¨ طبقات اجتماعی، شخصیتها و روابط بین آنها
این قصه، روایت دیگری از قصه‌ی آجیل مشکلگشاست که شرح مفصل آن در قصهی ۲ آمده است. تنها نکتهی اختلاف در این روایت، این است که بعد از بیاعتنایی به ادای نذر و به زندان افتادن دختر و پدرش، مادرش نیز همراه آنان به زندان میافتد. علاوه بر آن در اثر بی‌اعتنایی به ادای نذر، قصر خارکن نیز ناپدید میشود.
¨ آداب و رسوم
(رجوع شود به قصهی ۲)
¨ وضعیت اقتصادی و رابطه با قدرت و ثروت
(رجوع شود به قصهی ۲)
عناصر روانشناسی
(رجوع شود به قصهی ۲)
باورهای عامیانه و خرافی
(رجوع شود به قصهی ۲)
سایر عناصر
(رجوع شود به قصهی ۲)
۳- ۸۴- بادی که از ورامین نرمهی آردو میبرد
* خلاصهی قصه
برزگری بود که زنش فاسق داشت. زن برزگر همیشه از نرمهی آرد برای فاسقش و با زبرهایش برای شوهرش نان میپخت و در جواب اعتراض شوهر میگفت:« خواهرت در ورامین باد می‌دهد، آرد نرم را میبرد. من هم مجبورم با زبرهایش نان بپزم». برزگر به ورامین رفت تا با خواهرش دعوا کند. خواهرش آنجا استدلال آورد که چنین کاری ممکن نیست. فردا صبح، برزگر با خواهرزادهاش به خانهاش رفت. چند روزی خواهرزادهی برزگر نگذاشت که زن و فاسقش با هم رابطه داشته باشند. زن تصمیم گرفت که خواهرزاده را از سر راه بردارد. خواهرزاده که از نقشهی زن مطلع شده بود. به داییاش گفت: « امشب دزد به خانه میآید». خواهرزاده و دایی‌اش، فاسق را گرفتند. مرد که دید اتهام دزدی، بدنامش میکند، ناچار حقیقت را گرفت. وقتی راز زن فاش شد. خواهرزاده به ورامین برگشت. فاسق هم دیگر سراغ زن نرفت. زن و شوهر هم با یکدیگر خوب شدند.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

عناصر اساطیری
¨ شخصیتهای اساطیری
______________
¨ کنشهای اساطیری
_____________
¨ موجودات و پدیده های اساطیری
__________________
عناصر اجتماعی
¨ طبقات اجتماعی، شخصیتها و روابط بین آنها
این قصه، تا حدودی شبیه به قصهی ۶۷ است. در این قصه هم، زنی هرزه وجود دارد که با نقشه های خواهرزادهی شوهرش رازش برملا میشود. البته این روایت تفاوتهایی با قصهی ۶۷ دارد. در این قصه، مرد فاسق اتهام دزدی را بدنامتر از رابطه نامشروع میداند. شوهر زن حالت منفعل نسبت به خیانت زنش دارد و در پایان هم با او دوباره زندگی میکند. درویشیان در ابتدای قصه این عکسالعمل مرد را به تأثیر از فرهنگ مادرسالاری می‌داند، علاوه بر این حماقت مرد را بیشتر به رخ میکشد. در این قصه، شغل مرد برزگری است و با خواهرش در دو منطقهی دور از هم زندگی میکنند؛ اما در قصهی ۶۷ خواهر و برادر در فاصلهی نزدیکتری هستند. در این قصه، برای قضاوت به نزد کدخدا میروند، این امر بیانگر نقش کدخدا در روستاهاست.
¨ آداب و رسوم
______________
¨ وضعیت اقتصادی و رابطه با قدرت و ثروت
______________________
عناصر روانشناسی
____________
باورهای عامیانه و خرافی
_______________
سایر عناصر
________
۳-۸۵-بازرگان
* خلاصهی قصه
بازرگانی به نام کریم، روزی در یکی از سفرهایش به چشمهای رسید که نزدیک منزل شبانی بود. لباسهایش را به شبان داد تا به زن خود بدهد و آنها را بشوید. بازرگان زن شبان را ربود. شبان که نامش احمد بود، دو پسر داشت، آنها را برداشت و به دنبال بازرگان رفت. در بین راه یکی از پسرهایش در آب افتاد و دیگری را گرگ ربود. پسرهای احمد زنده ماندند و پیش شبانی و آسیابانی زندگی کردند. احمد رفت تا به شهری رسید، پادشاه شهر مرده بود و مردم میخواستند با پرواز دادن باز، پادشاهی انتخاب کنند. باز دو بار روی شانه‌ی احمد نشست. مردم ناچار قبول کردند که او پادشاهشان شود. سالها گذشت. دو پسر احمد که بزرگ شده بودند، برای کار به آن شهر وارد شدند و به خدمت پادشاه درآمدند. روزی کریم بازرگان به آن شهر آمد و نزد پادشاه رفت. پادشاه بازرگان را شب نزد خود نگهداشت و آن دو پسر را برای نگهبانی از خیمهی زن بازرگان فرستاد. آن دو در حین نگهبانی متوجه شدند که با هم برادرند. زن بازرگان وقتی داستان زندگی آنها را شنید، فهمید که پسران او هستند. آن دو را نزد خود خواند و شب را در کنار هم گذراندند. صبح بازرگان وقتی زنش را با آن دو پسر در خواب دید، عصبانی شد و به پادشاه شکایت کرد. پادشاه به خیمهی بازرگان رفت و میخواست پسران را مجازات کند. زن به آنها گفت: «اینها پسران من هستند». پادشاه آنها را به دیوانخانه برد. در آنجا فهمید که آن زن و پسران، زن و فرزندان خودش هستند. پادشاه هم خودش را به آن‌ها شناساند و بعد دستور داد، کریم بازرگان را کشتند و سالها به خوبی زندگی کردند.
عناصر اساطیری
¨ شخصیتهای اساطیری
___________
¨کنشهای اساطیری
____________
¨ موجودات و پدیده های اساطیری
-باز
(رجوع شود به قصهی ۸۰)
عناصر اجتماعی
¨ طبقات اجتماعی، شخصیتها و روابط بین آنها
این قصه، روایتی از کیفر دادن ظالم است. بازرگان و شبان دو طبقهی اجتماعی روبهروی هم در قصههای ایرانی هستند، بازرگان از نظر اجتماعی به طبقهی متوسط تعلق دارد و اغلب دارای خصایص منفی و نامطبوع، در مقابل چوپان از اهمیت بیشتری در قصهها برخوردار است. در این قصه بازرگان فردی خیانتکار و چوپان فردی بیگناه است. همین امر موجب می‌شود که چوپان در نهایت به پادشاهی و بازرگان هم به سزای اعمالش برسد. مسئلهای که در این قصه دیده میشود، موضوع شکلگیری زندگی در کنار آبها هست که چندبار در قصه به آن اشاره میشود. یکی دیگر از مواردی که میتوان به آن اشاره کرد، وجود دیوانخانه برای رسیدگی به شکایات مردم است.
¨ آداب و رسوم
به پادشاهی رسیدن قهرمان با نشستن باز شاهی بر شانهاش از رسومی است که در ادبیات زیاد به چشم میخورد (رجوع شود به قصهی ۸۰).
¨ وضعیت اقتصادی و رابطه با قدرت و ثروت
___________________
عناصر روانشناسی
___________
باورهای عامیانه و خرافی
_______________

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...