معنی و مفهوم : نوشته‌ها و سروده‌های تو از من مانند عروس پنهان و پرده نشین شدند. (نامه‌هایت به من نمی‌رسد) من باید هدیه‌ای به رسم رونما داشته باشم تا آن عروسان خود را آشکار کنند .
آرایه‌های ادبی: عروسان سرکلک استعاره از سخن و سروده. هدیه دادن در مصراع دوم اشاره به رسم رونما دادن به عروس دارد.
۷۰ – من این تحفه طرازیدم به دندان مزدشان آری
عروس آخـر چو هدیـه دید دانم روی بنمـایـد
واژگان: طرازیدن: آرایش دادن، پیرایش کردن.(معین) دندان مزد : نقد و جنسی را گویند که چون عدّه‌ای را مهمانی و ضیافت کنند بعد از خوردن طعام بدیشان بدهند و این رسم در قدیم متعارف بوده است و آن را مزد دندان هم گویند. (فرهنگ لغات)
معنی و مفهوم : من این ترکیب بند را به عنوان هدیه‌ای برای عروس سخن تو که در پشت پرده پنهان شده است آراسته‌ام ، چون می‌دانم عروس وقتی که هدیه‌ی رونما را ببیند پرده از رخ برمی‌دارد و آشکار می‌شود .

آرایه‌های ادبی: دندان مزد استعاره از چیزی که بعد از طعام به مهمان بدهند. مصراع دوم اشاره به رسم رونما دادن دارد .
۷۱ – چو یزدان وحی کرد از غیب سوی نحل و می‌شایست
اگر تو سوی خاقانـی فرسـتی نامـه‌ای، شایــد
واژگان: نحل : زنبور عسل.(معین)
معنی و مفهوم: چون خداوند بزرگ به زنبور عسل که موجودی کوچک و ضعیف است وحی کرد و این امر شایسته بود (شدنی بود) اگر تو (ناصرالدّین) نیز به خاقانی نامه‌ای بفرستی شایسته و ارزشمند است .
آرایه‌های ادبی: مصراع اوّل تلمیح دارد به آیه‌ی ۶۸ سوره‌ی نحل « وَ اَوحی رَبُّکَ اِلَی النَّحلِ اَنِ اتَّخِذی مِنَ الجِبالِ بُیُوتًا وَ مِنَ الشَّجَرِ وَ مِمّا یَعرِشُونَ » .
۷۲ – اگر ذات تو یـزدان وار فیـض فضـل می‌بارد
ضمیـرم نیز نحل آسا شفای جان می‌افـزایـد
واژگان: ذات: حقیقت هر چیز ، هستی ، عین ، جبلت ، فطرت.(معین) فیض : بسیار شدن آب چندان که روان گردد ، ریزش ، بخشش ، عطا.(معین)
معنی و مفهوم: اگر ذات تو همچون خداوند بزرگ پی‌در‌پی در حال فضل و بخشش است ، ضمیر من نیز مانند زنبور عسل از آن فضل و احسان استفاده می‌کند و سخنان شیرین همچون عسل شفا بخش می‌سازد که موجب شفای جان می‌شود .
آرایه‌های ادبی: شاعر ضمیر خود را به زنبور عسل تشبیه کرده است همان گونه که زنبور ، عسل شفابخش می‌سازد ضمیر شاعر نیز سخنان شفابخش می‌گوید که موجب شفای جان می‌شود . بیت تلمیحی دارد به آیه‌ی ۶۹ سوره‌ی نحل « ثُمَّ کُلی مِن کُلِّ الثَّمَراتِ فَاسلُکی سُبُلَ رَبِّکِ ذُلُلاً یَخرُجُ مِن بُطُونِها شَرابٌ مُختَلِفٌ اَلوانُهُ فیهِ شِفاءُ لِلنّاسِ اِنَّ فی ذلِکَ لَایَهً لِقَومٍ یَتَفَکَّرونَ » .
۷۳ – بجان تو که گردون را ولیعهدیسـت جـاه تو
اگر در عهد تو چون من سخنـرانی به دست آید
معنی و مفهوم : به جان تو سوگند که جاه و منزلت تو در بزرگی و عظمت ، ولیعهد و جانشین آسمان خواهد شد ؛ اگر در عهد تو سخن گویی فصیح چون من پیدا شود .
آرایه‌های ادبی: بیت دارای اغراق است، منزلت ممدوح را از آسمان هم بالاتر می‌برد و جانشین آسمان می‌داند.
۷۴ – سخن پیرایه‌ کهنه است و طبع من مطـرّاگر
مرا بنمـای اسـتادی کزیـن سان کهنـه پیرایـد
واژگان: پیرایه: زینت ، زیور.(معین) مطرّاگر: کسی که پارچه‌ها پرداخته کند. (دهخدا)
معنی و مفهوم: سخن مانند زیوری کهنه و قدیمی است و طبع من زینت دهنده و آرایشگر، به من استادی نشان بده که این گونه مانند من زیورهای کهنه را زینت می‌دهد (از سخن کهنه مفاهیم نو و تازه پدید می‌آورد) .
آرایه‌های ادبی: سخن را به پیرایه‌ای کهنه و طبع خود را به مطرّاگر و آراینده تشبیه کرده است.
۳-۲- ترکیب‌بند دوم
عنوان ترکیب بند : در مدح جلال الدّین ابوالمظفر اخستان
مطلع ترکیب بند :
خوش خوش به روی ساقیان لب گشـت خندان صبح را
گویی بـه عـود سـوخته، شسـتند دنـدان صبـح را
وزن ترکیب بند: مستفعلن، مستفعلن، مستفعلن، مستفعلن در بحر رجز مثمن سالم .
تعداد ابیات: ۱۳۰ بیت
تعداد بندها: ۹ بند
کلمات قافیه، حروف اصلی و حرف روی در تمام بندهای این ترکیب‌بند یکسان است.
در باره‌ی این ترکیب بند:
این ترکیب‌بند یکی از شش ترکیب‌بندی است که خاقانی در مدح ابوالمظفر شروان شاه اخستان سروده است. وی علاوه بر این شش ترکیب‌بند، دوازده قصیده نیز در مدح شروان شاه اخستان دارد. در بند اول، شاعر با وصف سحرانگیز صبح، به توصیف طلوع زیبای خورشید پرداخته و در بیت پنجم این بند، به وصف باده‌نوشی صبحگاهی می‌پردازد و به مخاطب سفارش می‌کند که با صبح همراهی کرده و به صبوحی بپردازد و در بیت‌های آخر بند به مدح شاه اخستان می‌پردازد .
در آغاز بند دوم، باز به توصیف صبحدم و باده‌نوشی پرداخته و مخاطب را به جرعه افشانی بر خاک و یاد کردن از گذشتگان خفته زیر خاک سفارش می‌کند واز او می‌خواهد که از ریا و زهد بی نمک دوری کند و در بیت میان‌بند به مدح شاه اخستان می‌پردازد.
در بند سوم باز همان توصیف و تغزّل را ادامه می‌دهد و بزم شراب را وصف می‌کند و از حالات جام‌های شراب و آلات موسیقی سخن می‌گوید و بیت میان بند در مدح ممدوح سروده شده است. در بند چهارم نیز به وصف شراب و مجلس بزم می‌پردازد و از عشق جان سوزی که درونش را تسخیر کرده است سخن می‌گوید و این وصف عشق و عاشقی خویش را که از کنار دجله آغاز گشته و او را اسیر کرده است تا پایان بند پنجم ادامه می‌دهد و در پایان بند پنجم به مدح ممدوح گریز می‌زند.
در بند ششم از سخن خود برمی‌گردد و خود را نکوهش می‌کند که به خاطر آمال و آرزوها، آبرویش به هدر رفته است و از بی سروپایی این جهان سخن می‌گوید و از بیت پایانی این بند، یعنی از بیت هشتاد و هفتم به بعد و سه بند باقی مانده‌ی ترکیب‌بند، به مدح شاه اختصاص می‌یابد که سراسر آن با اغراق و مبالغه گویی نسبت به ممدوح همراه است. اکثر ابیات این قصیده دارای قافیه میانی هستند .
مدح جلال الدّین ابوالمظفر اخستان
بند نخست:
کلمات قافیه: خندان ، دندان ، گریبان و …
حروف اصلی قافیه: ا ن
حرف روی : ن

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...