کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


آخرین مطالب


 



۲-۱-۴ – اقسام گناه
گناهان در یک تقسیم بندی به صغیره و کبیره تقسیم می شوند و می توان آن را به بدنی و غیر بدنی نیز تقسیم کرد.البته هر نافرمانی و گناهی که در مقابل فردی بزرگ صورت گیرد، بزرگ است؛یعنی،گناه(اگرچه کوچک باشد)چون نافرمانی ازخداوند محسوب می شود،بزرگ است.لیکن منافات ندارد برخی از گناهان نسبت به بعضی دیگر بزرگ و کوچک باشند.
خداونددر یک جا ازقول گناهکاران بیان می دارد:«…وَیَقُولُونَ یَا وَیْلَتَنَا مَالِ هَـٰذَا الْکِتَابِ لَا یُغَادِرُ‌ صَغِیرَ‌هً وَلَا کَبِیرَ‌هً إِلَّا أَحْصَاهَا…[۳۸]».
روایات بسیاری نیز این تقسیم بندی را بیان داشته اند.امـام صـادق (ع)دربـاره قـول خداى عزوجل«إِن تَجْتَنِبُواکَبَائِرَ‌مَاتُنْهَوْنَ عَنْهُ نُکَفِّرْ‌عَنکُمْ سَیِّئَاتِکُمْ وَنُدْخِلْکُم مُّدْخَلًا کَرِ‌یمًا[۳۹]»فرمود:«گنـاهان کبیره آنهائیست که خداى عزوجل دوزخ را براى آنها واجب ساخته است»(کلینی ،۱۳۶۵،۲: ۲۷۶).
گناهان بدنی وجسمی،گناهـانی هستندکه انسان با یکی ازاعضای بدن آن را انجام می دهـد؛
مثل: غیبت،زنا،دزدی،فحاشی و….گناهان غیر بدنی آنهایی هستند که آدمی دردل وضمیرخود آنها راانجاممی دهد؛مثل: حسد، کینه، بخل و… .
در این که چه گناهانی جزو گناهان کبیره است، روایاتی بسیار روشنی در این مورد آمده است که گناهان کبیره رامشخصاًذکرمی کند؛البته بعضی ازروایات تعدادی ازگناهان را و روایات دیگر تعداد دیگری را ذکر کرده است.
در روایتی ازامام صادق (ع)آمده است که حضرت فرمود:«آنهادرکتاب علی ـ علیه السّلام ـ هفت تا است (کلینی، ۱۳۶۵، ۲: ۲۷۷).لذا از این جا، مشـخص می شود،صـحت آن چه به ابن عباس نسبت می دهند که فرموده،گناهان کبیره به هفتصد نزدیک تر است تابه هفت؛ زیراگناهانی که که در کتاب وسنت معتبر وعده ی صریح یاضمنی عذاب برآن داده شده،بسیاراست واگر به طورتفصیل و جداگانه جمع آوری شود ازهفتصد هم می گذرد(دستغیب ،۱۳۸۸ج،۲: ۲۷۰).
*بخش دوم؛تاثیر گناه برعمل انسان براساس دیدگاه دستغیب
۲-۲-۱-گناه وآثارآن
دستغیب درمقدمه ی کتاب گناهان کبیره خود ابتدا آثارنیک تقوی را ازآیات واخباروخطبه ی نهج البلاغه برمی شمردوپس ازمتوجه ساختن خواننده به اهمیت تقوا، بیان می کند که تقوادارای مراتب متعددومختلفی است که نخستین مرتبه ی آن،ترک گناهان وانجام واجبات است واین مرتبه ی نخستین تقوا دارای دوجهت است:اول اکتساب طاعات وامتثال اوامر الهی وجهت دوم، دوری کردن از محرمات وترک نواهی پروردگار است؛ یعنی، از چیزهایی که بجا آوردنش موجب خشم وسخط اوست خودداری نمایدودر ادامه آن می فرماید: «کسی که طالب سعادت ومقام شامخ تقوی است،باید که جهت دوم تقوی را که پرهیز از محرمات وگناهان است، بیشتر اهمیت دهد.زیرا،اگرازمحرمات پرهیزکرد عمل خویش به هرکمی وکوچکی که باشد،پذیرفته واورا به خداوند نزدیک می گرداند(دستغیب،۱۳۸۸ج،۱: ۱۴-۱۳).
عبادت حقیقی ترک گناه است واصل دین پرهیز از گناه است.ازگناه بپرهیزتا عابدترین وبا تقوا ترین مردم شوی واهتمام به عمل به تقوی داشته باش واز جزآن بپرهیز. به درستی که عملی که پذیرفته شود، کم نیست[۴۰]؛یعنی،اگراز گناه دوری کردی، عملت هرچند کم باشد،قبول است وعملی هم که قبول شد،از این نظر که پذیرفته شده ی رب العالمین است کم وکوچک نیست.بنابراین اهل ایمان بایدخیلی بترسندوزیاد مواظب خود باشندتا کارخیری که ازآنهاسرمی زندآنها رابه درجـات عـالی ومقـام قرب وجوارآل محمد علیهم السلام برسانـد. مبادا به واسـطه بجا آوردن گناهی،باطل وضایع شود.زهی خسران وزیانکاری که انسان به دست خویش سرمایه اش راهدر دهد»(دستغیب،۱۳۸۸ج،۱: ۱۶).

«بایددانست بلاهایى که به گنهکاران مى‏رسدپاداش گناهانشان نیست،زیراعالم جزاء،پس ازمرگ است و به عبارت دیگر،دنیا تنها محل کشت و عمل است و آخرت،محل برداشت نتیجه و پاداش اعمال است و آنچه در دنیا به گنهکار مى‏رسد، آثار وضعى دنیوى اعمال است که گنهکار در همین دنیا به نکبت و آثار زشت کردارهاى ناروایش مبتلا مى‏شود؛مثلًا، شخص شرابخوار، عقوبت و جزاى این کارزشتش درآخرت است ودرهمین دنیاهم به نکبتهاى شرابخوارى که ازآن جمله است ؛ زیان هاى جسمى ونکبت فسادهایى که در عالم مستى از او سر مى‏زند، به او خواهد رسید» . خداوندمی فرماید:«وَمَا أَصَابَکُم مِّن مُّصِیبَهٍ فَبِمَا کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ وَیَعْفُو عَن کَثِیر[۴۱]ٍ»؛ یعنی، بسیارى ازآثاروضعى گناهان رادردنیا از بندگانش دورمى‏داردوبه واسطه ی صدقه ،صله ی رحم ،دعاى مؤمن و توبه از آثارش درمى‏گذردو معلوم مى‏شود،مراد از عفو از بسیارى از گناهان در این آیه، عفو ازآثار وضعى دنیوى است، نه درعالم جزاء،زیراعفو از گناهان در آخرت ویژه ی اهل ایمان است؛یعنى، کسانى که با ایمان از دنیا رفته‏اند،ولى عفو از آثار دنیوى گناه شامل حال غیر مؤمن هم مى‏شود؛ یعنى، به سبب صدقه و صله ی رحم،کافر هم ممکن است، از آثار گناه در دنیا برهد (دستغیب، ۱۳۸۹ب :۲۱۹-۲۲۰).دراینجا به پاره ای ازآثار گناه از منظر دستغیب اشاره می کنیم :
۲-۲-۱-۱-گناه اعمال نیک را هدر می دهد
پاره ای از گناهان کبیره باطل کننده ی اعمال صالحه است. لذا پرهیز از گناه، مهمتر از اعمال صالحه است.امام صادق (ع)می فرماید: سعی وکوشش کنید در بجا آوردن اعمال صالحه واگرعمـل صا لح انجام نمی دهید،پس معصیت نکنید.هرآینه کسی که بنا می کند وخراب نمی کند، بنایش بالا می رودهرچند کم باشدوکسی که بنا می کندوخراب می کندبنایی ندارد[۴۲](دستغیب، ۱۳۸۸ج‏ ،۱ : ۱۴).
«درروزقیامت اقوامی هستند که باداشتن حسناتی مانندکوه های مکه،امرمی شود،ایشان را به آتش ببرند؛گفتند:یارسول الله(ص)آیانمازگزار بوده اند؟فرمود: آری نماز می خواندندوروزه می گرفتند وپاره ای از شب را به عبادت مشغول بودند،لکن هرگاه براینان چیزی از دنیا پیدا می شد،خود را برآن می افکندند؛یعنی رعایت جهت حلال وحرام رانمی کردند[۴۳].ونیزپیغمبر صلی الله علیه وآله وسلم فرمود:خـدای را ملکی است که هرشب بر بیت المقـدس ندادر می دهد:هرکس حرامی بخورد خـدا هیچ عملی راازاونمی پذیردنه واجب ونه مستحب[۴۴](دستغیب، ۱۳۸۸ج‏،۱ : ۱۵).
۲-۲-۱-۲-گناه مانع استجابت دعاست
روزی گذار موسی علیه السلام به مردی از اصحابش که درحال سجده بود، افتاد.هنگامی که بازمی گشت،بازهمان شخص رادرحال سجده دید،فرمود:اگر حاجتت به دست من بود،هرآینه برآورده می کردم.خداوند به او وحی فرمود: که اگر آن قدر برای من سجده کندکه گردنش خردشـود،از اونمی پذیرم تا اینکه ازآن چه که ناخوشایند من است،روی گرداندو به آن چه مطلوب من است روی آورد[۴۵]؛یعنی،ازگناه پرهیزکندوعبادات رابجای آوردوگرنه گناه جلوی استجابت دعارامی گیرد(دستغیب، ۱۳۸۸ج‏،۱ : ۱۶).
۲-۲-۱-۳ – فردا ی قیامت بجای اشک خون می گریند
«پیغمبراکرم(ص) دروصایای خودبه ابن مسعود می فرماید: گناه راکوچک مشماروازگناهان کبیره بپرهیز، چـون روزقـیامت وقتی بنده به گناهش می نگرد،ازچشما نش چـرک وخـون بیـرون می آید.خداونـد می فرماید: قیامت روزی است که هرکس وقتی عمل نیک وبد خود رانزد خودش حاضرمی یابد،آرزومی کندکه میان اووگناهانش مسافتی دور بود[۴۶]وازرسول اکرم صلی الله علیه وآله و سلم نیزروایت شده که بنده ای برای یک گناه ازگناهانش یکصد سال نگاه داشته می شود[۴۷](دستغیب، ۱۳۸۸ج‏،۱ : ۲۰).
۲-۲-۱-۴-گناه زیاد، ایمان را ازبین می برد
«گناهان زیاد وتأخیر در توبه ،نورایمان را ازقلب بیرون می بردوانسان گناهکار مبتلا به ظلمت شک وتردید،بلکه انکارمی گرددوباهمین حال نیزمی میرد.مثل کسی که سم خورده وبه قدری آن سم اثر کرده که قبل از رسیدن طبیب هلاک می گردد،چرا که طبیب با انسان مرده نمی تواند کاری بکند . خداونددرسوره مبارکه روم می فرماید:«عاقبت کسانی که بد کردندومرتکب گناه شدند این است که تکذیب وانکارآیات ما نموده وبه آنها استهزاء نمایند[۴۸]»(دستغیب، ۱۳۸۸ج‏،۱ : ۲۰).
بنابراین اگر کسی بی ایمان ازدنیا برود،هرچنداز اول عمرتا آخرعمرکارنیک ازاوسرزده باشد فایده ای ندارد،برای اینکه بی ایمان مردن، کارهای نیک را ضایع می کند.اگر کسی بگوید، مگرنه این است که قرآن می فرماید:«فمن یعمل مثقال ذره خیراً یره»(زلزله/۷)اگرکسی هم وزن ذره ای نیکی کرد،پاداشش رامی بیند؛جواب این است که این شخصی که کافرمرده، به دست خودش عملش را ازبین برده، چون با کفربه خدا،باقی ماندن اجرورفتن به بهشت محال است .لذاخدای تعالی درهمین دنیا تلافی نیکی هایش را می کند؛یعنی، ممکن است آسان جان دهد یا مریض نشودیا اگرشد، زود خوب شود وضزر مادی به اونرسد وغیره.
نص قرآن مجید است که :«وَالَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیَاتِنَا وَلِقَاءِ الْآخِرَ‌هِ حَبِطَتْ أَعْمَا لُهُم هَلْ یُجْزَوْنَ إِلَّا مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ[۴۹]»(دستغیب، ۱۳۹۰ب: ۱۴۶-۱۴۷).
۲-۲-۱-۵-گناه،دل را سیاه می کند
حضرت باقر(ع)می فرماید:نیست، بنده ای مگراین که در قلبش نقطه سفیدی است. هرگاه گناهی کند،نقطه سیاهی ازآن سفیدی بیرون می آید.اگر توبه کند،آن سیاهی برطرف می شودواگر در گناه فرورود وادامه دهد، سیاهی قلب زیاد می شودتا اینکه تمام سفیدی قلب رامی گیرد.هرگاه چنین شد،صاحب چنین قلبی هیچ وقت رجوع به خیرنخواهد کرد.این است معنی فرمایش پروردگارعالم که می فرماید:«نه چنین است،بلکه غلبه کرده وبردل های ایشان زنگ هانهاده،آنچه راکه انجام داده اند[۵۰]»
(دستغیب، ۱۳۸۸ج، ‏۱ : ۲۱).
۲-۲-۱-۶ – موعظه را بی اثر می کند
دل انسان گناهکاربه سبب ظلمت گناه زنگ می زندوتاریک می شود.لذاجهت دیدن ومعرفت حق برایش پوشیده می گرددوراه خیروقبول کردن نصیحت بردلش مسدودمی شود.حضرت صادق (ع) می فرماید:«کسی که اراده گناهی کرد،پس آن رابجانیاورد؛به درستی که بنده ای گناهی می کندو خدااورامی بیند،می فرمایدبه عزت وجلال خودم سوگند،پس ازاین توراهرگزنمی آمرزم[۵۱]؛یعنی،به سبب این گناه ازالطاف حق محروم می گرددوموفق به توبه نمی شودوآمرزیده نمی گردد».علامه مجلسی رحمه الله درشرح این حدیث می فرماید:«دراین فرمایش امام علیه السلام امر به ترسیدن ازتمام گناهان است زیرا هرگناهی محتمل است ازاین قسم ها باشد»(دستغیب، ۱۳۸۸ج، ‏۱ : ۲۲-۲۱).
۲-۲-۲-تقسیم گناه به صغیره وکبیره
دستغیب گناه رابه دوقسم تقسیم می کند:۱.کبیره؛ ۲.صغیره ودراین رابطه می فرماید :«اگر کسی از گناهان کبیره پرهیز نماید، گناهان صغیره اش مورد مواخذه نخواهد بودوخدای تعالی به فضلش آنهارامی آمرزد»(دستغیب،۱۳۸۸ج،۱: ۱۷).خداونددر سوره نساءمی فرماید:«اگرازگناهان بزرگی که نهی کرده شده اید،دوری کنید،گناهان شمارادرگذریم واجتنابتان رااز گناهان کبیره کفاره گناهان صغیره قراردهیم وشمارادرجای بزرگ وشریفی که بهشت است درآوریم[۵۲]».
بنابراین اگراز کسی گناه کبیره سرزندوتوبه ننماید،فاسق است ونمی توان درنماز به او اقتدا کردو شهادتش نیزپذیرفته نمی شودوپس ازمرگ هم مستحق عقوبت می گردد؛مگراین که فضل الهی شامل حالش شودکه شفاعت محمدوآل محمدازآن جمله است.چنان که خودپیامبر(ص)می فرماید:«که شفاعتم رابرای صاحبان گناهان کبیره ازامتم ذخیره کرده ام[۵۳]»ونیزمی فرماید«:شفاعت من برای صاحبان گناهان کبیره ازامتم می باشد،امانیکوکاران؛یعنی،ترک کنندگان کبائر،برایشان راه مؤاخذه نیست[۵۴]».
(دستغیب ، ۱۳۸۸ج، ‏۱ :۱۷- ۱۸).
۲-۲-۳- معیارگناه صغیره و کبیره
دستغیب دررابطه ی بامعنای گناه کبیره،مرادازآن ،معیارصغیره وکبیره به اقوال مختلف علما دراین باره اشاره می کند.سپس قول جامع در این مساله، فرمایش مرحوم سید[۵۵] در عروه الوثقی راکه موافق باتحقیق وتصویب نوع علماءاعلام ومراجع تقلید است،مطرح می کندکه ایشان برای تعیین گناه کبیره چهار شیوه را بیان می نماید.
۲-۲-۳-۱- هر گناهی که در قرآن وحدیث بر کبیره بودن آن تصریح شده باشد، گناه کبیره است که این قسم متجاوز از چهل گناه است که در اخبار اهلبیت (ع) به آن تصریح شده است.
۲-۲-۳-۲– هر معصیتی که درقرآن مجید یا سنت معتبر وعده آتش برارتکاب آن به طورصریح رسیده باشد.[۵۶]یا اینکه ضمناً باشد.مثل: فرمایش پیغمبر(ص)که می فرماید :« من ترک الصلوه متعمدا فقد برئت منه مله الاسلام[۵۷]»که وعده عـذاب دراین روایت به کنایه است،نه به صراحت ودلیـل این مطلب روایات کثیره ای است که حضرت باقروحضرت صادق علیهما السلام فرموده اند:«گناه کبیره هر گناهی است که خدای تعا لی وعده آتش برآن داده باشد[۵۸]».
۲-۲-۳-۳– هر گناهی که در قرآن یا سنت معتبراز گناهی که کبیره بودنش مسلم است، بزرگتر شمرده شود،آن هم کبیره است؛بعنوان مثال،قتل نفس ازجمله گناهانی است که کبیره بودنش به دو طریق گذشته ثابت گردیده است ودرحدیث صحصح ابن محبوب به کبیره بودنش تصریح شده ونیز، اگردرقرآن مجید یا سنّتی که معتبر است، تصریح شودکه فلان گناه ازقتل نفس بزرگتر است،آن گناه هم کبیره می شود؛مانند فتنه کردن که خداونددرقرآن مجید آن را از قتل بزرگترمی داند؛«وَالْفِتْنَهُ أَکْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ[۵۹]»..بنابراین به طوریقین،فتنه هم ازگناهان کبیره است(دستغیب،۱۳۸۸ج،‏۱ :۳۱-۳۲).
۲-۳-۳-۴- هرگناهی که نزد متدینین ومتشرعین بزرگ شمرده شود؛به طوری که یقین حاصل شودکه بزرگی آن به زمان معصوم(ع) برمی‌گردد،مانند:نجس نمودن مسجدازروی علم وعمد وبه قصد هتک حرمت خانه خدا،پرتاب کردن وانداختن قرآن مجیدبه قصد هتک آن و…( دستغیب، ۱۳۸۸ج ،۱: ۳۳) .
«خلاصه ازمجموع نصوص کثیره خصوصاًصحیفه عبدالعظیم[۶۰](ع)مشخص می شودهر گناهی که درقرآن مجید یا سنت معتبرازرسول خدا(ص)یا ائمه (ع)وعده آتش برآن گناه داده شده، کبیره است؛خواه صریحاًوبدون واسطه ماننددرآتش بودن تارک الصلوه[۶۱]یاباواسطه مثل اینکه گفته شود،تارک الصلوه مشرک است و مشرک هم در آتش جهنم است[۶۲] وهمچنین خواه وعده صریح آتش برعمل به آن[۶۳] یاوعده ضمنی به آن داده شود.مانند فرمایش پیغمبر اکرم(ص): کسی که نمازرا عمداًترک کند، ازپناه خداورسولش بیرون است[۶۴] که مشخص است،این جمله کنایه ازعذاب وهلاکت همیشگی تارک الصلوه می باشد.چنانکه عبدالعظیم در صحیفه خودهمین حدیث راشاهد بر کبیره بودن ترک نماز قرارداده است»( دستغیب، ۱۳۸۸ج، ۲: ۲۷۱).
۲-۲-۴-عوامل تبدیل صغیره به کبیره
دستغیب پس ازبیان معیار کبیره وصغیره چند موردراازعوامل تبدیل صغیره به کبیره می داند از آن جمله است:
۲-۲-۴-۱- تکرار گناه
ابتلابه تکرارصغیره موجب کبیره شدن آن می شود،چون تبدیل گناه صغیره به کبیره دراثرتکرارو اصرار برآن مسلم وقطعی است(دستغیب، ۱۳۸۸ج، ‏۱ : ۳۵).
ایشان به روایتی اشاره می نماید که حضرت صادق (ع)در آن می فرماید: «گناه صغیره‌اى که بر آن اصرار شود، دیگر صغیره نیست؛ بلکه کبیره است. همانطور گناه کبیره‌اى که از آن پشیمانى حاصل شودوعزم برترک آن داشته باشد،دیگرکبیره نیست؛یعنى،عقاب وعذاب ازآن ساقط مى‌شود[۶۵]». ابو بصیر به نقل از حضرت صادق مى‌فرماید: «به خدا قسم که خداوند چیزى را ازعبادت و طاعت بنده نمى‌پذیرد،درحالى‌که آن بنده، بر چیزى از گناهان مصرباشد[۶۶]» که دلالت این دو حدیث بر کبیره بودن اصرار،کاملا مشخص است،زیرا گناه صغیره‌اى که به واسطه ترک کبائروانجام واجبات، آمرزیده شده است[۶۷]، چگونه مانع پذیرفته شدن طاعات وعبادات مى‌گردد؟ پس معلوم مى‌شود،اصرار بر گناه، خود کبیره است که سبب پذیرفته نشدن سایر عبادات است» (دستغیب، ۱۳۸۸ج، ‏۲ :۲۵۹-۲۵۸).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1401-04-14] [ 04:20:00 ب.ظ ]




۲ـ۲ـ۱. قید متصل و انواع آن
هرگاه قیدی همراه لفظ مطلق و بدون واسطه ذکر شود و مفهوم مستقلی نداشته باشد بلکه هر دو لفظ یا عبارت با هم یک جزء از کلام را تشکیل دهند، آن را قید متصل گویند. قید متصل دارای انواع مختلفی است که مهمترین آنها عبارتاند از:

    1. ۱. قید صفت؛ مانند: عقد لازم، نماز واجب و یا مانند اقرار کتبی در ماده ۱۲۸۰ ق. م. که میگوید: «اقرار کتبی در حکم اقرار شفاهی است».
    1. ۲. به صورت مضاف الیه؛ مانند: حریم چاه، نماز ظهر، و یا مثل اقرار سفیه در ماده ۱۲۶۳ ق. م. بدین بیان: «اقرار سفیه در امور مالی مؤثر نیست».
    1. به صورت متمم؛ مانند: «با اذن حاکم» در ماده ۲۸ق. م.: «اموال مجهول المالک با اذن حاکم یا مأذون از قِبَل او به مصارف فقرا میرسد».
    1. به صورت شرط؛ مانند ماده ۷۰ ق. م.: «اگر وقف بر موجود و معدوم معاً واقع شود، نسبت به سهم موجود صحیح و نسبت به سهم معدوم باطل است».
    1. به صورت استثنا؛ مانند اصل ۶۰ ق. ا. که مقرر میدارد: «اعمال قوه مجریه جز در اموری که در قانون مستقیماً بر عهده رهبری گذارده شده، از طریق رئیس جمهور و وزرا است».
    1. به صورت قید زمان؛مانند ماده ۱۱۱۰ ق. م. که بیان شده است: «در ایام عده وفات، مخارج زندگی زوجه عندالمطالبه از اموال اقاربی که پرداخت نفقه به عهده آنان است، تامین میگردد».
    1. به صورت قید مکان؛مانند اصل ۵۳ ق. ا. که مقرر شده است: «کلیه دریافتهای دولت در حسابهای خزانهداری کل متمرکز میشود و همه پرداختها در حدود اعتبارات مصوب به موجب قانون انجام میگیرد».
      1. به صورت قید کیفیت؛ مانند ماده ۱۰۹۱ ق. م. که چنین میگوید: «برای تعیین مهرالمثل باید حال زن از حیث شرافت خانوادگی و سایر صفات و وضعیت او نسبت به اماثل و اقران و اقارب و همچنین معمول محل و غیره در نظر گرفته شود».
      2. (( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

    1. به صورت قید انحصار؛ مانند ماده ۵۸ ق. م. که مقرر میدارد: «فقط وقف مالی جایز است که با بقاء عین بتوان از آن منتفع شد اعم از اینکه منقول باشد. یا غیر منقول، مشاع باشد یا مفروز».

نکته: در مواردی ممکن است هر یک از قیود بالا در یک عبارت جمع شوند؛ مثلاً در آیه: «ما محمد الّا رسول»[۴۴] علاوه بر استثنا، محصور بودن را نیز شامل میشود.
۲ـ۲ـ۲. قید منفصل
قیدی است که در کلامی مستقل ذکر شود، به گونهای که جزئی از کلام مطلق محسوب نشود. برای مثال، اگر لفظ مطلقی در قرآن کریم وارد و در روایات به قید آن تصریح شده باشد و یا اگر لفظ مطلق در یک ماده قانونی، و قید آن در ماده یا قانون دیگر آمده باشد، در چنین مواردی قید را «قید منفصل» مینامند.[۴۵] مانند ماده ۱۲۷۵ ق. م. که مقرّر میدارد: «هر کس اقرار به حقی برای غیر کند ملزم به اقرار خود خواهد بود»؛ در حالیکه در ماده ۱۲۶۸ همان قانون آمده است: «اقرار معلق، مؤثر نیست». همچنین در ماده ۱۲۶۹ این قانون بیان شده است: «اقرار به امری که عقلاً یا عادتاً ممکن نباشد و یا بر حسب قانون صحیح نیست اثری ندارد». دو ماده مذکور، قید منفصل برای لفظ «اقرار» که دارای اطلاق میباشد، محسوب میشوند. مثال دیگر اینکه در ماده ۴۶۷ ق. م. آمده است: «مورد اجاره ممکن است اشیاء یا حیوان یا انسان باشد». در اینجا هر یک از الفاظ، اشیا، حیوان و انسان دارای اطلاق میباشند. ولی در ماده ۴۷۰ این قانون بیان شده است: «درصحت اجاره، قدرت بر تسلیم عین مستأجره شرط است» و یا در ماده ۴۷۱ همان قانون مقرّر شده است: «برای صحت اجاره باید انتفاع از عین مستأجره با بقای اصل آن ممکن باشد». دو ماده اخیر قید منفصل برای لفظ «اشیا» در ماده فوق، به شمار میآیند.
۲ـ۳. الفاظ مطلق
از جمله مباحثی که علمای اصول در ضمن مباحث خود به آن پرداختهاند، الفاظی است که از آنها میتوان استفاده اطلاق نمود. در مجموع، آنچه که میتواند مطلق یا مقید واقع شود، عبارت است از: اسم، اعم از نکره و معرفه، جزئی و کلی، اسم جنس و اسم شخص، مفرد و جمع. مثلاً در ماده ۳۸ ق. م. که مقرر شده است: «مالکیت زمین مستلزم مالکیت فضای محاذی آن است…»، کلمه زمین مطلق است و شامل هر گونه زمین اعم از مسکونی و غیر مسکونی، زراعتی یا غیر زراعتی میشود؛ و کلمهای است نکره، کلی، اسم جنس و مفرد. در ماده ۸۷۲ ق. م. که میگوید: «اموال غائب مفقود الاثر تقسیم نمیشود…»، کلمه اموال جمع، اسم جنس، کلی و نکره است. یا در ماده ۱۰۴۳ ق. م.: «نکاح دختر باکره اگر چه به سن بلوغ رسیده باشد موقوف به اجازه پدر یا جد پدری اوست»، کلمه «نکاح» اسمی است مفرد و نکره و در عین حال مقید به قید «دختر باکره»، و در اصل ۱۸ ق. ا.: «پرچم رسمی ایران به رنگهای سبز و سفید و سرخ با علامت جمهوری اسلامی و شعار (الله اکبر) است»، «پرچم رسمی» اسمی است معرفه، جزئی، اسم شخص و مفرد، که مقید به کلمه ایران شده است.
همان طور که قبلاً بیان شد، جمله نیز مانند مفردات میتواند مطلق یا مقید شود؛ مانند صیغه امر که نسبت به نحوه وجوب عینی، تعیینی و نفسی اطلاق دارد. همچنین عام نیز میتواند مطلق یا مقید واقع شود و عام و خاص هرچند بحثی مستقل از بحث مطلق و مقید است ولی نباید پنداشت که این عناوین نمیتوانند با هم جمع شوند؛ برعکس، عام میتواند مطلق یا مقید باشد. اینها اوصاف و عوارض کلمه و کلامند و خود با هم قابل جمع میباشند و نسبت بین آنها عموم و خصوص من وجه است. مثلاً در ماده ۱۷ ق. م. بیان شده است: «… به طور کلی هر مال منقول که برای استفاده از عمل زراعت لازم، و مالک، آن را به این امر تخصیص داده باشد…، در حکم غیر منقول است…». در این ماده، جمله «هر مال منقول» عام میباشد و مقید به قید «که برای استفاده…» شده است. ولی عام مذکور در ماده ۳۰ ق. م.: «هر مالکی نسبت به مایملک خود حق همه گونه تصرف و انتفاع دارد…»، مقید به قیدی نشده و مطلق است[۴۶]. در مثالهای پیشین نیز مطلقهایی داشتیم که عام نبودند. در ذیل به مهمترین الفاظ مطلقی که علمای اصول به بررسی آنها پرداختهاند اشاره میشود. این الفاظ عبارتند از: اسم جنس، علم جنس، مفرد محلی به «لام» و نکره.
۲ـ۳ـ۱. اسم جنس
جنس همان ماهیت یا به عبارتی، کلی طبیعی است و اسم جنس لفظی است که در مقابل جنس (کلی طبیعی یا ماهیت مهمله)[۴۷] وضع شده و اسمی است که در جمله به عنوان نمایندهای از افراد همجنس خودش به کار رود و برای دلالت بر یک ماهیت وضع شده و شامل همه افراد آن ماهیت میشود؛ مثلاً لفظ «انسان» برای ذات و ماهیت انسان وضع شده و ویژگیها و صفات مختلف انسانها (مانند: رنگ، زبان و…) در آن لحاظ نشده است؛ به همین جهت شامل همه مصادیق انسان میشود. نکتهای که باید در اینجا توجه داشت این است که مراد از جنس در اسم جنس، معنای منطقی آن، که در مقابل نوع میآید نیست، بلکه مراد از آن هر چیزی است که در مقابل عَلَم شخصی قرار میگیرد، چه جنس باشد و چه نوع و چه صنف و جوهر، عرض و امور اعتباری را در بر میگیرد.[۴۸]
اسم جنس در مواردی که به صورت مفرد به کار میرود، مفید اطلاق است و اگر به صورت جمع استعمال شود، مفید عموم است نه اطلاق؛ هرچند در زبان عربی برخی[۴۹] بر این عقیدهاند که جمع نکره افاده اطلاق میکند، ولی جمع معرفه با (ال) مفید عموم است. مانند: اکرم رجالاً، که اطلاق دارد و شامل گروه های مختلفی از مردان میشود: مثلاً کلمه «دیون» در ماده ۲۰ ق. م. بالوضع مفید عموم است و به معنای اعم آن از قبیل: قرض، مال الاجاره، ثمنِ مبیع و… میباشد.
برای تشخیص اسم جنس باید دانست که اسم جنس هیچ نشانهای ندارد و تنها به وسیله مفهوم جمله میتوان به وجود آن پی برد. و در این مفهوم باید شمول و گستردگی فهمیده شود و اگر اسم جنس در مورد فرد مشخص و معیّنی به کار رود، اطلاق نخواهد داشت. اسم جنس به دو صورت معرفه و نکره به کار میرود:

    1. اسم جنس معرفه؛ مانند ماده ۱۱۱۸ ق. م. که مقرر داشته است: «زن مستقلاً میتواند در دارایی خود هر تصرفی را که میخواهد بکند». کلمه «زن» لفظ مفرد و معرفهای است که شامل همه مصادیق زن میشود.
    1. اسم جنس نکره: مانند کلمه «مردی» در ماده ۹۴۵ ق. م. که میگوید: «اگر مردی در حال مرض زنی را عقد کند و در همان مرض قبل از دخول بمیرد زن از او ارث نمیبرد…».

لازم به یادآوری است که قرار گرفتن نکره در سیاق نفی (در کلام منفی) از الفاظ عموم محسوب میشود؛[۵۰] بنابراین اگر اسم جنس نکره در کلام منفی (نهی یا نفی) واقع شود، از آن استفاده عموم میشود نه اطلاق؛ مانند ماده ۱۵۴ ق. م. که میگوید: «کسی نمیتواند از ملک غیر آب به ملک خود ببرد بدون اذن مالک، اگر چه راه دیگری نداشته باشد». لفظ «کسی» در ماده فوق نکره مفردی است که در کلام منفی واقع شده و افاده عموم مینماید نه اطلاق.
۲ـ۳ـ۲. علم جنس
لفظی است که برای طبیعت و ماهیت به لحاظ حضور و تعیّن یافتن آن در ذهن وضع شده است. مانند لفظ «اسامه» که برای ماهیت اسد به قید معهود بودن آن در ذهن وضع گردیده است. نیز مانند: «ثعاله» که علم برای جنس «ثعلب» میباشد. به بیان دیگر در علم جنس، آن ماهیتی موضوعٌله است که در ذهن حضور و تعیّن دارد؛ ولی در اسم جنس، ماهیت، بدون قید تعیّن وضع شده است. و به خاطر همین تعیّن، با آن معامله معرفه میشود. این قول مشهوری بود که علما نقل کردهاند.[۵۱]
در مقابل، قول غیر مشهوری نیز وجود دارد که علم جنس و اسم جنس را در واقع یکی میدانند و بر تعیّن ذهنی، اشکال میکنند و این فرق را نمیپذیرند و میگویند: اگر تعیّن ذهنی جزء موضوعله باشد، لازمهاش این است که موضوعله، کلی عقلی باشد که موطن آن ذهن است، در نتیجه بر مصادیق خارجیه صدق نخواهد کرد؛ پس بین علم جنس و اسم جنس از لحاظ معنی هیچ فرقی وجود ندارد و هر دو برای ماهیت مهمله وضع شدهاند نه برای متعین ذهنی. اما اینکه با علم جنس معامله معرفه میشود به سبب تعیّن نیست بلکه تعریف، لفظی است، همانطور که با بعضی از الفاظ، معامله تأنیث میشود، در حالیکه مونث حقیقی نیستند؛ مانند: ید، رجل، اذن و عین. با علم جنس نیز اگر معامله معرفه میشود، لفظی است، بدون آنکه معرفه باشد.[۵۲]
۲ـ۳ـ۲ـ۱. تحقیق مطلب
به نظر میرسد بین علم جنس و اسم جنس در معنا و مفهوم تفاوت وجود دارد و به خاطر همین تفاوت در مفهوم یکی معرفه است و دیگری نکره. و حقیقتاً در مقام وضع، تعیّن وجود داشته و این تعریف بر اساس تعیّنش میباشد و محذوراتی که برخی از علما بیان کردهاند مطرح نیست؛ چرا که ملاک معرفه بودن تنها یک چیز است و آن تعیّن مدلول لفظ به حسب مفهوم آن یا در خارج یا در ذهن میباشد. تفاوت اسامه که علم جنس است با اسد که اسم جنس میباشد، در این است که اسد دلالت بر ذات میکند و دلالت بر متعیّن نمیکند ولی علم جنس حتماً دلالت بر متعیّن دارد اما نه متعیّن خارجی بلکه بر متعیّن ذهنی دلالت میکند.
اینکه گفته شد علم جنس وضع بر متعیّن ذهنی شده است، مقصود این نیست که تعیّن ذهنی جزء معنای موضوعله است تا لازمهاش، اشکال فوق باشد؛ در حالیکه این متعیّن ذهنی طریق به خارج است هر چند خودش یک وجود مستقل دارد، اما این وجود مستقل که وجود ذهنی است، یک وجود طریقی و آئینهای برای وجود خارجی میباشد. پس موضوعله، بر حسب حقیقت همان امر خارجی است و این تعیّن ذهنی یک طریق به خارج خواهد بود. و این تعیّن ذهنی در ماهیت لحاظ میشود ولی جزء موضوعله نیست و در واقع عَلم جنس مانند ضمایر است و دلیل معرفه بودن ضمایر نیز به خاطر دالّ بر یک متعیّن است وآن تعیّن میتواند یک امر کلی باشد و این ضمایر در ذات خود و به حسب وضعش دال بر یک متعیّن است نه اینکه نزد شنونده یا متکلم متعیّن باشد. در نتیجه همان تعیّنی که در ضمایر وجود دارد و آنها را معرفه کرده است همان تعیّن در علم جنس وجود دارد و سبب تعریف آن میشود.
بنابراین تفاوت اسم جنس و علم جنس از نظر موضوعله این است که اسم جنس برای ذات ماهیت بدون هیچ قید و شرطی، حتی قید «لابشرطی» وضع شده است ولی موضوعله علم جنس، نفس ماهیت – بما هوهو – نیست بلکه قیدی هم، ضمیمه آن میباشد؛ که عبارت است از تعیین داشتن و مشخص بودن آن ماهیت، اما نه به تعیین خارجی بلکه با تعیین در ذهن و از طریق توجه ذهن به آن. تفاوت دیگر آن است که اسم جنس، معرفه نیست اما علم جنس معرفه است و احکام معرفه بر آن مترتّب میشود.
۲ـ۳ـ۳. مفرد محلّی به «ال»
لفظ سومی را که علمای اصول به عنوان الفاظ مطلق بیان میکنند مفردی است که دارای الف و لام باشد. در این مقام به مشهور علمای ادب نسبت میدهند[۵۳] که، «لام» برای تعریف و تعیین وضع شده و به عبارتی موضوعٌله «لام»، تعریف و تعیین است.
مفرد معرَّف به لام دارای چند قسم است:

    1. معرَّف به لام جنس؛ مانند: «الرجل خیر من المَرءَه». در این مثال الف و لام در «الرجل» و «المرءه» برای جنس است و به افراد و مصادیق نظر ندارد؛ چرا که مسلماً در خارج بعضی از افراد زن از افراد مرد بهتر هستند. نیز مانند: «الحَمد لله ربّ العالمین»، که الف و لام جنس است؛ یعنی جنس حمد از هر کس و به هر وجهی که صادر شود مخصوص خداست.
    1. معرّف به لام استغراق؛ مانند: «اِنّ الانسانَ لَفی خُسر الّا الَذین آمنوا…».[۵۴]در این آیه شریفه، الف و لام «الانسان» برای استغراق است؛ یعنی تمام انسانها در خسرانند و به جنس آنها نظر ندارد و عموم افراد و مصادیق لحاظ میشود.
    1. معرّف به لام عهد؛که این قسم به سه صورت است:

الف: معرّف به لام عهد ذکری: مانند: «اَرسلنا الی فرعونَ رسولاً فعَصی فرعونُ الرسولَ».[۵۵] در این آیه شریفه الف و لام «الرسول» برای عهد ذکری است؛ یعنی دلالت میکند که قبلاً کلمه «رسول» ذکر شده است و «الرسول» اشاره به همان مذکور قبلی است .
ب: معرّف به لام عهد حضوری: مانند: «اَغلق البابَ». در این مثال الف و لام برای عهد حضوری است؛ یعنی دلالت میکند شخص مخاطب مثلاً قبلاً وارد خانه شده و درب را باز کرده و «الباب» اشاره به این است که همین درب را که باز کردی، ببند. البته این لام نیازمند قرینه در مقام تخاطب است.
ج: معرّف به لام عهد ذهنی: مانند: «اُدخل السوقَ» که الف و لام در «السوق» برای عهد ذهنی است؛ یعنی دلالت میکند که «سوق» در ذهن مخاطب معهود و معلوم بوده ولی غیر متعیّن است؛ و «السوق» اشاره به همان چیزی است که در ذهن مخاطب معلوم میباشد؛ اما فرد معینی از آن قصد نشده است. بنابراین مفرد محلّی به الف و لام به معنای ماهیتی است که الف و لام تعریف بر آن وارد میشود و تفاوتی که با اسم جنس دارد این است که در اسم جنس تعیّن وجود ندارد؛ ولی در مفرد محلّی به الف و لام بنابر نظر مشهور، غیر از عهد ذهنی تعیّن وجود دارد.[۵۶]
صاحب کفایه[۵۷] نظر مشهور را رد میکند و تقسیمات فوق را نمیپذیرد و میگوید چنین نیست که مدخول لام معنای متفاوتی داشته باشد؛ بدین سبب که مدخول لام که ذات است اوضاع متفاوتی ندارد؛ بلکه مفهوم واحد دارد و اینکه خصوصیت جنس و عهد و شمول از آن استفاده میشود از باب دلالت مدخول نیست؛ بلکه از باب دلالت امری خارج از مدخول است و این تفاوت از جای دیگر و از قرائن فهمیده میشود. بنابراین دخول لام بر کلمات که باعث هیچ تغییری در معنای مدخولش نشود، نشان دهنده آن است که لام هیچ معنایی ندارد و فقط برای تزیین است. مانند: «الحسن و الحسین سیدا شباب اهل الجنه». لذا این لام مطلقاً برای تزیین کلام است و هیچ مفادی ندارد و اگر بگوییم لام وضع برای تعیین شده، حرف اشتباهی است. نهایتاً، تعریفی که در معرف به الف و لام وجود دارد تعریف لفظی است، نه تعریف حقیقی.
در نتیجه آخوند خراسانی، دلالت مفرد محلّی به الف و لام را به عنوان یکی دیگر از الفاظ مطلق نمیپذیرد و بر این عقیده است که مفرد محلّی به الف و لام، با اسم جنس یکی است و تفاوتی ندارد.
۲ـ۳ـ۳ـ۱. حکم جمع معرّف به «ال»
مشهور این است که جمع محلّی به الف و لام از الفاظی است که دلالت بر عموم و استغراق میکند.[۵۸] مانند: «اوفوا بالعقود» که «العقود» جمع محلّی به لام است و دلالت بر عموم دارد، ولی مدخول لام به تنهایی (عقود) دلالت بر استغراق ندارد و فقط مفهوم جمع را میرساند و برای افاده استغراق در جمع محلّی به الف و لام از همان بیان گذشته استفاده میشود که لام برای تعریف و تعیین وضع شده و موضوعله لام، اشاره به متعیّن است و هرگاه این لام بر سر جمع آید دلالت بر عموم دارد. با این توضیح که، جمع دارای مراتبی است که اقل مراتب آن سه تا میباشد و همین طور بالا میرود و بر هر مرتبهای جمع صدق میکند و چون در میان مراتب جمع هیچ مرتبهای غیر از استغراق متعیّن نیست، پس به حسب واقع تعیّن دارد. و از این طریق میگویند جمع محلّی به لام افاده استغراق میکند.[۵۹]
صاحب کفایه همچنین بر مشهور اشکال کرده و میگوید: لام در جمع محلّی به لام به معنای تعیین نیست. چون تعیین اگر بخواهد به معنای شمول و عموم باشد، در حقیقت تعیّن ندارد؛ زیرا اقل مراتب هم تعیین دارد. و چون قضیه مردد بین این تعیین و آن تعیین است، نتیجهاش عدم تعیین میباشد و تنها تعیینی که در اسماء اجناس قابل تصور است، تعین ذهنی است؛ و چون دچار محذوراتی بود، پس مفاد لام نمیتواند تعیین باشد. سپس میگوید در مثل جمع محلّی به لام یا باید گفت مجموع کلمه به قید مجموع، یک مفهوم دارد که همان شمول باشد؛ یعنی مجموع الف و لام و مدخول آن برای افاده عموم وضع شده نه هر کدام به تنهایی. و یا اینکه به ناچار باید گفت که الف و لام بدون اینکه دلالتی بر تعیین داشته باشد، بر استغراق دلالت دارد و دلالتی بر تعریف ندارد. و در نتیجه الف و لام فقط سبب تعریف لفظی مدخولش میشود و برای تزیین است.[۶۰]
اما برخی از اصولیان،[۶۱] در جواب ایشان میگویند که اقل مراتب هر چند از نظر تعداد تعیّن دارد، اما از نظر تطبیق تعیّن ندارد. در حالیکه معنای شمول و عموم تعیّن دارد. و مراد مشهور از تعیین، تعیین به حسب دلالت نیست بلکه به حسب واقع است.
۲ـ۳ـ۳ـ۲. تحقیق مطلب
ظاهر این است که مفرد محلّی به لام از الفاظ مطلق میباشد و لام برای تعیین وضع شده، نه آنچنان که آخوند اعتقاد دارد که هر الف و لامی برای تزیین است؛ چرا که هیچ یک از ادبا نمیگویند که الف و لام در «الحسن» و «الانسان»، یکی است. و نیز بعید است که الف و لام وجود و عدمش یکسان باشد؛ زیرا هر جایی الف ولام تزیین آورده نمیشود؛ بلکه در ادبیات در مواردی که بخواهند اشاره کنند که مدخول لام از وصفیت به عَلمیت نقل داده شده است، الف و لام تزیین آورده میشود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:19:00 ب.ظ ]




واژهی نیاز ابتدا در مباحث روانشناسی در اوایل دههی ۱۹۳۰ به کار گرفته شده و منظور از آن متغیر انگیزاننده بود که باعث رفتار خاصی در فرد میشد، به عبارت دیگر نیاز عبارت است از یک خواست که باعث رها شدن انرژی میگردد نیرویی ایجاد میکند که برای نیل به هدف خاصی رفتار ویژهای را موجب میشود (داودی، ۱۳۹۱).

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

از آنجا که نیازهای بشر همه روزه با توجه به تحولات منطقهای و حتی جهانی، دچار تغیر میشود و پاسخگویی به همهی نیازهای در حال تغیر و متنوع، با توجه منابع محدود میسر نیست، شناسایی نیازهای پژوهشی بالقوه و تعیین اولویت در بین پروژه های مختلف تحقیقاتی ضرورت مییابد (کانل[۲۷]، ۲۰۰۴).
انسان موجودی است که دارای نیازهای گوناگون و متعددی میباشد. نیاز است که انسان را به فعالیت برمیانگیزد. نیاز انگیزه را که نوعی متحرک درونی است به وجود میآورد و انگیزه نیز به نوبه خود انسان را وادار به فعالیت و بروز رفتاری مینماید. بنابراین انگیزه بدین سبب در انسان ایجاد میشود که انسان را در جهت کاهش و نهایتاً در نیاز به فعالیت وامیدارد. پس نیاز علیت ظهور انگیزه است و انگیزه هم علیت بروز رفتار
کامیابی
نیاز
رفتار
انگیزه
خواست
ناکامی
شکل (۲-۴) تقدم و تأخر نیاز (الوانی، ۱۳۴۵).
خواست و انگیزه در بعضی از تعاریف با کمی اغماض و نیاز و انگیزه را از جهت نتیجهای که از هر دو حاصل میشود یکی دانستهاند، ولی دقیقاٌ نمیتوان نیاز را یکی دانست بلکه اساس انگیزش نیاز است. و انگیزه حاصلی از نیاز میباشد. نیاز در فرد ایجاد تنش مینماید و شخص برانگیخته میشود و اعمال برای کاهش تنش انجام میشود (الوانی، ۱۳۴۵).
در تعریف دیگری، نیازها را تمایلات نسبتاً ثابتی در افراد دانستهاند که میتواند رفتار آنها را در جهتی خاص موجب گردد. کودک با نیازهای نسبتاً ثابتی پا به عرصه وجود میگذارد که بیشتر نهفته در تغییرات داخلی بدن اوست و هر چه بزرگتر میشود تحت تأثیر محرکهای خارجی، احتیاجات و نیازهای او گستردهتر میشود (لی[۲۸]، ۱۹۵۴).
هنری الکساندر موری[۲۹] تعریف کاملی از نیاز کرده است. وی نیاز را این چنین تعریف میکند:«نیاز عبارت است از نیروی که از ذهنیات و ادراک آدمی سرچشمه میگیرد و اندیشه و عمل را چنان تنظیم میکند که فرد به انجام رفتاری میپردازد تا وضع نامطلوبی را در جهتی معیین تغییر دهد و حالت ناارضایی را به ارضا تبدیل کند» (رحیمی نیک، ۱۳۷۴).
۲-۱۱. نیازسنجی
سابقهی نیازسنجی به زمان جنگ جهانی دوم (۱۹۴۶) برمیگردد. زمانی که جامعهشناسان و پژوهشگران علوم سیاسی در آمریکا بهطور رسمی به استفاده از نیازسنجی روی آوردند. آنان به خوبی آگاه بودند که این ابزار میتواند مشارکت مردم را در ادارهی دموکراتیک جامعه موجب شود (داودی، ۱۳۹۱). نیاز سنجی از دیرباز به عنوان یکی از محورهای اصلی در حوزه هایی که با برنامه ریزی و پیشبینی اهداف سروکار دارند، مورد توجه بوده است. آگاهی از نیاز به عنوان ملاک اصلی برای ارائه خدمات گوناگون و اجرای برنامههای متنوع در جهت رفاه و آسایش عمومی سبب شده است که تحقیقات و مطالعات گسترد های درخصوص جایگاه، اهمیت و روش های مشخص کردن نیازها صورت پذیرد و برخی از صاحب نظران معتقدند که نیازها عامل اساسی جهت تعیین اهداف خدمات اجتماعی به شمار میروند (اتقیاء، ۱۳۸۷).
از نتایج حاصل از نیازسنجی میتوان به عنوان یک اهرم کنترل اجتماعی و هدایت جامعه به سمت و سوی مورد نظر بهرهبرداری نمود. از سال ۱۹۵۰ با گسترش فعالیتهای تولیدی صنایع و بنگاههای تولیدی و اقتصادی کشورهای صنعتی، لزوم توسعهی فعالیتهای بازاریابی در کشورهای دیگر و درک و ذائقهی مصرفکنندگان، مطالعات نیازسنجی نیز ابعاد نیازسنجی یکی از بحثانگیزترین مفاهیم مطرح در حوزه خدمات اجتماعی، تعلیم و تربیت و برنامه ریزی است. چالشیزا بودن مفهوم نیازسنجی تاحد زیادی به علت ابهام در تعریف نیاز است. نیازسنجی عبارت است از رویکرد نظامدار برای شناسایی مسائل سازمانی، تعیین گرههایی که باید خدمات را دریافت دارند و نیز مشخص کردن نوع ماهیت خدمات مورد نیاز گروه ذیربط (رسی، ۱۹۹۸؛ به نقل از فتحی واجارگاه، ۱۳۸۵).
از دههی ۱۹۷۰ محافل علمی توجه بیشتری به نیازسنجی نشان دادهاند. این توجه عمدتاً از سه انگیزه سرچشمه میگیرد: ۱- انگیزههای انسانی و بشر دوستانه ۲- انگیزههای سیاسی ۳- انگیزههای اقتصادی (رفیع پور، ۱۳۶۴).
شناسایی نیازها تحلیلی است که دو وضعیت قطبی را مورد شناسایی قرا میدهد، در کجا هستیم (وضعیت موجود)، در کجا باید باشیم (وضعیت مطلوب). نیازسنجی واقعی متناسب با فعالیتهای مختلفی است که کارکنان برای تحقق اهداف و سودآوری سازمان بایستی انجام دهد (سلطانی، ۱۳۸۵).
اولین و اساسیترین گام در برنامه ریزی هر سیستم، نیازسنجی است. نیازسنجی با شناسایی مهم ترین نیازها، مبنایی برای تعیین اهداف و بستر مناسبی برای ساماندهی سایر عناصر فراهم می سازد. کلیه تصمیمات در خصوص تدارک اهداف خاص، محتوای آموزشی مناسب و استفاده مؤثر از سایر منابع و امکانات انسانی، مالی و مادی، تابعی از مطالعات نیازسنجی است (زارعیان جهرمی و همکاران، ۱۳۸۴).
در تعریفی دیگر نیازسنجی عبارت است از کاربرد فنونی که بتواند به کمک آنها اطلاعات مناسب را دربارهی نیازها گردآوری و به الگوی نیازها و خواسته های فرد، گروه و جامعه دست یافت (سامرز[۳۰]، ۱۹۸۷). براساس آنچه یوآ منتشر کرده است، نیازسنجی فرایند نظام گردآوری و تحلیل اطلاعات برای تصمیمگیری دربارهی تخصیص منابع برای تعیین خدمات و کالاهایی است که براساس استانداردها و توافق همگانی، وجود آنها ضروری است (بابایی، ۱۳۸۶).
از آنجا که نیازهای بشر همه روزه با توجه به تحولات منطقهای و حتی جهانی، دچار تغییر میشود و پاسخگویی به همه نیازهای در حال تغییر و متنوع، با توجه به منابع محدود میسر نیست، شناسایی نیازهای پژوهشی بالقوه و تعیین اولویت در بین پژوهشهای مختلف تحقیقاتی ضرورت مییابد (کانل[۳۱]، ۲۰۰۴).
۲-۱۲. ضرورت و انگیزههای نیازسنجی
نیازسنجی یکی از ابزارهای مهم تصمیمگیری است. همهی انسانها در زندگی روزمره، و افراد فرهیخته و مسئول در زندگی علمی و اجرایی خویش، برای تصمیمگیریهای مهم، به اطلاعات نیاز دارند. اطلاع از نیازها امروزه در جهان بسیار ارزشمند است، چرا که بدون در نظرگرفتن اطلاعات و نیازها، انجام هرگونه فعالیت اجرایی بیثمر خواهد بود (فتحی واجارگاه، ۲۰۰۵). نیازسنجی نیز به عنوان یک ابزار توسعه در جامعه از اهمیت خاصی برخوردار است؛ اما از نظر اجرا پرهزینه است. نیازسنجی اگر به نحوی شایسته اجرا گردد میتواند هم فرایند باشد و هم روش. به عنوان فرایند، میتواند رهبری و پیوستگی گروهی و حس مشارکت در جامعه ایجاد کند. به عنوان روش ابزاری است که به برنامه و اجرای استراتژیهای آتی در حوزه های مورد نظر کمک میکند (داودی، ۱۳۹۱).
جلب مساعدت و مشارکت افراد از طریق مکانیسم نیازسنجی عوارض و الزامهای زیر را در برخواهد داشت:
۱- درگیر شدن جامعه یا افراد مورد نظر در هر مرحله از فرایند نیازسنجی: تعریف مسئله، هدفگذاری، آموزشی، تحلیل، گزارش و توزیع و ترکیب یافته های نیازسنجی و مانند آن.
۲- وجود افرادی به عنوان سیاستگذار: آنان هدایت برنامهها را بر عهده دارند و همیشه از جریان امور مطلع باشند.
۳- کنترل استفادهکنندگان محلی: این کنترل باید روی امکانات و توانایی استفادهکنندگان انجام گیرد.
۴- رویکرد تیمی: باید یک تیم منتخب برای نیازسنجی تعیین کرد.
۵- مشارکت مسئولان: مشارکت باید تمام عیار و با پذیرش مسئولیتهای قانونی و معقولی برای شرکت کنندگان پیشبینی شود (داودی، ۱۳۹۱).
از حیث ضرورت نیازسنجی ممکن است به هر یک از دلایل زیر تا مجموعهای از آنها اجرایی گردد:
۱- نیاز به بهبود عملکرد ۲- نیاز به بهبود یا کنترل اطلاعات داده ها ۳- نیاز به صرفهجویی بیشتر یا کنترل هزینه ها ۴- نیاز به بهبود کارایی ۵- نیاز به بهبود خدمات ارائه شده به مشتریان، شرکا و نظایر آنها (ذاکری، ۱۳۸۵).
۲-۱۳. کاربرد نیازسنجی
کاربردهای نیازسنجی انحصاری و مختص حوزهی خاص نیست. از این رو باید گفت در هر زمان و موقعیتی که اطلاعات موجود برای تصمیمگیری؛ برنامه ریزی و عملیات موفقیتآمیز کفایت نکند، اجرای نیازسنجی ضرورت مییابد. موارد کاربرد نیازسنجی عمدتاٌ در سه مورد باید دانست: ۱- زمینه های سیاسی ۲- در جهت ترقی، رفاه و سعادت بیشتر، توسعهی علوم و فنون دانش ۳- زمینه های اقتصادی و بازرگانی (داودی، ۱۳۹۱). ولی کاربرد اصلی نیازسنجی میتواند متمرکز بر شناسایی نیازهای دانشجویان، نیازهای آموزش ضمن خدمت و تعیین نیازهای آتی نظام آموزش محلی، منطقهای و ملی باشد (گیبسون[۳۲]، ۱۹۹۸).
۲-۱۴. نیازسنجی ورزشی
نیازسنجی از اقشار مختلف جامعه در خصوص ارائه خدمات ورزشی از قدمت طولانی برخوردار نیست، اما در کشورهایی که از پیشرفت‌های شگرفی در زمینه اشاعه ورزش چه بصورت قهرمانی و چه بصورت همگانی برخوردارند، قطعاً ارائه خدمات ورزشی به عموم مردم، براساس خواسته‌ها و نیازهای اعلام شده همچنین با توجه به شرایط و امکانات موجود آن کشورها صورت می‌گیرد (عظیمی، ۱۳۸۸). نیازسنجی ورزشی به عنوان فرایند جمعآوری و تحلیل اطلاعات حاصل از نیازهای ورزشی ابراز شده از سوی افراد، گروه ها و جوامع و به عنوان اولین گام جهت برآورده شدن نیازهای افراد در پروژه های ورزشی تعریف شده است. با انجام یک نیازسنجی ورزشی مناسب احتمال بیشتری وجود دارد که این پروژه ها بیشتر مورد توجه قرار گیرد و به گروه های مورد نظر سود رسانی بیشتری داشته باشد. هدف تربیت بدنی به عنوان شاخهای از علوم آموزشی، ارائه خدمات آموزشی و پرورشی مختلف به افراد است که اولین مرحله در برنامه ریزی ورزشی برای ارائه رشته های ورزشی و شناسایی نیازهای یک جامعه است (جانستون[۳۳]، ۲۰۰۸). نیازسنجی ورزشی باید راههایی را مشخص کند که توسط آن ورزش بتواند به مواردی چون سلامتی، مهارت وپیشرفت آموزشی، پیوستگی اجتماعی و بازاریابی اقتصادی بپردازد. پرداختن به این موارد ارزیابی را جامعتر کرده و به جذب شرکای غیر ورزشی کمک میکند. نیازسنجی ورزشی بینشهایی را بوجود میآورد که چه ورزشها و فعالیتهای فیزیکی ممکن است بیشتر مناسب باشد و یا چه امکاناتی برای استفاده بهترین خواهد بود و یا مشکلات دسترسی به ورزشها و امکانات ورزشی چیست؟ ویا چه گروه های خاص خواهان ورزش و فعالیت بدنیاند و از کی و کجا باید واقع شوند، چگونه سازماندهی شود و چه فعالیتهای دیگری باید به آن اضافه گردد. به طور کلی نیازسنجی ورزشی را میتوان یک نوع نیازسنجی برشمرد که در حیطه ورزش صورت میگیرد (داودی، ۱۳۹۱).
۲-۱۵. تعریف نگرش:
نگرش عبارت است از آمادگی ذهنی فرد برای ابراز واکنشهای مساعد و نامساعد نسبت به شخصی یا شیئی (رحمتی، ۱۳۷۱). آلپورت[۳۴] نگرش را عبارت از آمادگی ذهنی و عصبی که با تجربه سازمان مییابد و بر واکنشهای فرد نسبت به تمامی موضوع و موقعیتهای وابسته به نگرش تأثیر مستقیم میگذارد. بهطور کلی نگرشها عبارتند از دوست داشتن یا دوست نداشتن موقعیتها، اشیاء، اشخاص، گروه ها و هر جنبه مشخصی از محیط از جمله اندیشه انتزاعی و خط مشیهای اجتماعی، در واقع ما نگرشهای خود را غالبأُ به صورت اظهار نظر بیان میکنیم (ستوده، ۱۳۸۳). نظر به اینکه نگرش بر رفتار اثر میگذارد و به عبارتی نگرش با رفتار یک رابطه علت و معلولی دارد، مطالعه نگرش به فعالیتهای حرکتی و ورزشی به عنوان خواستگاه رفتار آگاهانه در جهت نیل به اهداف تندرستی از اهمیت خاصی برخوردار است. در سالهای اخیر بهنظر میرسد گرایش به ورزش و نگرش مثبت به آن در میان نوجوانان و جوانان فزونی یافته است که میتوان عوامل بسیاری را در رابطه با علل افزایش این گرایش و افزایش انگیزه حضور ذکر نمود که بیان این عوامل خارج از حوزهی این تحقیق میباشد.
۲-۱۶. تحقیقات انجام شده در داخل کشور:
– تحقیقی که سازمان صدا و سیما در سال ۱۳۶۱ تحت عنوان «بررسی نظرات مردم در مورد گزارشات گروه ورزش شبکه اول سیمای جمهوری اسلامی ایران» انجام داد نتیجه گرفت که حدود نیمی از پاسخگویان با هدف سرگرمی به تماشای گزارشات ورزشی برنامه “ورزش و مردم” می‌نشینند.
– تحقیقی که بختیار (۱۳۷۴) برای جویا شدن از نظر ورزشکاران عشایر در مورد برنامههای صدا و سیما تحقیقی را انجام داد و به این نتایج دست یافت:
۱- برنامه‌های ورزشی با ۶۴ درصد پربیننده‌ترین برنامه تلویزیون در بین ورزشکاران عشایر است.
۲- ۶۱ درصد پاسخگویان از برنامه‌های تلویزیون در حد زیاد رضایت داشتند.
۳- ۶۵ درصد از پاسخگویان میزان رضایت خود را از برنامه‌های ورزشی تلویزیون در حد «خیلی زیاد» و «زیاد» بیان کردند.
– تحقیقی که میرانی(۱۳۷۶) تحت عنوان «بررسی رضایتمندی دانشآموزان سال آخر دبیرستان شهرستان مراغه از رسانه‌های جمعی (مطبوعات، رادیو، تلویزیون)» انجام داد به این نتایج دست یافت:
۱- برای اکثریت پاسخگویان، تلویزیون مهمترین رسانه تامین‌کننده خواسته‌ها و نظرات آنان است.
۲- اکثریت پاسخگویان تلویزیون را با هدف سرگرمی تماشا می‌کنند.
۳- تمامی پاسخگویان به صورت هدفمند از رسانه‌های جمعی مورد بررسی استفاده می‌کنند.
۴- قالب مخاطبان مورد بررسی عقیده دارند که برنامه‌های رادیو و تلویزیون باید بیشتر جنبه سرگرمی و نمایش و بعد جنبه‌های آموزشی و علمی و خبری داشته و در خصوص مطلب روزنامه‌ها، بخش رویدادهای اجتماعی و ورزشی و خبری را مقدم بر بخش داستان و سرگرمی شناخته‌اند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:19:00 ب.ظ ]




(DF1=-0.5558Log(La/Th)-1.4260Log(Sm/Th) +2.2935Log(Yb/Th)-0.6890 Log(Nb/Th)+4.1422)
(DF2=-0.9207Log(La/Th)+3.6520Log(Sm/Th)-1.9866Log(Yb/Th)+1.0574 Log(Nb/Th)-4.4283)
۵-۶-۴) نمودار Th/Hf در برابر Ta/Hf:
در نمودار( وانگ و همکاران ۲۰۰۱ ) که بر اساسTh/Hf در برابرTa/ Hf می باشد ،بازالت های محیط های متفاوت را از هم جدا می کند،که بر اساس این نمودار نمونه های دایک بازیک مورد مطالعه در محدوده الکالی بازالت های ریفت درون قاره قرار می گیرند.
۷۶
فصل پنجم ژئوشیمی
شکل ۵-۱۴: نمودار Th/Hf در برابر Ta/Hf ( وانگ۱و همکاران ) محدوده های موجود در این نمودار به شرح زیر می باشد:
= بازالت های ریفت های اقیانوسیII = حاشیه صفحات همگرا( ۱II= بازالت های جزایرقوسی اقیانوسی۲II= جزایرقوسی حاشیه قاره+بازالت های قوس آتشفشانی حاشیه قاره؛). III= بازالت های درون صفحات اقیانوسی )جزایراقیانوسی+ سی مونت ها + MORB+T-MORBE-)؛ IV= بازالت های درون صفحات قاره ای۱IV= ریفت های درون قاره ای+ توله ایت های ریفت های حاشیه قاره۲IV= آلکالی بازالت های ریفت های درون قاره ای۳IV = پهنه های کششی درون قاره،بازالت های ریفت های آغازین؛ =V بازالت های تنوره های گوشته ای.
۱- wang
۷۷
فصل پنجم ژئوشیمی
۵-۶-۵) نمودار ppm) )v در برابر Ti/1000(ppm)
نمودار)شرویس۱۱۹۸۲) که بر اساسppm) )v در برابر Ti/1000(ppm) می باشد شامل سه میدان :
قوس تولئیتی، بازالت های مورب یا بازالت های پشت کمان والکالی بازالت های اقیانوس می باشد.بر اساس این نمودار نمونه های مورد مطالعه در محدوده بازالت های پشت کمان قرار میگیرند (شکل ۵-۱۵).
حوزه های پشت کمانی ، مناطق کششی کوچکی هستند که در ارتباط با فرورانش لیتوسفر اقیانوسی به زیر لیتوسفر قاره ای ، در پشت کمان ماگمایی اصلی نواحی فرو رانش شکل می گیرند
(مارتینز۲۲۰۰۷ و هاوکینس ۳۱۹۹۴).
به اعتقاد (رومس و کی۴۲۰۰۶ ) بازالت های پشت کمانی در ورای کمان های آتش فشان اصلی ، در بسیاری از نواحی حاشیه قاره ای فعال تشکیل می شوند.این بازالت های پشت کمانی ،مکان های گذر از بازالت های کمانی به بازالت های درون قاره ای هستند.اگرچه در این مناطق پشت کمانی ، گاه کشش آن قدر تداوم و گستردگی دارند که تشکیل پشته میان اقیانوسی و گسترش بستر اقیانوس را موجب می شوند(مانند دریای چین وژاپن)، اما در بسیاری از موارد این حوزه ها درهمان مراحل کشش های آغازین وبه صورت نواحی فروافتادهپشت کمانی باقی می مانند (مانند بخش های وسیعی ازمناطق فروافتادهمرکزی قارهآمریکادرپشت کمان ماگمایی آند،درکانادا،آمریکا،مکزیک،شیلی ونقاط دیگراین قاره). به اعتقاد نیشیمورا۵ (۲۰۰۲) همه حوضه های پشت کمانی دنیاتقریباًدرمناطقی تشکیل شده اندکه سن وضخامت لیتوسفراقیانوسی وزاویه زون فرورانش زیادبوده است.
بنابراین می توان بیان کرد که دایک های مورد مطالعه در محدوده کشش های آغازین وبه صورت نواحی فروافتادهپشت کمانی باقی مانده اند.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

Shervais -۱
Martinez-۲
Hawkins -۳
Ramos and Kay–۴
Nishimura-۵
۷۸
فصل پنجم ژئوشیمی
شکل ۵-۱۵: نمودار ppm) )v در برابر( Ti/۱۰۰۰(ppm بر اساس این نمودار نمونه های مورد مطالعه در محدوده بازالت های پشت کمان قرار میگیرند.
(۷-۵ ترکیب و آلودگی ماگما
(۱-۷-۵ درنمودار Nb/U در برابر La/Sm
درنمودار Nb/U در برابر La/Sm نمونه دایک های بازیک در محدوده ترکیبی بین بازالت اقیانوسی و پوسته قاره تحتانی قرار میگیرند(شکل ۵-۱۶).
عنصر La به آلایش پوسته حساس بوده و مقادیر آن به سبب وقوع این فرایند افزایش خواهد یافت .وقوع تغییر در ناحیه منشأ در نتیجه عملکرد سیالات مشتق شده از پوسته فرورانده ،علاوه بر تغییر در مقدار La می تواند سبب افزایش U در ناحیه گوشته ای شود .از طرفی مقدار Nb/U در سنگ های پوسته تحتانی معادل ۲۵ و در سنگ های پوسته فوقانی معادل۹۳/۸ است(کرینتیز ۱و همکاران ۲۰۰۶), در مورد دایک های بازیک این نسبت بین ۵۷/۳۸ تا ۱۶/۴۵ می باشد .
۱- Krientinz
۷۹
پنجم ژئوشیمی
شکل ۵-۱۶)نمودار نسبت Nb/Y در مقابل N(La/Sm) ، محدوده بازالت های اقیانوسی معرف ،بازالت های آلایش نیافته(هوفمن ۱و همکاران ۱۹۸۶) و ترکیب پوسته قاره ای و فوقانی( ۱۹۹۵رودنیک و فونتاین۲) است. نمونه دایک های بازیک در محدوده ترکیبی بین بازالت اقیانوسی و پوسته قاره تحتانی قرار میگیرند
۵-۷-۲) آلودگی ماگما
برای تعیین شاخصه های ژئوشیمیایی آلایش پوسته ای ازنمودارهایTh/Ybدر برابر Ta/Yb(پیرس۳۱۹۸۲) و نمودار Ba/La در برابر Th/Nd(زانگفو۴) استفاده شده است.
سیالات حاصل از پوسته فرو رانده شده توانایی انتقال Th را دارد، اما عناصر Ta,Yb را با خود حمل نمی- کند(۱۹۸۲پیرس).در صورتیکه عامل فرورانش به طور موثر بر منشأ بازالت ها تأثیر گذار باشد،به ازای مقادیر ثابت از Ta/Yb غنی شدگی در Th/Yb وجود خواهد داشت در ( شکل۵-۱۷A) نقش فرایند فرورانش در تشکیل ماگمای سنگ های مورد مطالعه رانشان می دهد .
Hofmann -۱
Funtain و Rudnick -۲
pearce -۳
۴- Zhengfu
۸۰
فصل پنجم ژئوشیمی
نسبت عناصر متحرک به عناصر نامتحرک به طور مؤ ثر منعکس کننده اهمیت تأثیر فرورانش در منبع گوشته ای مذاب ها است(وودهد و همکاران ۲۰۰۱) .نسبت بالای Ba/La در نمونه های مطالعه شده حاکی از دخالت مواد حاصل از فرورانش در ماگمای سازنده دایک های بازیک می باشد (شکل۵ -۱۷B ).
( شکل۵ -۱۷A) نمودار Th/Ybدر برابر Ta/Yb(پیرس۱۹۸۲)
( شکل۵ -۱۷B) نمودار Ba/La در برابر Th/Nd(زانگفو۲۰۱۳

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:19:00 ب.ظ ]




افزایش آگاهی سیاست گذاران آموزشی از عوامل رفتارقلدری، جهت اتخاذ روش های مقابله با رفتار قلدری در مدارس.
۱-۴-اهداف پژوهش
۱-۴-۱- هدف کلی
مقایسه طرازهای تحولی ادراک خود و عزت نفس در دانش آموزان دختر و پسر قلدر و عادی
۱-۴-۲- اهداف جزئی
مقایسه طرازهای تحولی ادراک خود در دانش آموزان پسر قلدر و عادی
مقایسه طرازهای تحولی ادراک خود در دانش آموزان دختر قلدر و عادی
مقایسه طرازهای تحولی ادراک خود در دانش آموزان دختر و پسر قلدر
مقایسه عزت نفس در دانش آموزان پسر قلدر و عادی
مقایسه عزت نفس در دانش آموزان دختر قلدر و عادی
مقایسه عزت نفس در دانش آموزان دختر و پسر قلدر
۱-۵- فرضیه های پژوهش
بین طرازهای تحولی ادراک خود دانش آموزان قلدر و عادی تفاوت وجود دارد.
بین عزت نفس دانش آموزان قلدر و عادی تفاوت وجود دارد.
۱-۶- سوالات پژوهشی
آیا بین طرازهای تحولی ادراک خود دانش آموزان پسر قلدر و عادی تفاوت وجود دارد؟
آیا بین طرازهای تحولی ادراک خود دانش آموزان دختر قلدر و عادی تفاوت وجود دارد؟
آیا بین طرازهای تحولی ادراک خود دانش آموزان دختر و پسر قلدر تفاوت وجود دارد؟
آیا بین عزت نفس دانش آموزان پسر قلدر و عادی تفاوت وجود دارد؟
آیا بین عزت نفس دانش آموزان دختر قلدر و عادی تفاوت وجود دارد؟
آیا بین عزت نفس دانش آموزان دختر و پسر قلدر تفاوت وجود دارد؟
۱-۷- متغیرهای پژوهش
۱-۷-۱- متغییر مستقل:
سطوح تحولی ادراک خود ۲) عزت نفس
۱-۷-۲- متغییر وابسته:
شاخصهای رفتار قلدری دانش آموزان
۱-۷-۳- متغییر کنترل:
در این پژوهش مقطع تحصیلی وسن به عنوان متغیر کنترل در نظر گرفته شده است تا بدین صورت تاثیر این عوامل در متغیر مستقل کنترل شود.
نمونه از بین دانش آموزان مقطع تحصیلی راهنمایی و بین سنین ۱۲-۱۵ سال انتخاب شدند.
۱-۸- تعاریف مفهومی و عملیاتی متغییرهای پژوهش
۱-۸-۱- تعریف مفهومی ادراک خود: افکار و نگرش های هر فرد نسبت به خود یک نظام مفهومی را تشکیل می هد که « ادراک خود » نامیده می شود (محسنی، ۱۳۷۵).
۱-۸-۲- تعریف عملیاتی ادراک خود: نمرات بدست آمده از مصاحبه بالینی ادراک خود دیمون و هارت[۱۶] می باشد. این مصاحبه شامل هفت بخش اصلی است که چهار بخش آن به بررسی جنبه های «خود به گونه موضوع» و سه بخش آن به مطالعه ابعاد «خود به گونه فاعل » اختصاص دارد.
۱-۸-۳- تعریف مفهومی عزت نفس: عزت نفس عبارت است از احساس ارزشمند بودن. این حس از مجموع افکار، احساسات، عواطف و تجربیات مان در طول زندگی ناشی می شود. مجموعه هزاران برداشت، ارزیابی و تجربه ای که از خویش داریم باعث می شود که نسبت به خود احساس خوشایند ارزشمند بودن، و یا برعکس احساس ناخوشایند بی کفایتی داشته باشیم(کلمز، کلارک و رینولدوبین، ۱۳۷۳).
۱-۸-۴- تعریف عملیاتی عزت نفس: در پژوهش حاضر عزت نفس مفهومی است که بوسیله آزمون ۵۸ ماده ای کوپر اسمیت سنجیده می شود. که ۵۰ ماده آن ۴ خرده مقیاس عزت نفس (فردی، تحصیلی، خانوادگی و اجتماعی) را اندازه گیری می کند.
۱-۸-۵- تعریف مفهومی قلدری: قلدری عبارت است از یک فعالیت منفی و اغلب همراه با پرخاشگری و یا فعالیت هایی که توسط یک فرد یا گروهی از افراد بر علیه فرد یا افراد دیگر در یک دورهی زمانی صورت می گیرد.این امر تعدی و سوء استفاده می باشد و با توجه به یک عدم تعادل قدرت صورت می گیرد (راس و موندا[۱۷]، ۲۰۱۱).
۱-۸-۶- تعریف عملیاتی قلدری: عبارت است از نمراتی است که دانش آموزان در پرسشنامه قلدری الویوس[۱۸] بدست می آورند. علاوه برآن، قلدری در این تحقیق بر اساس نظر معلمان در خصوص میزان شاخص های قلدری دانشآموزان موررد سنجش قرار میگیرد.
۱-۸-۶-۱- شاخصهای رفتار قلدری
قلدری کلامی : مسخره کردن، صدا کردن افراد با نام و القاب زشت و نامناسب و آزار دهنده، متلک گفتن
قلدری روانی : به طور کامل نادیده گرفتن یا بیرون انداختن از گروه دوستان، محروم کردن از گروه دوستان و یا محروم کردن از اهداف، طعنه زدن به افراد از منظر جنسی و نژادی، علاقه به متمرکز کردن توجه اطرافیان به خود، شایعهپراکنی و سعی در متنفر کردن دیگران از شخص
قلدری جسمانی: ضربه زدن، لگد زدن و هل دادن ، حبس کردن در مکانهای بسته، آسیب زدن به دارایی و گرفتن پول اشخاص و مجبور کردن کسی برای انجام دادن کاری در برابر خود

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

در صورتی موارد ذکر شده به عنوان رفتار قلدری شناخته میشود که:
به قصد مزاحمت و آسیب رسانی ایجاد شود.
بارها و بارها تکرار شود.
در میان افرادی صورت میگیرد که درمیانشان عدم تعادل قدرت وجود دارد.
همانطور که قبلا گفته شد سه مورد بالا است که رفتار قلدری را از رفتار پرخاشگری جدا میکند.
فصـل دوم:
ادبیـات و پیشـینه پژوهش
۲-۱- پیش درآمد
قلدری سوء استفاده از قدرت است، پدیده ای است تکراری که در آن قوی ترها به ضعیف ترها غلبه می کنند. قلدران مدرسه بچه هایی را که نمی توانند از خود دفاع کنند مکررا مورد طعنه، ناسزا، آزار، تهدید و تمسخر قرار می دهند. قلدری یک رویداد منفرد مانند مسخره کردن نمی باشد، بلکه استفاده از قدرت و نیرو روی فرد دیگر است (آلن، ۲۰۰۶).
رفتارهای قلدری با توجه به تاثیرات منفی که بر روی قربانیان و حتی ناظران آن می گذارد یک مشکل حادی در مدارس بشمار می آید که نیاز به بررسی و توجه بیشتری دارد. در این پژوهش تمرکز بیشتر بر روی علل فردی بویژه ادراک خود و عزت نفس افراد درگیر در قلدری بوده است.
در این فصل ابتدا به مباحثی در رابطه با قلدری پرداخته ایم. سپس مبانی نظری در زمینه قلدری مطرح شده و با توجه به اینکه قلدری در واقع زیرمجموعه پرخاشگری می باشد به مبانی نظری پرخاشگری نیز اشاره ای شده است. بخش دیگری از این بخش به مبانی نظری ادراک خود و عزت نفس اختصاص یافته است.در انتهای فصل نیز پیشینه تجربی پژوهش مطرح گردیده و در آن مطالعات انجام گرفته درباره ادراک خود و عزت نفس افراد درگیر در قلدری معرفی شده اند.
۲-۲- مفهوم قلدری:
قلدری شکل مفرط پرخاشگری بین همسالان است که در آن یک یا چند دانش آموز تعمدا و بطور مکرر، یک یا چند همسال آسیب پذیر خود را تهدید می کنند یا به آنها آسیب می رسانند و با انجام این کار احساس قدرت می نمایند (الویوس، ۱۹۹۳).
در تعریفی که به طور گسترده از قلدری شده است سه ویژگی برجسته در رفتار قلدری شناسایی شده است: اقدامات منفی، تکرار، و عدم توازن قدرت. در واقع قلدری یک عمل یک جانبه است. درتحقیقی که از معلمان در مورد تعاریف قلدری به عمل آمده بود، اکثر معلمان اظهار داشتند که قلدری شامل اذیت و آزار های جسمی، کلامی و طرد اجتماعی است که این از ویژگی های آسیب عمدی و عدم تعادل قدرت است (چنگ و چن و هو[۱۹]، ۲۰۱۱).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:19:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم