دانلود پایان نامه و مقاله | ۲-۴-۳٫ جمع بندی – 5 |
ارواستی و همکاران[۱۲۱] (۲۰۱۲)، در مقالهای با عنوان “رابطه خرابکاری، قلدری و مدرسهگریزی با غیبتِ معلّمین به دلیل بیماری: یک تحلیل چندسطحی” با این هدف که آیا خرابکاری، قلدری، و پرسهزنی در میان دانش آموزان در مدرسه با غیبتِ معلّمان به دلیل بیماری، مرتبط است یا خیر، داده های مربوط به اینچنین رفتارها را از ۱۷۰۳۳ دانش آموز در ۹۰ مدرسه با سوابق غیبتِ ۲۳۶۴ معلّم در ارتباط قرار دادند. نتایج حاکی از آن بود که خرابکاری و قلدریِ مدرسهایِ گزارش شده توسط دانش آموزان با غیبت کوتاه مدت معلّمان (۱ تا ۳ روز) ارتباط داشت. در واقع رفتارِ خرابکارانه دانش آموزان زمانی تشدید میشد که غیبتِ معلّمان، کوتاه مدت بود. این در حالی است که میان رفتار خرابکارانۀ دانش آموزان و غیبتهای بلند مدت معلّمان (بیش از ۳ روز) رابطهای یافت نشد. نهایتاًً آنها نتیجه گرفتند که بین رفتار خرابکارانه دانش آموزان و غیبتِ کوتاه مدتِ معلّمان به دلیل بیماری، رابطۀ معناداری وجود دارد. آنها همچنین پیشنهاد کردند که تحقیقاتِ بعدی باید به این سمت برود که مشخص نماید که آیا رفتار خرابکارانه، علّت غیبت است یا نتیجه آن و یا اینکه ارتباطی غیرعلّی در کار است.
بارنوم و همکاران[۱۲۲] (۲۰۱۲)، در پژوهشی با عنوان “رابطۀ میان «در اختیار داشتن الکل در زیر سن قانونی» و «رفتار مجرمانۀ آینده»: تجزیه و تحلیلی تجربی با بهره گرفتن از مدلِ سن، همگروه و دورۀ زمانی” از طریق تحلیل به روش سن، همگروه و دورۀ زمانی به بررسی رابطۀ بین “در اختیار داشتن الکل پیش از رسیدن به سن قانونی” و “رفتار مجرمانه” پرداختند. آنها در این مطالعه با روش مدلهای سن، همگروه و دورۀ زمانی (APCC) و استفاده از داده های ملّی، در حالی که سن و اثرات دوره را کنترل کردند، گروه های سنی یک سال را مورد بررسی قرار داده و نشان دادند که اجرای دقیق قانون PULA (سن قانونی مجاز برای خرید و حمل نوشیدنی الکلی) دربارۀ نوجوانان، به احتمال زیاد خرابکاری و ضرب و جرح آنان را هنگامی که به جوانی بزرگسال تبدیل شدهاند کاهش خواهد داد. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل آنها نشان داد هنگامی که همگروهی افزایش مییابد، بر حملات و خرابکاری نیز افزوده میگردد، اما این تأثیر بر والدین مجرد (جدا شده) و کسانی که از منابع محروماند کمتر است.
تامپسون و همکاران[۱۲۳] (۲۰۱۲)، در مقالهای با عنوان “از شکستن پنجرهها به یک برنامۀ پژوهشی: یک مرور بر ادبیات خرابکاری و گرافیتی در صنعت راه آهن” (اولین پژوهش خارجی که دربارۀ موضوع خرابکاری و نقاشیهای دیواری در صنعت راه آهن انجام می شود) بر عوامل و موانعِ اجتماعی خرابکاری و نقاشیهای دیواری در صنعت راهآهن تمرکز کردند. آنها در این مقاله ضمن مرور نظریه های روانی-اجتماعی گرافیستی خرابکاری، از برنامه های پیشگیرانه فنی، اجتماعی و غیر فنی برای کاهش رفتارهای خرابکارانه صحبت به میان آوردند. آنها معتقد بودن انجام خرابکاری و نقاشیهای دیواری بر دیوارهای تحت تملک راهآهن بر مقامات راهآهن، پشتیبانی خدمات راهآهن، هزینه ها، و بهره برداری به موقع از خدمات، تأثیر قابل توجهی می گذارد و هزینه های مهم اجتماعیای بر مسافرانی که احساس نا امنی دارند تحمیل میگردد؛ همچنین هزینه های زیستمحیطی ِاز بین بردن نقاشیهای دیواری و تعمیر خرابکاریها هم که اظهر من الشمس است. نویسندگان این مقاله با تمرکز بر شناسایی اینکه چه عاملی در بروز اینگونه رفتارها در کار است و تحت چه شرایطی عمل می کند، به مطالعات موردی بین المللی از طرحهای کاهش خرابکاری موفق از اروپا، انگلستان، ایالات متحده آمریکا و استرالیا پرداختند. پیشنهاد مشخص آنها، این بود که نیاز به یک مدل فرا تئوری برای تبیین خرابکاری و نقاشیهای دیواری، پژوهش قومنگاری بیشتر و بهبود ارزیابی و استراتژی های تعیین معیار احساس می شود.
دی کارلو[۱۲۴] (۲۰۱۲)، در مقالهای با عنوان “مدل تبیینیِ رشدیِ امیال خشونتآمیز ناهنجار در نوجوانان آفریقایی آمریکایی” به ارائۀ مدلی برای سنجش رفتارهای خشونتآمیز پرداخت. وی معتقد است هدف اصلی این مدل، این است که درک صحیح از متخصصان بهداشت روانی و بالینی را تعمیق بخشد و همچنین درباره مداخلات متقاطعِ مؤسساتی که به مشکلات مربوط به رفتار پرخاشگرانه و ناسازگارِ جوانان آمریکایی-آفریقایی شهرنشین میپردازند فهم صحیحی به دست دهد. دی کارلو از طریق ترکیب نشانگرهای-زیستی-عصبی و مکانیزم های روانی جدید، یک مدل تبیینی رشدی را پیشنهاد می کند که بخش قابل توجهی از واریانس نظری در رفتار پرخاشگرانۀ ناسازگارانه را توضیح میدهد.
جاکوب دول[۱۲۵] و همکاران (۲۰۱۳)، در پژوهشی با عنوان “درک این امر که چرا دانش آموزان از دبیرستان خارج میشوند، بر اساس گزارشهای خودشان: آیا آنها تحت فشار قرار گرفتهاند و با میل خود از دبیرستان رفتهاند، و یا اینکه مردود میشوند؟ تجزیه و تحلیل مقایسه ای هفت مطالعه ملّی معرف” معتقدند پژوهش در مورد ترک تحصیل در مدرسه از ۲۰ دهه اخیر قرن حاضر تا به حال گسترش یافته و معطوف به روند علل و پیشگیری بوده است. با این حال، علل خاص ترک تحصیل که توسط خود دانش آموزان در چندین مطالعۀ ملّی گزارش شده است، هرگز با یکدیگر مورد بررسی قرار نگرفتهاند، که اگر اینچنین میشد، میتوانست به درک بهتر از مشکل ترک تحصیل منجر شود. بنابرین آنها در بررسی خود به عواملِ فشار، کشش، و سقوط، به عنوان عواملی که چارچوبی برای فهمِ ترک تحصیل فراهم می آورند، معطوف شدند. عوامل فشار عبارتند از: آثاری که حضور و انضباط در مدرسه دارد و رفتار مدیران و معلّمان مدرسه موجب بروز اعمال خرابکارانه از سوی دانش آموزان و نهایتاًً اخراج آنها (ترک تحصیل) از مدرسه می شود. عوامل کشش، عبارتند از: وسوسههای خارج از مدرسه مانند شغل و سطح دلبستگی کودک به خانواده و همسالان و نقشی که این متغیرها در ارتکاب رفتارهای خرابکارانه از سوی دانش آموزان دارند. در نهایت، عوامل سقوط اشاره دارد به عدم مشارکت در دانش آموزان که توسط عواملی به غیر از دو مورد پیش ایجاد شده باشد. بررسی آنها نشان داد که از سال ۱۹۶۶، بسیاری از مطالعات معرف ملّی، عامل کشش را دارای بالاترین رتبه دانسته اند. همچنین، مدیران در یک مطالعه تأثیر عامل کشش را برای ترک تحصیل جوانان (به دلیل بروز رفتارهای خارج از عرف توسط گروه همسال دانش آموزان) -نه آنهایی که مسنترند- اثبات کرده اند، در حالی که اکثر تحقیقات اخیر عامل فشار را دارای بالاترین سطح دانسته اند.
۲-۴-۳٫ جمع بندی
فرم در حال بارگذاری ...
[جمعه 1401-09-25] [ 06:09:00 ب.ظ ]
|