مجاری مختلف جامعه‌پذیری، به ویژه در دهه‌ های اخیر که رسانه‌های فراملی افراد به خصوص اقشار جوان را احاطه نموده، جهان ذهنی و افق‌های آینده آنها را رقم میزند. بعد از انقلاب، جنگ یا دگرگونیهای عمده سیاسی – اجتماعی، هر گروه سنی، تجربهای خاص از جهان پیرامون خود دارد که او را از سایر نسلها جدا میکند. این پدیده اجتماعی زمانی به صورت یک مسأله اجتماعی شناخته میشود که از حد تعادل خارج شود و در این صورت ذهن افراد متخصص را به خود جلب مینماید. با توجه به ضرورت و اهمیت رواج ارزشهای دموکراتیک در فرهنگ سیاسی نسل‌های متفاوت جامعه، به عنوان شاخصی در تقویت دموکراسی و توسعه سیاسی، محقق با انجام این پژوهش در پی دستیابی به پاسخ این سؤال است که آیا میزان رواج ارزشهای دموکراتیک در بین سه نسل از جامعه ایران متفاوت است؟ در این جا لازم است که مروری اجمالی بر کل پایان نامه داشته باشیم:
فصل اول پژوهش، به مرور ادبیات تحقیق اختصاص یافته که در دو قسمت به بررسی آثار تجربی و مبانی نظری در مورد موضوع پژوهش پرداخته شد. در بررسی آثار تجربی، ابتدا مروری بر آثار تجربی مربوط به نسل و شکاف نسلی صورت گرفته و سپس به مرور آثار تجربی در مورد فرهنگ سیاسی و ارزشهای دموکراتیک اختصاص یافت، در بررسی مبانی نظری، دیدگاه های اندیشمندان در مورد ارزش دموکراتیک و موضوعات مرتبط با آن مانند: جامعهپذیری سیاسی، فرهنگ سیاسی، دموکراسی، نسل و شکاف نسلی و فرهنگ سیاسی و شکاف نسلی در ایران، مورد مداقه و بررسی قرار گرفت. در فصل دوم که مربوط به چارچوب نظری می‌باشد، به بیان دیدگاههایی اختصاص یافته که پژوهش حاضر بر اساس همان دیدگاه ها و در چهارچوب همان مبانی انجام شده است. در این پژوهش با توجه به موضوع آن در بررسی نسلی از دیدگاه اینگلهارت مبنی بر ارتباط ارزشهای فرامادی و ارزش دموکراتیک و شکاف نسلی استفاده شده است. همچنین، برای تعریف فرهنگ سیاسی، مؤلفه‌ها و شاخص‌های آن بر دیدگاه نظری آلموند و وربا درباره فرهنگ سیاسی تکیه می‌کند. آلموند و وربا فرهنگ سیاسی را بر اساس وجوه شناختی، عاطفی و ارزیابانه ذهنیت‌های مردم درباره نظام، فرایند و خروجی‌های نظام سیاسی تعریف کرده‌اند. فصل سوم که به روش تحقیق اختصاص یافته، جهت دستیابی به میزان رواج ارزشها و فرهنگ دموکراتیک بین نسلی، با توجه به حساسیت و اهمیت موضوع از روش پیمایشی[۱] استفاده شد تا بتوانیم به صورت مستقیم با افراد جامعه ارتباط برقرار نموده و از دیدگاه ها و نگرش آنها در مورد موضوعات مختلف سیاسی، بدون ابهام مطلع گردیم. بدین جهت لازم شد تا از پرسشگران ماهر و با تجربه استفاده شود تا به نتایج حقیقی و درست دست یابیم.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

در این تحقیق پس از تعیین متغیرهای اصلی پژوهش، از مفاهیم مربوطه تعریف نظری و عملیاتی به‌عمل آمده است. پس از تعیین گویه‌های هر مفهوم و آزمون مقدماتی پرسش‌نامه، با بهره گرفتن از آزمون آلفای کرونباخ[۲] روایی طیف‌های مورد استفاده مورد سنجش قرار گرفته و معناداری آنها آزمون شده است. پس از جمع‌ آوری داده‌ها و ورود آنها به رایانه، با بهره گرفتن از برنامه SPSS و تحلیل ‌های آماری مربوطه رابطه متغیرهای اصلی پژوهش مورد بررسی و آزمون قرار گرفته‌اند.
با بهره گرفتن از فرمول نمونه‌گیری با ۰۴/۰درصد خطا تعداد نمونه ۳۸۰ نفر تعیین شد. افراد نمونه نیز بر حسب حوزه و بلوک به روش تصادفی انتخاب شدهاند.
فصل چهارم که به تحلیل داده ها اختصاص دارد، ابتدا به توصیف اطلاعات و تشریح آنها با بهره گرفتن از جدول و نمودار پرداخته شده و سپس در قسمت آمار استنباطی به آزمون فرضیات با بهره گرفتن از روش های آزمونی مناسب پرداخته شد. بر اساس نتایج بدست آمده فرضیه اول و دوم، مبنی بر تفاوت نسلها در پذیرش ارزشهای دموکراتیک پذیرفته شد. بر اساس آزمون کی دو مشخص گردید که تفاوت نسلی بین نسل اول (۴۷ سال به بالا) و نسل دوم (۳۴ تا ۴۷ سال) معنیدار است. فرضیه سوم، در خصوص ارتباط مستقیم پذیرش ارزشهای فرامادی و ارزشهای دموکراتیک، با بهره گرفتن از آزمون پیرسون تایید نشد. فرضیه چهارم مبنی بر ارتباط بین تحصیلات، جنس، هزینه خانوار با پذیرش ارزشهای دموکراتیک مشخص شد که هرچه میزان تحصیلات بالاتر باشد، تمایل به ارزشهای دموکراتیک بیشتر است. همچنین مردان نسبت به زنان تمایل بیشتری به ارزشهای دموکراتیک دارند ولی بین میزان هزینه خانوار و پذیرش ارزش دموکراتیک رابطهای وجود ندارد. بر اساس فرضیه پنجم تأیید شد که هرچه آگاهی سیاسی افراد بالاتر باشد، میزان پذیرش ارزش دموکراتیک بیشتر است.
فصل اول. مروری بر منابع علمی
در این فصل ذیل دو بخش، برخی ادبیات تجربی و مجموعه‌ای از مهم‌ترین آثار نظری درباره فرهنگ سیاسی، ارزش‌های دموکراتیک و مقوله شکاف نسلی را بررسی می‌کنیم.
۱-۱- مرور تحقیقات تجربی
۱-۱-۱- نسل و شکاف نسلی
کاشی و گودرزی جامعه ایران بعد از انقلاب را به پنج نسل بدون خاطره از جنگ و انقلاب، دارای خاطره از جنگ و انقلاب، نسل جنگ، نسل جنگ و انقلاب، قبل از جنگ و انقلاب تقسیم کرده و معتقدند هر چه از سنین جوانی به بزرگسالی نزدیک میشویم، الگوی رفتاری تابع ضوابط عام و کلی است. در مورد ارزشهای اخلاقی موجود در جامعه، نسل جوان پس از جنگ به ویژه نسل دارای خاطره از جنگ بیش از سایر نسلها بدبین هستند و نسل جنگ و انقلاب خوشبینترین نسلها بودهاند. در زمینه دین و سیاست هرچه بر تحصیلات افراد افزوده میشد از تعلق مذهبی کاسته شده و تمایل به مسائل سیاسی بیشتر میشود (کاشی و گودرزی، ۱۳۸۴).
یکی دیگر از مطالعات تجربی در زمینه نسلها و ارزشها، پژوهشی است که توکلی بر اساس دیدگاه نسلی اینگلهارت در چهارچوب نظام ارزشی بین دو نسل انجام داده است، یافته های این تحقیق نشان میدهد که شکاف ‌نسلی میان مادران و دختران وجود ندارد و تفاوتهای مشاهده شده معنی‌دار نمیباشد. تفاوتهای ارزشی دو نسل بیشتر در ارزشهای ‌معنوی و مذهبی میباشد و بالعکس، در ارزشهای مادی این دو نسل، شباهت بیشتری را نشان میدهد (توکلی، ۱۳۷۸).
تحقیق دیگری که در این زمینه انجام شده است، بررسی تحولات فرهنگی اجتماعی در طول سه نسل خانواده تهرانی (با تأکید بر مقایسه مراسم آداب و کارکرد‌های اجتماعی) طاهره خزائی می‌باشد. یافته های این تحقیق نشان میدهد که، خانواده در اجرای آداب ‌و ‌رسوم ازدواج توانسته است کارکردهای خود را حفظ کند و آنها را پایدار کند و به نسلهای بعدی منتقل کند. در نهایت، با این که خانواده های تهرانی در حال ‌گذار از خانواده سنتی به مدرن میباشد؛ اما با خانواده های هستهای غرب متفاوت است و هنوز بسیاری از کارکرد و سنت‌های خود را از دست نداده است (خزائی،۱۳۸۰).
مریم قاضینژاد، در پی شناخت و تحلیل پدیده تفاوت یا شکاف نسلها در بعد ارزش‌ها بوده است. هدف اصلی این پژوهش شناخت درجه اهمیت و اعتبار تحولات ارزشی در میان سه نسل، بعد از انقلاب (۲۹-۱۵سال)، نسل انقلاب (۴۵-۳۰سال) و قبل از انقلاب (۶۵-۴۶سال) و شناسایی تفاوتهای معنیداری ارزشی در بین سه نسل به صورت مقطعی بوده است. داده های به دستآمده گویای آن است که هر چند برخی شباهتهای ارزشی مرتبط با سطوح ‌اجتماعی و ملی مانند نظم و امنیت، همکاری و توسعه و… در سه نسل وجود دارد، اما از لحاظ جهتگیری‌های ارزشی فردگرایانه و مجموعه ارزشهای ابزاری و شیوه های رسیدن به غایات ارزشی، بین سه نسل ‌‌‌‌و ‌عمدتاً بین نسل سوم (جوان) و نسل دوم تفاوت جدی و معنیداری وجود دارد ولی این تفاوتها به حدی بزرگ نیست که از آن به شکاف یا گسست نسلی تعبیر نمود (قاضی‌نژاد،۱۳۸۳).
معیدفر در بررسی تطبیقی تحول ارزشها و نگرشها، از داده های طرح ملی دو سال ۱۳۸۲ و ۱۳۷۹ استفاده نمود و نتایج پژوهش نشان داده که در هر سه حوزۀ ارزشهای دینی ، سیاسی، اجتماعی ، جوانان و بزرگسالان از جنبه اعتقادی و باورهای دینی، نگرش نسبت به رابطه دین و سیاست و مسائل اجتماعی تفاوتی وجود ندارد و یا تفاوت اندک است. اما از لحاظ پایبندی به مناسک دینی و تساهل به دین و مذهبی بودن و خود و آینده دین با نسل بزرگسال متفاوت است و از لحاظ تعلق به جامعه و نگرش بدبینانه به حکومت و وضع موجود و اعتماد اجتماعی تفاوت زیادی با بزرگسالان نشان میدهد و بعضاً در طی زمان افزایش یافته است و این تغییرات را نمیتوان به فرضیۀ چرخه زندگی ناشی از شرایط سنی مرتبط دانست. در حقیقت از سال ۱۳۷۹ تا ۱۳۸۲ ما با پدیده گسست فرهنگی مواجهیم نه شکاف نسلی. (معیدفر،۱۳۸۳).
ملانیوود در سال ۱۹۹۹ در یک پیمایش به بررسی ساختار و اولویتها‌ی ارزشی سه نسل از آمریکاییان ژاپنیالاصل پرداخت. این پیمایش از طریق پرسشنامه (پستی) بر روی نمونهای ۱۲۷۱ نفری از ژاپنیهای نسل دوم، سوم، چهارم مهاجر به آمریکا صورت گرفت و هدف آن تعیین میزان و ماهیت تغییر تفاوت ارزشها در سه نسل و تست تئوری و مقیاس نظام ارزشها شوارتز از نظر قابلیت آن در نشان‌دادن تفاوتهای ارزشی در سطح یک جامعه معین و میان نسلهای مختلف آن بوده ‌است. مهم‌ترین نتیجهی بدست آمده از این پژوهش آن است که بیشترین تغییر ‌ارزشی در نسل‌دوم رخ داده و‌دیگر این‌که اولویتهای ارزشی به شیوه سیستماتیک طی این نسلها تغییر کرده؛ اما نه به قدر مورد ‌انتظار؛ بنابراین تئوری ساختار عام نظام ارزشهای شوارتز در نسل سوم وچهارم رد میشود (ملانی وود، ۱۹۹۹).
اسمیت برای آزمون شکاف ‌نسلی یک مجموعهای از گروه ‌سنی جوانان ۲۴- ۱۸ را در ۱۹۹۷ با یک گروه ‌سنی ‌مشابه در (۱۹۷۳ و ۱۹۸۵) انتخاب کرد وآنها را با نسل ‌امروزی مورد مقایسه قرار داد. یافته های این پژوهش گویای آن ‌است که جوانان امروز بیشتر از ارزشهای جامعه در بعضی از حوزه ها دور هستند. آنها کمتر تمایل دارند که روزنامه بخوانند،‌‌ به زمان توجه کنند یا تعلقات مذهبی داشته باشند، در رأیگیری ریاست‌جمهوری شرکت کنند یا در یک حزب فعالیت داشته باشند. او به این نتیجه رسید که در همه اندازهگیریها شکاف ‌نسلی از ۱۹۸۵ تا ۱۹۹۷ بیشتر از دوره های قبلی افزایش‌یافته است (اسمیت، ۲۰۰۴).
پیمایش دیگری که در این زمینه انجام گرفته است، بررسی شکاف نسلی در محیط کاری بین دو نسل متولدین (۱۹۴۳-۱۹۶۳) و نسل (۱۹۷۰-۱۹۸۰) می‌باشد، در این تحقیق مشخص شد که این دو نسل در برخی موارد با هم متفاوت بودهاند، از جمله، ارزشهای شخصی، مهارتهای تکنولوژیکی، تفکرات جهانی، اتکا به نفس، تعادل شغلی، خانوادگی و زندگی، احترام، ادب، شاکی بودن. در حقیقت این دو نسل ازدیدگاههای متفاوتی در مورد شیوۀ کارکردن، نگرش و اخلاقیات کار برخوردار بودهاند و همین مهمترین علت برای تضاد و تنش بین دو نسل شده است. اما نکتهای که در خور توجه است، این است که ویژگیهای شخصی، تجربیات متفاوت از گذشته در ایجاد شکاف خیلی مؤثر بوده است (گوویتوانیا، ۲۰۰۱).
یکی از پژوهشهای خارجی در مورد نسلها و رواج ارزشها در بین نسلها، بررسی گرایشها و ارزشهای جوانان و نسل بعد از جنگ ایتالیا در ۱۹۹۵ میباشد. این تحقیق نشان میدهد که جوانان در مقایسه با نسل پیشین، به ارزشهای سکولار تمایل داشته و در حوزۀ مسائل عقیدتی و اخلاقیات فردگرا هستند. هم چنین در حوزۀ دین، با مذهب نهادینه تعارض داشته و از دیگر سو مدافع ارزشهایی نظیر طلاق و سقط جنین هستند (ابروز، ۱۹۹۵).
۱-۱-۲- فرهنگ سیاسی و ارزش‌های دموکراتیک
علی ساعی در پاسخ به سؤال درباره تبیین دموکراتیزاسیون در ایران، نقش مدرنیزاسیون را برجسته می‌سازد. شاخص دموکراتیزاسیون از طریق میانگین حسابی دو بعد میزان رقابت ‌انتخاباتی و میزان ‌مشارکت انتخاباتی ساخته شده است. به اعتقاد وی، تغییرات دموکراتیزاسیون با تغییرات میزان مدرنیزاسیون رابطه‌ای مستقیم دارد و اگر میزان توسعه مدنی افزایش یابد، دموکراتیزاسیون نیز افزایش می‌یابد (ساعی، ۱۳۸۶).
سریع‌القلم در یک پیمایش به بررسی فرهنگ سیاسی در بین نخبگان و عوامل اجرایی در ایران پرداخته است، نویسنده بر اساس تحلیلهای رفتارشناسی آلموند و وربا سه سطح تحلیل (فرد– ماهیت روابط میان شهروندان– ساختارها) برای بررسی فرهنگ ‌سیاسی در نظر میگیرد. براساس نتایج به دست‌آمده از این تحقیق پاسخدهندگان سه علت ساختاری را ریشه های فرهنگ ‌سیاسی غیرمنسجم که در تعارض با رشد، توسعه و سیستمسازی است، مطرح کردند: ۱- فرهنگ ‌عمومی غیرعقلایی ۲- دولتی ‌بودن نظام اقتصادی ۳- بیثباتی نظام ‌اجتماعی (سریعالقلم،۱۳۸۷).
یکی از مهم‌ترین منابعی که میتوان در زمینه سنجش فرهنگ سیاسی و ارزشهای دموکراتیک از آن نام برد، پیمایش ملی فرهنگ سیاسی مردم ایران است. پوشش جغرافیایی و موضوعی آن سبب شده تا نسبت به سایر پیمایش‌ها جامعیت و قابلیت تعمیم بیشتری داشته باشد. این پیمایش به بررسی نگرشها درباره مقولات سیاسی متفاوت، با بهره گرفتن از شیوه مطالعه فرهنگ سیاسی آلموند و وربا پرداخته است. در این پیمایش سن، جنس، تحصیلات، وضعیت تأهل و وضع فعالیت به عنوان متغیر مستقل در نظر گرفته شده است. در این پیمایش ملی اطلاعات مهمی در مورد فرهنگ سیاسی مردم ایران به دست آمده و از طرف دیگر آگاهی سیاسی، احساسات افراد و ارزیابی آنها در مورد نظام، فرایند و سیاستهای نظام سیاسی سنجش شده است (ایسپا، ۱۳۸۵).
برای بررسی رابطه نگرش اجتماعی با فرهنگ سیاسی، رضایی بر مبنای کتاب فرهنگ مدنی آلموند و وربا دست به یک پیمایش زده است. در این تحقیق فرهنگ سیاسی از نوع جهتگیری شناخته شده و در دو سطح محلی و ملی بررسی شدهاست. جهتگیریها شامل طیفی از جهتگیری بدبینانه، بیتفاوت، فردگرایانه تا همیارانه را شامل میشود. نتایج بدین شرح بوده است: جهتگیری در سطح محلی در وهله اول نفوذگرا، در سطح پایینتر بدبینانه، بعد همیارانه و در نهایت بیتفاوت است؛ اما در سطح ملی در وهله اول فردگرایانه، مرحله بعد نفوذگرا، همیارانه و در نهایت بیتفاوت میباشد. به طور کلی جهتگیری دانشجویان از نوع فعال و مشارکتی بوده است (رضایی، ۱۳۷۸).
یکی از پیمایشها در زمینه بررسی ارزشهای دموکراتیک در چند دوره زمانی بررسی میزان مشارکت انتخاباتی شهروندان استان کردستان در انتخابات ریاست جمهوری، توسط مهدی زاده میباشد. ایشان در بین ارزشهای دموکراتیک به مشارکت سیاسی ( فقط مشارکت در انتخابات ریاست جمهوری) پرداخته است. براساس یافته های این تحقیق باید گفت که میزان مشارکت انتخاباتی در چند دوره ریاست جمهوری بسیار نوسان داشته است که حکایت از بحرانی بودن و مسألهدار بودن نتایج و میزان مشارکت انتخاباتی به خصوص در دوره نهم در استان کردستان دارد، همچنین یافتهها نشان میدهد که در دوره هفتم ریاست جمهوری، اگر نامزدهای انتخاباتی به موضوع عناصر فرهنگ سیاسی و هویت قومی بپردازند و آنها را در تبلیغات خود برجسته نمایند، موجب افزایش میزان مشارکت انتخاباتی میشود. چنانکه دولت خاتمی که به عناصر فرهنگ سیاسی دموکراتیک و هویت قومی در دوره هشتم توجه داشته و میزان مشارکت انتخاباتی به طور چشمگیری افزایش یافت (مهدی زاده، ۱۳۸۷).
در یک پژوهش دانشگاهی، به بررسی جامعه شناختی فرهنگ سیاسی در بین دانشجویان پرداخته شد. نتایج به دست آمده گویای آن است که در جهتگیری به سمت بروندادها بیشتر پاسخگویان مشارکتی هستند، اما در جهتگیری به سمت نقش خود به عنوان کنشگر سیاسی ارزیابی و شناخت دقیقی از این امر ندارند. در جهتگیری به سمت نظام سیاسی به عنوان یک کل جهتگیری از نوع تبعی است. بیشترین فراوانی به دانشجویانی اختصاص دارد که منفعل بوده و رفتارسیاسی در حد دادن رأی داشتهاند. (کریمی، ۱۳۸۶).
یکی از منابع بسیار ارزشمند که به عنوان الگویی بسیار مهم برای پژوهشهای متعدد مورد استفاده قرار گرفته است، تحول فرهنگی در جامعه پیشرفته‌صنعتی، اثری از رونالد اینگلهارت میباشد، او در مطالعات ‌تجربی خود به روش پیمایشی در سال ۱۹۷۳ به بررسی ارزشها و نگرشهای افراد در طول سه ‌دهه متوالی در ده کشور پرداخت. نتایج به دست‌آمده حاکی از آن ‌است که در جوامع، نوعی دگرگونی وگذار از ارزشهای مربوط به بهزیستی ‌مادی و امنیت ‌جانی به سوی ارزشهای فرامادی و مرتبط با کیفیت ‌زندگی قابل مشاهده است. براساس یافتهها مشخص شد، افرادی که دارای ارزشهای فرامادی هستند نسبت به افراد دیگر به ارزشهای ‌دموکراتیک تمایل بیشتری دارند. البته قابل ذکر است یافته های اینگلهارت نشان میدهد که افرادی که در دوره‌هایی از رفاه یعنی پس از جنگ جامعه‌پذیر شده‌اند نسبت به افراد دوره‌جنگ و قبل از آن تمایل بیشتری نسبت به ارزشهای فرا‌مادی دارند (اینگلهارت، ۱۹۷۳).
فرهنگ ‌مدنی: ایستارهای سیاسی و دموکراسی؛ کار تحقیقی مشترک گابریل آلموند و سیدنی وربا: این تحقیق در پنج کشور که توسط دانشگاه پرینستون در سال ۱۹۶۳ به چاپ رسید، بهترین اثر کلاسیک در فرهنگ‌سیاسی محسوب میگردد که به بررسی و فهم چرایی ثبات دموکراتیک و رابطه میان فرهنگ‌سیاسی و نظام ‌‌سیاسی پرداخت.
این دو محقق بر طیفی از متغیرها متمرکز شدند: نقش آموزش، اقتدار غیر دولتی در خانواده، مدرسه، محل کار و اعتماد شهروندان به یکدیگر. به اعتقاد اکثریت مطلق مردم، افزایش سطح و کیفیت دخالت دولت رابطه معکوسی با کارآمدی و خلاقیت و رشد شهروندان دارد (آلموند و وربا، ۱۹۶۸).
بررسی باورهای دینی دانشجویان آنکارا (۱۹۹۴-۱۹۷۹)، مولتو: روش تحقیق پیمایشی، در این تحقیق باورهای اولیه دینی دانشجویان دانشگاه آنکارا در دو مقطع به شکل طولی از نوع روند پژوهی مورد مطالعه قرار گرفت. در این بررسی متغیرهایی مثل اعتقاد به خدا، بهشت و دوزخ، روز جزا، قرآن و دستوراتش مدنظر قرار گرفته و میزان گرایش به رویکردهای سکولار، بنیادگرا، اصلاحگرا مورد تحقیق قرار گرفته است. نتایج به دست آمده بیانگر آن است که اولاً باورهای دینی دانشجویان در طی این سالها قویتر شده، اما نگرش آنها نسبت به دین سکولار و سکولارتر شده است (مولتو، ۱۹۹۴).
مطالعات موردی درباره وضعیت دموکراتیزاسیون و مدرنیزاسیون کشورهای عرب، ترکیه، آذربایجان، اندونزی، مالزی، ایران و سایر کشورهای مسلمان توسط محققان مختلف انجام گرفت و توسط هانتر و ملیک در یک کتاب تحت عنوان مدرنیزاسیون، دموکراسی و اسلام جمعآوری شد. نتایج کلی از این پژوهشها در کشورهای مسلمان آن است که مدرنیزاسیون و دموکراتیکشدن پدیدهای یکپارچه و ایستا نیستند، بلکه نسبتاً مراحل پویایی دارند که در زمان و مکان وسعت مییابند و از لحاظ مفهومی تفاسیر مختلفی دارند. از نظر آنان روابط علی بین مدرنیزاسیون و دموکراتیک شدن وجود ندارد، بدین معنا که وجود یکی لاجرم به وجود دیگری منجر نمیشود. به طور مثال جوامع مدرن و با تکنولوژی پیشرفته مانند آلمان نازی دموکرات نشدهاند. تعدادی از کشورها مانند مسیحیان ژاپن و حکومت چین با وجود رژیم اقتدارگرا و استبداد مطلقه مدرنیزاسیون را به دست آوردهاند. اما بیشتر شواهد نشان میدهد که اکثر کشورهایی که مدرن هستند، رژیم دموکراسی دارند. هم چنین بسیاری از عوامل خارجی مانند استعمار و به خصوص عوامل داخلی کشورهای مسلمان به شکل ناسازگاری بر فرایند دموکراتیک و مدرنیته اثر گذاشتهاند مانند: نقش زیاد دولت در بخش های مختلف جامعه، خانواده گسترده، شکاف جنسی، آموزههای دین (هانتر و ملیک، ۲۰۰۵).
مطالعه تطبیقی نگرش عمومی در مورد سیاستها در آسیا در هشت جامعه (ژاپن، تایوان، فیلیپین، کره شمالی، تایلند، مغولستان، هنگ کنگ و چین انجام شده است. در این مقاله نگرشها نسبت به دموکراسی و ارزش های دموکراتیک با توجه به نوع رژیم و حکومتها به عنوان محور عمده مقایسه قرار گرفته است. یافته های این تحقیق براساس پیمایشهای بارومتر آسیای شرقی انجام گرفته است و این پرسشنامه قبلاً در دانشگاه ملی تایوان مورد آزمون قرار گرفته و نقائص آن را برطرف نمودهاند و این پیمایش هم از لحاظ موضوع و هم از لحاظ تعداد پرسششوندگان بسیار وسیع و جامع میباشد، که هم از لحاظ ویژگیهای فردی، سرمایه اجتماعی، روانشناختی، ادراکات شهروندی و روح تحزبی، الویتهای سیاسی، فرهنگ سیاسی مورد بررسی قرار دادهاند. فرهنگ سیاسی مشتمل بر ارزشهای اجتماعی سنتی، ارزشهای دموکراتیک و اعتقادات در روند هنجارهای دموکراسی مورد پرسش قرار گرفت. مقیاسهای مورد سنجش برای ارزشهای دموکراتیک شامل: برابری سیاسی، آزادی سیاسی، تفکیک قدرت، جوابگویی حکومت، کثرتگرایی سیاسی بوده است. براساس مشاهدات مشخص شد که بین ارزشهای دموکراتیک و سنتی ضریب همبستگی مثبت وجود دارد و هر چه افراد شهرنشینتر، جوانتر، دارای درآمد بیشتر و تحصیلات بیشتر بودهاند تمایل به ارزشهای دموکراتیک در آنها بیشتر بوده است (اندرو، ۲۰۰۷).
یک نمونه دیگر از پژوهشهای مهم که در رابطه با ارزشهای دموکراتیک انجام شده، پژوهشی تطبیقی میباشد که از داده های پیمایش بارومتر دانشمندان شرق آسیا از سال ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۶ استفاده کرده است. هدف این پژوهش آن است که ارزشهای دموکراتیک را مورد آزمون قرار دهد؛ که آیا افراد جوانتر در آسیا تمایل بیشتری به ارزشهای دموکراتیک دارند؟ اگر چنین است، آیا آنها بیشتر متمایل به دموکراسی هستند، چون جوانترند و با سالمند شدن ارزشهای دموکراتیک کمتر میشود؟ (تئوری چرخه زندگی) یا این که نسلهای جدید نسبت به نسل والدینشان برای همیشه تمایل یشتری به ارزشهای دموکراتیک دارند؟ (تئوری نسلی). تمایل به ارزشهای دموکراتیک با مقیاس حمایت از دموکراسی، ارزشهای دموکراتیک (تساهل، آزادی سیاسی، مدنی، اجتماعی، برابری، تفکیک قوا، پاسخگویی حکومت، کثرتگرایی) و ضدیت با ارزشهای سنتی میباشد. بر اساس مقایسه نسلی مشخص شد که افراد جوانتر تمایل بیشتری به ارزشهای دموکراتیک به ویژه تساهل، آزادی انجمنها و حقوق آنها نشان میدهند، درعین حال ارزشهای سنتی در بین نسل جوان کاهش یافته است. در این تحقیق با کنترل متغیرهای اقتصادی- اجتماعی اختلافات نسلی در تمایل به ارزشهای دموکراتیک کاهش یافت (ارن سر، ۲۰۰۷).
جدول ۱-۱- وضعیت برقراری دموکراسی بر اساس میزان تساهل سیاسی و حمایت از نظام سیاسی

میزان تساهل سیاسی

حمایت از نظام سیاسی

تساهل سیاسی پایین

تساهل سیاسی بالا

اقتدارگرایی پایدار

دموکراسی پایا

در سطح بالا

دموکراسی در خطر

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...