اما دیدم مورچه‌های کوچک را که می‌دویدند
و بر سنگینی جهان
پلشتی جهان را با خود با خود می‌کشیدند…
«ادیت سیتول – نوحه برای طرح نو»

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

مردم،
گروه ساقط مردم
دلمرده و تکیده و مبهوت
در زیر بار شوم جسدهاشان
از غربتی به غربت دیگر می‌رفتند
«تولدی دیگر – آیه‌های زمینی[۲]»
ضربۀ سمّ ستور بادپیمایش
می‌درخشد شعلۀ خورشید
بر فراز تاج زیبایش
«دیوار – رؤیا»
(م. آزاد، ۱۳۷۶ : ۱۱۴)
فروغ در گفتگویش با نویسندگان آرش پیشین (دفترهای زمانه) چنین می‌گوید : «من نیما را خیلی دیر شناختم، یعنی بعد از تمام تجربه‌ها و وسوسه‌ها و گذراندن یک دوره سرگردانی و در عین حال جستجو… می‌خواهم بگویم من بعد از خواندن نیما هم شعر بد زیاد گفتهام. من احتیاج داشتم که در خودم رشد کنم و این رشد، زمان لازم داشت… همین طور غریزی شعر می‌گفتم : شعر در من می‌جوشید. روزی دو سه تا ! نمی‌دانم اینها شعر بودند یا نه، فقط می‌دانم خیلی به «من» آن روزهایم نزدیک بودند…[۳]
(م. آزاد، ۱۳۷۶ : ۳۰۲)
محمود آزاد نیز چنین نظر و عقیده دارد که «آیه‌های زمینی» فروغ بی شباهت به «سه شعر عصر اتم» ادیت سیتول نیست، که هر دو از زوال می‌گویند، هر دو از فرجامی ‌هراسآور. گویی این فرخ‌زاد است که می‌گوید :
زنی بود که گیسوان بلندش را شانه می‌زد
با آهنگ رود جاری
خواند: همه چیز پایان خواهد یافت.
«سه شعر عصر اتم – تسبیح خوانی گل سرخ»
و یا این «ادیت سیتول» است که می‌سراید :
خورشید مرده بود
خورشید مرده بود، و فردا
در ذهن کودکان
مفهوم گنگ گمشده‌ای داشت
«تولدی دیگر – آیه‌های زمینی»
به نظر «آزاد»، ریشۀ این هم صدایی از تورات است. برای نشان دادن زوال باید فساد را در متن «کَون» دید : سرما را در خورشید و خشکی را در سبزه و خشکیدن ماهیان را در آب‌های دریای خشک شده :
آنگاه خورشید سرد شد
و برکت از زمینها رفت
و سبزه‌ها به صحراها خشکیدند
و ماهیان به دریاها خشکیدند
«تولدی دیگر – آیه‌های زمینی»
(م. آزاد، ۱۳۷۶ : ۲۲۶ – ۲۲۵)
۲-۳-۲- تأثیر پذیری فروغ از «شاملو» :
تأثیر و تأثر، بیشتر بر جنبه‌های صوری شعر متکی است و نه معنوی. یعنی این شیوه‌های بیان و زبان شعری است که میزان تأثیر پذیری دو شاعر را از همدیگر نشان می‌دهد.
تأثیر پذیری «فروغ» از «شاملو» و باز نه از نظر محتوا و نه از نظر زبان شعر، بل صرفاً از لحاظ وجود واژه‌ها و ترکیب‌های مشترک :
شاملو :
لالایی گرم «خطوط پیکرش» از تار و پود محو خود پوشیده پیراهن
فروغ :
ای تشنج‌های لذت در تنم
وی «خطوط پیکرت» پیراهنم
«تولدی دیگر – عاشقانه»
شاملو :
آه چگونه این مارش عظیم اقیانوس را بشنوم تا دیگر نگاه آینده را در «نی نی» شیطان «چشم» کودکان بنگرم
فروغ :
زندگی شاید آن لحظۀ مسدودیست
که نگاه من، در «نی نی چشمان» تو خود را ویران می‌سازد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...