شالوک[۴۷] (۱۹۹۴) کیفیت زندگی را چنین تعریف کرده: درکی که فرد از وضعیت زندگی خانوادگی و اجتماعی، شغلی و میزان سلامتی خود بدست می آورد. شالوک کیفیت زندگی را ذهنی و ناشی از درک فردی از وضعیت عینی زندگی شخصی و درک از رضایت دیگران می داند (شالوک، ۱۹۹۴ به نقل از میشل و همکاران، ۲۰۰۱).
براون[۴۸] (۱۹۹۰) کیفیت زندگی را تفاوت بین نیازها و آرزوها و میزان تطابق آنها تعریف نموده است (براون، ۱۹۹۰ به نقل از میشل و همکاران، ۲۰۰۱).
علیرغم چالشها و مخالفتهای زیاد در رابطه با تعریف کیفیت زندگی توافق مفهومی نیز در میان کارشناسان وجود دارد. اکثریت در این زمینه توافق دارند که کیفیت زندگی ترکیبی از ابعاد هم منفی و هم مثبت زندگی است و اینکه یک مفهوم چند بعدی می باشد، علاوه بر این بسیاری از کارشناسان در مورد ذهنی بودن و پویایی مفهوم کیفیت زندگی با هم توافق دارند (کینگ[۴۹] و هیندس[۵۰]، ۱۹۹۸). با تعمق در تعاریف فوق درمی یابیم، بسیاری از مطالعات وضعیت سلامتی و عملکرد را مترادف با کیفیت زندگی دانسته اند، برخی دیگر کیفیت زندگی را توانایی سازگاری با شیوه زندگی و اعتماد به نفس معرفی کرده و عده ای نیز کیفیت زندگی را در رابطه با سطوح خوشحالی و رضایتمندی مطرح نموده اند (جلالی، ۱۳۸۰).

۲-۳-۲- ابعاد کیفیت زندگی

اکثر مؤلفان در این زمینه توافق دارند که کیفیت زندگی چند بعدی می باشد. به این معنا که شامل حیطه های مجزا اما مرتبط با یکدیگر است. با توجه به تعریف سازمان بهداشت جهانی در سال ۱۹۴۸ از سلامتی به عنوان رفاه کامل جسمانی، روانی و اجتماعی و نه صرفاً نبود بیماری و ناتوانی، بسیاری از پژوهشگران استنباط می کنند، که کیفیت زندگی دارای سه حیطه اصلی: عملکرد جسمی، سلامت روانی و تعاملات اجتماعی می باشد. عملکرد جسمانی به طور کلی شامل ظرفیت انجام فعالیتهای روزمره (پختن غذا، انجام کارهای خانه)، سلامت روانی (مانند عدم وجود اختلالات عاطفی، افسردگی و اضطراب، عصبانیت و سرسختی و نیز وجود عواطف مثبت نظیر خوشحالی و احساس قدرت) و عملکرد اجتماعی (مانند توانایی در ایفای نقشهای اجتماعی) می باشد (حسام زاده، ۱۳۸۲).
در گذشته، بسیاری از پژوهشگران تنها یک بُعد از کیفیت زندگی را اندازه می گرفتند، از قبیل عملکرد جسمانی، فعالیت اقتصادی یا عملکرد جنسی. در حال حاضر، بسیاری از کارشناسان بر این عقیده اند که به طور کلی چهار تا پنج بُعد در زمینه کیفیت زندگی درنظر گرفته می شود:

بعد فیزیکی
بعد روانی
بعد اجتماعی
بیماریهای جسمانی و علایم مرتبط با درمان آنها
بعد معنوی (کینگ و هیندس، ۱۹۹۸).
شاپ[۵۱] و رانبت[۵۲] (۱۹۹۹) می نویسند: کیفیت زندگی یک مفهوم وسیع و چندبعدی است که دارای چند اصل محوری به قرار زیر می باشد:
کیفیت زندگی به بهترین شیوه از طریق دیدگاه فرد قابل فهم می باشد.
کیفیت زندگی مجسم کننده احساس رفاه می باشد
کیفیت بالای زندگی زمانی احساس می شود که نیازهای پایه فرد برآورده شده و او فرصتهایی را جهت تعقیب و نایل شدن به اهداف و چالشها داشته باشد.
کیفیت زندگی می تواند از طریق اجازه انتخاب دادن به افراد و تشویق آنها به تصمیم گیری هایی که در زندگیشان اثر می گذارد، ارتقاء یابد.
احساس در جمع بودن کیفیت زندگی را ارتقاء می دهد.
آنها در جای دیگر می نویسد: کیفیت زندگی برای تمام افراد دارای ابعاد یکسان می باشد. اگر چه سطح اولویت این ابعاد بین افراد مختلف متفاوت است. این ابعاد شامل: سلامت عاطفی، شامل ایمنی و معنویت، ارتباطات بین فردی، رفاه مادی، رشد فردی (شامل آموزش و مهارت)، سلامت جسمانی، تصمیم گیری فرد (شامل کنترل فردی و اهداف و ارزشها)، مشارکت اجتماعی (شامل نقش ها و حمایت ها)، حقوق (شامل رأی دادن و دسترسی به امکانات) می باشد (شاپ و رابنت، ۱۹۹۹ به نقل از حسام زاده، ۱۳۸۲).

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

راستون[۵۳] (۱۹۹۵)، کیفیت زندگی را پنج جزء می داند که شامل: زندگی طبیعی، خوشحالی، موفقیت در دستیابی به اهداف شخصی، سودمند بودن برای جامعه و ظرفیت طبیعی است. جزء اول بر توانایی در داشتن یک زندگی طبیعی تمرکز دارد. زندگی طبیعی می تواند یک زندگی بدون بیماری بوده، همچنین شامل سازگاری با موفقیت جدید و تجارب تازه در زندگی علیرغم وجود بیماری باشد. جزء دوم بر خوشحالی یا رضایت تمرکز دارد. خوشحالی احساس مثبتی است که مدت زمان آن کوتاه است، در حالی که رضایت دلالت بر تجربه مثبتی در زندگی دارد که مدت آن طولانی تر از خوشحالی است. همچنین خوشحالی می تواند قسمتی از رضایت باشد. سومین جزء بر اختلاف بین اهداف واقعی و اهداف ایده آل تمرکز دارد. یعنی تفاوت بین آنچه که شخص آرزو دارد به آنها برسد و آنچه که واقعاً وجود دارد. چنانچه اختلافی بین اهداف واقعی و اهداف ایده آل وجود داشته باشد، فرد از کیفیت زندگی نامطلوب تری برخوردار است. سودمند بودن برای جامعه بر توانایی در زندگی در جامعه و راضی و خشنود ساختن آن تمرکز دارد و بالاخره آخرین جزء یعنی ظرفیت طبیعی بر صلاحیت فیزیکی و روانی فرد تمرکز دارد. راستون، در ادامه اظهار می دارد که کیفیت زندگی علاوه بر این ۵ حیطه، بعنوان یک مفهوم چند بعدی دارای جنبه های ادراکی و احساسی، عینی و ذهنی نیز می باشد. کیفیت زندگی شامل ابعادی نظیر کارکرد فیزیکی، اقتصادی، اجتماعی، روحی، روانی، خانوادگی و روابط بین فردی است (راستون، ۱۹۹۵ به نقل از بخشی، ۱۳۷۸).
گویات[۵۴] و همکاران در سال ۱۹۹۱، سه متغیر مختلف برای خلاصه نمودن ابعاد مربوط به سلامتی در رابطه با کیفیت زندگی را بیان می نماید.
سلامت فیزیکی ، اجتماعی و عاطفی
عملکرد روانشناختی، زندگی روزانه، ارتباطات اجتماعی، وضعیت های فیزیکی، ناتوانی و عدم آسایش.
نشانه ها، ادراکات، سلامت عمومی، ناراحتی و عدم آسایش جسمی، عملکرد فیزیکی، عملکرد نقش، احساس «خوب بودن»، روانی (گویات، ۱۹۹۱ به نقل از نظیری سعید، ۱۳۸۰).
هانستاد[۵۵] و آلبرکسن[۵۶] (۱۹۹۲) کیفیت زندگی را در ۶ بعد مورد بررسی قرار داده اند. این ابعاد شامل:

بعد فیزیکی، شامل سلامت جسمانی و تأثیرات خاص بیماری
بعد روانی، شامل رضایت از زندگی و عملکرد ذهنی
بعد رفتاری، شامل ظرفیت مراقبت از خود و کار و تحرک
بعد ساختاری، شامل مسایل اعتقادی و مذهب
بعد مادی شامل وضعیت اقتصادی
بعد اجتماعی، شامل تماس با افراد خانواده و تماس های اجتماعی می باشد (هانستاد و آلبرکسن، ۱۹۹۲ به نقل از پارسیان، ۱۳۷۵).
به عقیده الکساندر[۵۷] و ویلمر[۵۸] مهمترین ابعاد کیفیت زندگی عبارت از بهزیستی فیزیکی، روابط با انسانها، فعالیتهای اجتماعی تکامل شخصیتی، سرگرمیها، امنیت و شرایط اقتصادی می باشد (الکساندر و ویلمز، به نقل از پارسیان، ۱۳۷۵). فرانس (۱۹۹۰) دامنه مفهوم کیفیت زندگی و ابعاد آن را مورد بررسی قرار می دهد. جدول زیر ابعاد کیفیت زندگی را از دیدگاه فرانس نشان می دهد (فرانس، ۱۹۹۰ به نقل از قاسمی ملایر، ۱۳۷۲).

جدول ۲-۱- : ابعاد کیفیت زندگی از دیدگاه فرانس

سلامت و عملکرد جسمی
وضعیت روحی (روانی)
وضعیت اقتصادی-اجتماعی
وضعیت خانوادگی
میزان تحرک و فعالیت

رضایت از زندگی

استخدام ، کار

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...