همان طور که از مطالب بالا می آید قوم بلوچ هیچ گاه عرب نبوده و این مطالب را می توان از خصوصیات جسمی و زبانی آنها که شبیه ایرانیان باستان است دانست همچنین در شاهنامه نیز قوم کوچ و بلوچ را در کنار گردان سیاوش برای جنگ با تورانیان می بینیم که در زمان انوشیروان ساسانی نیز نام آنها آمده که آنها را تنبیه کرده است در منابع تاریخی آمده است که برروی پرچم آنها نقش پلنگ بوده که این نشان دهنده این است که طبق گفته پژوهشگران سرزمین اصلی کوچان و بلوچان مناطق شمالی ایران باشد. عده ای کرمان و جیرفت را محل سکونت کوچ و بلوچ می دانند پس از تعریف برسی نژادی بلوچ که و سابقه تاریخی آنها اینکه به ذکر نام تعدادی از طوایف شهرستان خاش می پردازیم .

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

طایفه ریگی : این طایفه یکی از بزرگترین طوایف خاش محسوب می شود که دارای سابقه بسیار طولانی در این شهر و حتی استان می باشند و طبق کتاب مردمان ایران سعدیان قبایل ریگی در دامنه های شمال کوه تفتان تا هیرمند سکونت داشتند و برسه شعبه اند که تنها ناتوزهی ها ساکن دائمی سرحد می باشند و مالک گله ای بزرگ گوسفند و بز بوده اند . وی قلمروطایفه ریگی را شامل سرزمین وسیعی از زاهدان و میرجاوه تا خاش و سپس ایرانشهر می داند و این طایفه را شامل چندین طایفه بولاک زهی ، شه کرم زهی ، عیسی زهی و ناتوزهی می داند ( همان منبع :۶۲۸)درحال حاضراین طایفه بیش از بیست طایفه زیرمجموعه ووابسته دارد.
یاراحمد زهی :(شهنوازی) طبق تعریف آقای سعدیان کاملا بادیه نشین و افراد خوش هیکلی هستند و محل سکونت آنها را گزو می داند که همه ساله از غرب پشتگوه به تفتان و سپس به سوی نخلستان های ماشکل برای خرما خوری کوچ می کردند
در حال حاضر یکی از بزرگترین طوایف خاش در کنار طایفه ریگی هستند و سردار آنهاحاجی خوبیار نام دارد .
گمشادزهی : که به تیره هایی چون داد خدازهی مرادزهی تقسیم می شوند و امروزه مراد زهی در این شهر بیشتر از خود طایفه گمشاد زهی هستند .
میر بلوزایی ( میر بلوچ زایی ) : که زارع و مالک و از نژاد کرد بوده که در نقاط حاصل خیز سرحد زندگی می کردند .
هاشم زایی : گروهی کوچک زارع و گله دار هستند که بیشتر آنها در نوک آباد و خاش زندگی می کنند و افرادی نرم خو و باسواد هستند .
کردها و تمندانی ها : که اصلا پارسی هستند ودر ارتفاعات کوه تفتان ساکن بودند و مردمانی قوی و سالم می باشند این افراد نیز بسیار تحصیل کرده و نرم خوهستند .
براهویی ها : مردمانی قوی و خوش هیکل و ساکن نزدیکی های دجینگ بودند و سابقه نژادی آنها را عده ای هندی و دراویدی می دانند و این افراد اصالتا بلوچ نبوده اند و زبان مخصوص به خود بنام کردگالی داشته اند که کم کم با بلوچ ها آمیخته اند مهمترین تیره های براهویی ۱- موسی زهی ۲- جنگی زهی ۳- عیسی زهی ۴- مستان زهی ۵- شاهی زهی ۶- یاغی زهی ۷- زرکاری هستند .
خواشی ها : این قبیله و جمالزهی ها که آنها را نیز خواشی خوانند ظاهرا از بومیان اصلی و در دره خاش ساکن هستند ( سعدیان ۱۳۷۵ : ۶۳۹ )
شولی بر : آقای سعدیان اصل و نسب طوایف شولی بر را از تیره سرابندی می داند که در کنار هاشم زای ، رستم خانی و کمال خان زهی محمد حسن خانی ، سردار از طوایف سرابندی هستند و اصل و نسب خود راخود را عرب و از اعقاب مالک اشتر نخعی می دانند که در زمان خلاف خلیفه دوم به کردستان ایران آمده اند و بعد به عراق عجم و اراک امروزی مهاجرت و در کوههای سربندماندگار شده اند و علت نام گذاری آنها به خاطر محل سکونت آنها سرابندی نامیده شده در حال حاضر سردار آنها زمان خان شهلی بر است
طایفه ایرندگانی : که دربخش ایرندگان ساکن هستند ومردمانی نرم خووعلاقمند به علم ودانش هستند
طایفه عمر زهی :
طایفه نارویی :بیشتر درمناطق دهپابید ، نصرت آباد و حصارو اطراف نصرت آباد نارویی زیاد دارد ودر خاش کمتر ساکن هستند
طایفه جمشید زهی:که درشهرستانهای خاش وایرانشهر زندگی می کنند
۲-۱۹- سردارهای طوایف بلوچ :
-طایفه ریگی : سرداربشیر احمد ریگی ( ناتوزهی ، عیسی زهی ، میرکا زهی ، بهار زهی ، شه کرم زهی ، زنگی زهی ، شنبه زهی ، بولاک زهی و….. ) از طوایف وابسته به ریگی اند
-طایفه شهنوازی (یار محمد زهی – حسین زهی – حسن زهی ، کهرازهی ) سردار خوبیار شهنوازی
-طایفه کرم زهی : حاج خرم ریگی
-طایفه جمالزهی (خاشی ) سردارندارد
– طایفه تمندانی و نرونی : حاج خان محمد کرد
-طایفه جمشید زهی :حاجی درمحمدجمشیدزهی
-طایفه شعلی بر : زماخان شهلی بر – حاج احمد شهلی بر که براهویی ها آن را کشتند
-طایفه براهویی : حاج عیسی خان معروف به کدخداوحاج حیدر براهویی بود که توسط شولی برهاکشته شد
-طایفه گمشاد زهی : تاج محمد گمشاد زهی که ایشون هم کمترازیک سالی هست که کشته شدو حاج حمید .
-طایفه قلندرزهی:حاجی لال خان قلندرزهی
–طایفه کرد – میربلوچ زهی و سهراب زهی – سردار ولی محمد کرد
-طایفه هاشم زهی : حاج احمد هاشم زهی
-طایفه ایرندگانی : سردار ندارد و بیشتر ریش سفیدی
-طایفه عمر زهی : حاجی شگری
-طایفه شه کرمزهی:حاجی علی خان شه کرم زهی
۲-۲۰- بررسی پیشینه ازدواج:
با این که ازدواج یک پدیده اجتماعی کلی است می تواند آن را از دیدگاه های مختلف مورد مطالعه قرار داد، خواه مانند یک نهاد و اصل سازمان اجتماعی (تحقیقات دورکیم ، مالینوفسکی ،پارسنونز ولوی اشتروس) خواه از نظر دموگرافی و خواه بعنوان پدیده کنش متقابل. ازدواج به تمام معنا یک پدیده اجتماعی است و همواره تحت نظارت دقیق جامعه صورت می پذیرد. یعنی حضور دائمی جامعه در کار زوجیت و کوشش آن قاعده مند کردن، موجب پیدایش ممنوعیت ها، محدودیت ها و مشکلات در راه چگونگی همسر گزینی می شود.(حسینی: ۱۳۸۶، ۸۰-۷۹)
حال بعد ازاین مقدمه به تعریف ازدواج ازدیدگاه اندیشمندان مختلف علوم اجتماعی می پردازیم.
اشتروس ازدواج را برخوردی دراماتیک بین فرهنگ و طبیعت یا قواعد اجتماعی وکشش جسمی می داندو منع زنا با محارم را عامل توسعه و پیشرفت فرهنگ می داند
– کارلسون ازدواج را واکنش متقابل بین دو فرد یک مرد و یک زن با تحقیق شرایط قانونی و برگزاری مراسم می داند (ساروخانی ۱۳۸۲ جامعه شناسی خانواده : ۲۳)
ازدواج عملی است که پیوند بین دو جنس مخالف را برپایه روابط پایا پای جنسی موجب می شود .ازدواج امری است پسندیده و بسیار سودمند که درمیان تمامی انسانهای روی زمین دیده می شود سابقه و پیشینه ازدواج برمی گردد به خلقت انسان توسط خداوند باری تعالی و چون انسان را تنها دید برای او همدم و همسری بنام حضرت حوا خلق کرد تا از تنهایی بیرون آید و از آنجا به بعد فرزندان آدم همسر اختیار کردند تا نسل خود را گسترش دهند در طول تاریخ شیوه های گزینش همسر و تعداد آنها تغیر و تحولات بسیارزیادی کرده است تا به شکل امروزی آن رسید است لویس مورگان انسان شناس آمریکایی معتقد است که همانطور که جوامع سیر تکاملی داشته و از سه مرحله توحش بربریت و تمدن گذر کرده است جوامع ابتدایی مسیر تدریجی تکامل را پشت سرگذرانده اند که عبارتند از :
۱-هرج و مرج جنسی ۲- روابط جنسی بین برادران و خواهران ۳- خانواده اشتراکی ۴- سازمان کلان
۵-مواصلت زوجی میان افراد ۶ – شیخوخیت پدر خانواده ۷- تعدد شوهر برای یک زن در آن واحد ۸- پیدایش مالکیت خصوصی ۹ – مواصلت تحت تاثیر تمدن و پیروی از قاعده توصیفی ( هیس –تاریخ مردم شناسی – صفحه ۶۷-۶۶ )
۲-۲۱- تعریف وپیشینه خانواده:
بدنیست نظر چند تن ازاندیشمندان علوم اجتماعی وانسانی رادرباره خانواده جویاشویم وبعد انواع خانواده راازنظر مورگان ودورکهیم بیان کنیم.
-۲۱-۲تعاریف خانواده
“برگس” خانواده را اتحاد بین کسانی که با یکدیگر تعامل دارند می داند.(برگس ۱۹۲۶)
“لوی”: خانواده واحدی اجتماعی است که بر اساس ازدواج پدید می آید.(ساروخانی:۱۳۷۰، ۲۵۵)
“دیویس”: خانواده از گروهی از اشخاص تشکیل می شود که روابطشان با یکدیگر بر پایه خویشاوندی همخونی استوار است. (Mitchell, 1977, 76)
“مک آیور”: خانواده گروهی است دارای روابط جنسی چنان پایا و مشخص که به تولید مثل و پرورش فرزندان منتهی می شود.(ساروخانی، ۱۳۷۰، ۲۵۵)
“مورداک”: خانواده گروهی اجتماعی است با اقامتگاه مشترک، همکاری اقتصادی و تولید مثل.(lee and newby.1995: 282
مورگان معتقد بوده که خانواده مراحل مختلفی را پشت سر گذاشته تا به شکل امروزی رسیده است وی از پنج نوع خانواده سخن می راند و مسیر تکامل آنها را بررسی می کند که عبارتند از :
خانواده همخون :
که این خانواده برپایه ازدواج برادران و خواهران حقیقی و جانبی در یک گروه استوار شده بود

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...