۲- رویکرد شناختی-رفتاری نسبتاً کوتاه مدت بوده و از لحاظ اقتصادی از دیگر درمان های جایگزین مقرون به صرفه­تر است.

۳- دامنه کاربست موفقیت آمیز رویکرد شناختی-رفتاری برای گستره وسیعی از اختلالات ‌می‌باشد، لذا فرصت قابل توجه و سودمندی برای درمانگران فراهم می­ کند تا به آموزش در این زمینه بپردازند.

۴- درمان شناختی-رفتاری یک سیستم درمانی است که درآن از روش­های متنوع درمان انفرادی استفاده می­ شود(فری، ۱۳۸۴).

۲-۱۲مدل درمانگری شناختی-رفتاری

نظریه درمانگری شناختی-رفتاری یک دیدگاه تعاملی ارائه می­دهد که در آن احساس، رفتار و عوامل اجتماعی و محیطی در یک نگرش جامع صورت بندی ‌شده‌اند. در این دیدگاه، اهمیت یادگیری تنها به خاطر ارتباطش با پیامدهای محیطی نیست، بلکه به خاطر پردازش اطلاعاتی که در درون فرد اتفاق می ­افتد نیز، هست. در ارتباط با آسیب شناسی روانی و درمانگری، دیدگاه مذکور مشکلات روانشناختی را از طریق پیشایندهای شناختی و رفتاری تبیین می­ کند. آنچه که توجه این دیدگاه را به خود جلب ‌کرده‌است از یک طرف تجربه ­های محیطی خانواده و بیرون از خانواده است که شامل فرصت­های یادگیری محدود و یا تجربه ­های نا مطلوبی چون آسیب و ضربه روحی ‌می‌باشد و از سوی دیگر عوامل یا فاکتورهای شناختی، نارسا کنشوری شناختی، تحریف شناختی و نقص شناختی ‌می‌باشد. ‌بر اساس این نظریه برخی از کودکان که اطلاعات را به صورت تحریف شده­ای پردازش ‌می‌کنند، منظور دیگران را نادرست تفسیر ‌می‌کنند و یا توانایی پردازش شناختی آن ها به نوعی دارای کمبود است به همین دلیل در فرایند درمان، از آنان خواسته می­ شود که ‌بر اساس اندیشه­ های قبلی خود عمل نکنند.

هدف اصلی درمانگری شناختی-رفتاری کمک به افراد است تا بتوانند قالب­ها و الگوهای فکری موجود خود را بازسازی کنند این فرایند که به تغییر تفکر معیوب یا ناقص جهت پردازش شناختی مؤثر می­انجامد بازسازی شناختی نامیده می­ شود(هنین و همکاران، ۲۰۰۲).

درمانگری شناختی-رفتاری که برای کودکان و بزرگسالان کاربرد دارد، نشان می­دهد که هیجان­ها و رفتارهای همراه آن، نتیجه­ای از ارتباط بین موقعیت، سیستم باورها و افکار موجود فرد در ارتباط با موقعیت و رویداد موجود (مثبت یا منفی) است. آنچه اهمیت دارد آن است که ارتباط بین این مؤلفه­ ها به جای اینکه یک ارتباط خطی فرض شود به صورت چند وجهی نگریسته می­ شود. مدل درمانگری شناختی-رفتاری تأکید می­ کند که ارتباط میان مؤلفه­ های موقعیت­های شناختی ، احساسی و رفتاری رابطه علت و معلولی نیست بلکه بین آن ها یک فرایند پویا موجود است. آگاهی از این موارد درمانگران را قادر خواهد ساخت تا این ارتباطات را به راهبردهای مفید و روشن برای کمک رسانی تبدیل کنند. در کل درمانگری شناختی –رفتاری بر روشی که فرد تجاربش را تفسیر می­ کند تمرکز دارد و اینکه چگونه این افکار در نهایت بر واکنش رفتاری و هیجانی­اش تاثیر می­ گذارد(منوتی[۵۵] و همکاران، ۲۰۰۶).

۲-۱۳ویژگی کلی درمان شناختی-رفتاری

درمان شناختی-رفتاری یک رویکرد مشارکتی است که در آن درمانگر و بیمار با داشتن ارتباط متقابل با همدیگر به طور مشترک درباره اهداف درمانی مناسب، نوع درمان، آموزش مهارت ­ها، نحوه­ مشارکت افراد دیگر در برخی جلسات درمان، ماهیت تکلیف خارج از جلسات درمان و…. تصمیم می­ گیرند. این رویکرد نه تنها ایجاد واسطه درمانی خوب و اجتناب از موضع منفعلانه را در درمانگر تقویت می­ کند، بلکه سودمندی و متناسب بودن درمان با وضعیت بیمار را نیز تضمین می­ کند(اسکات، ۲۰۰۹).

۲-۱۴برخی از ویژگی های رویکرد شناختی-رفتاری عبارتند از:

    • درمان، کوتاه مدت و کمتر از ۲۰ جلسه ‌می‌باشد(گیلبرت ولیهی، ۲۰۰۹).

    • توجه روی مسائل کنونی بیمار ‌می‌باشد و قسمت عمده درمان ‌بر اساس رویکرد در” اینجا و اکنون” صورت ‌می‌گیرد به نحوی که بیمار بتواند تغییرات مطلوبی در زندگی خود پدید آورد. ‌بنابرین‏ تأکید در درمان متوجه فراهم کردن فرصتی برای یادگیری­های انطباقی جدید و نیز تغییراتی در فضای بیرون از حیطه بالینی می­ شود(هاوتون و همکاران، ۱۳۸۸).

    • این درمان بر روی تعاریف عملیاتی مفاهیم و اعتبار یابی تجربی درمان تأکید دارد که بدین منظور در شرایط پژوهشی و کار بالینی روزمره از طرح­های آزمایشی گروهی و تک آزمودنی استفاده می­ شود(قاسم زاده، ۱۳۸۳).

    • حل مسئله- جزء لاینفک درمان را تشکیل می­دهد؛ و به جای تأکید بر منشاء مشکل، متمرکز بر عوامل نگهدارنده (تداوم بخش) مشکل می­­باشد(فری، ۱۳۸۴).

    • این رویکرد، ‌بر اساس روش استقرایی بنا شده است و در آن بیمار می­آموزد تا افکار و باورها را به عنوان پدیده­هایی بنگرد که باید اعتبار آن ها مورد آزمون قرار گیرد(سیموس[۵۶]، ۲۰۰۲).

    • تکنیک­های موجود در این روش جهت گیری تربیتی دارند ‌به این معنا که مهارت ­ها از طریق عمل یاد گرفته می­شوند و از طریق تکالیف خانگی به محیط بیمار منتقل می­شوند(جونز[۵۷]، ۲۰۰۴).

    • جلسات درمان بسیار ساختار یافته می­باشند و از یک طرح تحولی از پیش آماده شده، استفاده می­ شود. در هر جلسه، پیشرفت نسبت به جلسه قبل از جمله تکالیف خانگی مرور می­ شود، عناوین تازه مطرح شده تکالیف هفته بعد مطرح و نکات عمده جلسه خلاصه و مرور می­گردد(جیوانی و فاوا، ۲۰۰۰؛ به نقل ازگلدر و همکاران، ۱۳۸۲).

    • ارزیابی و کنترل پیشرفت بیمار فقط متکی به شرح کلامی بیمار نیست و اصولاً شامل بررسی و یادداشت روزانه بیمار و گاهی استفاده از مقیاس­های اندازه گیری رسمی ‌می‌باشد و بیمار خود به مشاهده گری رفتار، و افکارش ترغیب می­ شود(تحلیل کارکردی)(فیروز بخت، ۱۳۸۲).

    • هدف درمان افزایش مهارت های بیمار در برابر مشکلات و یا رفتارهایش ‌می‌باشد(شاملو، ۱۳۸۰).

  • بیمار عضوی فعال است و درمان گر نیز سوالاتی را مطرح می­ کند تا اطلاعات و راهنمایی­هایی را ارائه نماید(گلدر، ۱۹۹۶).

۲-۱۵درمان شناختی- رفتاری برای کودکان

درمان شناختی رفتاری یک راه کار نوید بخش برای طیف گسترده ­ای از کودکان مشکل­دار است. زیرا درمانگر را قادر می­سازد که تکنیک­ها را با نیازهای رشدی کودکان وفق دهد. تطابق شناختی با کودکان، به میزان زیادی به توانایی درمانگر در برگرداندن مفاهیم و فنون شناختی به مفاهیم واضح، قابل فهم و قابل حس برای کودک و والدینش وابسته است. درمانگری شناختی-رفتاری برای کودک نیازمند تطبیق قالب­های شناختی اولیه است به نحوی که با ارزیابی عوامل تکاملی نظیر سن، جنس، سطح شناختی و نوع مشکلات ارجاع شده بتواند به انتخاب مناسب­ترین شیوه درمانی کمک کند. سن، ملاحظه اصلی در انتخاب بهترین تکنیک درمانی برای یک کودک خاص است. ‌به این صورت که کودکان بزرگتر از درمان شناختی استفاده بیشتری می­برند. کودکان کم سن نیازمند آموزش ساده و بخصوصی هستند و از فنون شناختی یا رفتاری که ‌بر اساس آموزش­های ساده باشد لذت بیشتری می­برند (مانندصحبت با خود) کودکان بزرگتر از درمان و فنون شناختی نظیر تغییر افکار خودآیند، تحلیل منطقی و بازسازی شناختی بیشتر استفاده ‌می‌کنند(گراهام، ۱۳۸۱).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...