۲-۵-۴-۲ فهرست رگه های شخصیت:

تعداد رگه هایی که تاکنون در بررسی های مختلف تعیین شده اند قابل ملاحظه است. حتی در سال ۱۹۵۳ فرنچ[۲۳] با اشاره با ۱۰۹ بررسی، تقریباً ۴۰۰ رگه مختلف را ذکر ‌کرده‌است، که اگر در این بررسی ها نام های تقریباً مترادف از نو دسته بندی شوند، می توان تعداد آن ها را با حدود ۲۰۰ رگه تقلیل داد. فرنچ نزدیکی رگه ها را بیشتر دنبال کرده و به فهرستی از ۴۸ رگه که از یکدیگر متمایزند، دست یافته است. گلیفورد[۲۴] (۱۹۵۹)، ۵۵ رگه اصلی را برشمرده، بدون آنکه رگه هایی را که مربوط به استعداد ‌ها‌ است به حساب آورده باشد و کتل[۲۵] (۱۹۵۷) در نمایه همگانی رگه های عمقی خود، که فقط شامل رگه هایی است که نسبتاً با اطمینان تعیین شده است، ۱۰۰ رگه را خاطرنشان ساخته، که در بین آن ها ۱۷ رگه مربوط به استعداد ‌ها‌ است. مک کرا و پل کاستا نیز در پژوهش های خود به پنج رگه شخصیتی رسیدند. پنج- رگه شخصیتی اصلی یا بزرگ عبارتند از: روان رنجور خویی که عصبیت یا بی ثباتی هیجان نامیده شده، برون گرایی، گشودگی، مقبولیت و وظیفه شناسی، از نظر بلوک[۲۶] (۱۹۹۵)، رگه های مقبولیت و وظیفه شناسی از تحلیل واژگان موجود در زبان انگلیسی به دست آمده است. دیگمن[۲۷] (۱۹۹۰) معتقد است که طرح پنج رگه شخصیتی، ویژگی های شخصیت را نشان می‌دهد و محصول چهار دهه تلاش و کوشش در این زمینه است (همان).

۳-۵-۴-۲ طرح پنج رگه شخصیتی:

در اواخر دهه ۸۰ میلادی کاستا و مک کری پنج رگه شخصیتی را معرفی کرده و بر مبنای آن نظریه ای را ارائه دادند که به نظریه پنج عامل بزرگ شخصیت معروف شد. زیربنای این نظریه در درجه اول کارهای آیزنگ بود. ماتیوز و دری[۲۸] (۱۹۹۸)، اشاره دارند که این نظریه از جهاتی دارای پایه های منطقی کلامی، و از زوایایی دارای زیربنای آماری است. نخستین منبع مورد استفاده برای ساخت نظریه، واژگان مورد استفاده در فرهنگ روزمره ی مردم بود. در یک مجموعه پی در پی پژوهش ها، توپس و چریستال[۲۹] (۱۹۹۲، ۱۹۶۱) هم آیندی نشانه را در هشت گروه از آمودنی ها مورد بررسی قرار داده و پنج عامل مورد توافق برای توصیف شخصیت را پیدا کردند. این عوامل قویاً مستقل از یکدیگر هستند. ثبات این عوامل پنج گانه به حدی است که موقعیت هایی همچون گزارش خود فرد در دو یا چند وضعیت مشابه، سنجش دیگری از فرد، و آگاهی فرد از اینکه برای چه منظوری مورد سنجش قرار می‌گیرد، تغییر چندانی نمی کند. همچنین در پژوهش های دیگر فرهنگ های دارای زبان متفاوت از انگلیسی همچون ایتالیایی، لهستان و مجارستان نیز این پنج عامل بزرگ شخصیت را یافته و گزارش کرده‌اند (اوستندروف، انگلیتنز[۳۰]، ۱۹۹۴؛ نقل از حق شناس، ۱۳۸۵). مجموعه پژوهش های تجربی گلدبرگ[۳۱] (۱۹۹۰، ۱۹۹۳) نیز تأیید کننده ی نظریه پنج عاملی شخصیتی است (همان).

۶-۴-۲ ابعاد شخصیت ‌بر اساس مدل ۵ عامل بزرگ:

مدل پنج عامل بزرگ که توسط مک کری و کاستا مطرح شده است، پنج بعد اساسی را برای شخصیت معرفی می‌کند که هر بعد دربرگیرنده تعداد خاصی از صفات می‌باشد و مجموع آن صفات یک عامل شخصیتی را شکل می‌دهد. این عوامل عبارتند از:

برون گرایی: به تمایل فرد برای مثبت بودن، جرئت طلبی، پرانرژی بودن و صمیمی بودن اطلاق می شود (کاستا و مک کری، ۱۹۸۵). افرادی که در عامل برون گرایی نمره بالا به دست می آورند از مهارت های اجتماعی زیادی برخوردار بوده و به ریسک های بزرگ در زندگی علاقه نشان می‌دهند. در نقطه مقابل برون گرایی، درون گرایی[۳۲] قرار دارد. افرادی که در عامل برون گرایی نمره پایین کسب می‌کنند به عنوان درون گرا شناخته می‌شوند که صفات و ویژگی هایی مانند کم حرف بودن، فعالیت کم و غیرمعاشرتی بودن در آن ها دیده می شود (گروسی فرشی، ۱۳۸۰). مطالعات متعد (فایلد و میلساپ[۳۳]، ۱۹۹۱؛ مک کری، کاستا و همکاران، ۱۹۹۹) نشان داده‌اند که برون گرایی با افزایش سن کاهش می‌یابد. در حالی که برخی دیگر از پژوهش ها (رابینس، فرالی[۳۴] و همکاران، ۲۰۰۱) نتایج متفاوتی را گزارش کرده‌اند.

روان رنجور خویی: موثرترین قلمرو مقیاس های شخصیت، تقابل سازگاری عاطفی، ناسازگاری یا روان رنجورخویی می‌باشد (کاستاومک کری، ۱۹۹۲). اساس این عامل را تجربه هیجان های منفی و نامطلوب تشکیل می‌دهد و از صفاتی مانند افسردگی، اضطراب، بی ثباتی هیجانی و غیره تشکیل شده است. افرادی که در این عامل نمره پایینی کسب می‌کنند با محیط سازگاری بیشتری داشته و از لحاظ عواطف و هیجان ها در سطح مطلوبی قرار می گیرند و بر عکس، افرادی که در این عامل نمره بالا کسب می‌کنند، مستعد تجاربی همچون پریشانی روانی، عقاید غیرمنطقی، آرزوهای دست نیافتنی و پاسخ های ناسازگارانه می‌باشند. در واقع نمره بالا در روان رنجورخویی، ممکن است نشانه احتمال بالا برای ابتلا به برخی از انواع اختلالات روان پزشکی باشد. با این وجود، روان رنجورخویی نباید به عنوان مقیاسی جهت اختلالات روانی در نظر گرفته شود (حسینی،۱۳۸۸).

گشودگی: این بعد شخصیت به تفاوت های فردی در گرایش به ابتکار، خلاقیت و آمادگی پذیرش عقاید دیگران اطلاق می شود (جان واسریرستاوا[۳۵]، ۱۹۹۰). عامل گشودگی، میزان انعطاف پذیری افراد را در برابر تجارب تعیین می‌کند. اشخاص منعطف هم درباره دنیای درونی و هم درباره دنیای بیرونی کنجکاو هستند و زندگی آن ها از لحاظ تجربه غنی است. به طور کلی افرادی که در این عامل نمره بالایی کسب می‌کنند، باورها و ارزش های جدید و غیرمتعارف را بیشتر می‌پذیرند و همچنین هیجان های مثبت و منفی را بیشتر و عمیق تر تجربه می‌کنند و از تجارب جدید لذت زیادی می‌برند. مردان و زنانی که نمره پایین در عامل گشودگی می گیرند، تمایل دارند که رفتار متعارف داشته و دیدگاه خود را حفظ نمایند، تازه های آشناتر را ترجیح می‌دهند و پاسخ های عاطفی آن ها محدود است

وظیفه شناسی: این عامل میزان وظیفه شناسی و احساس مسئولیت و همچنین نیاز به پیشرفت را نشان می‌دهد. نمره بالا در این عامل، با موفقیت شغلی و تحصیلی همراه است و نمره پایین در این عامل، ممکن است موجب شود که فرد از باریک بینی لازم، دقت و پاکیزگی زیاد اجتناب ورزد. افراد با نمره بالا در عامل وظیفه شناسی، دقیق، خوش قول و مطمئن هستند اما افراد با نمره پایین در این عامل، لزوماًً فاقد اصول اخلاقی نیستند، اما در به کارگیری اصول اخلاقی زیاد دقیق نیستند (مک کری و همکاران، ۱۹۸۶؛ به نقل از گروسی فرشی، ۱۳۸۰). این عامل با افزایش سن، افزایش می‌یابد .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...