بیان مسئله
یکی از مشکلات اساسی سیستمهای حسابداری سنتی، عدم کفایت و ناتوانی آن ها در سنجش و ملحوظ نمودن ارزش سرمایه های فکری در صورتهای مالی شرکتها است. امروزه در جوامع دانشمحور کنونی، بازده سرمایه های فکری به کار گرفتهشده، بسیار بیشتر از عملکرد مالی به کار گرفتهشده، اهمیت یافته است. این بدان معنی است که در مقایسه با سرمایه فکری، نقش و اهمیت سرمایه های مالی در تعیین قابلیت سودآوری پایدار کاهش چشمگیری یافته است. به دلیل اهمیت نسبی سرمایه های فکری در عملکرد شرکتها این سؤال در ذهن پژوهشگر شکل گرفت که چه رابطهای بین سرمایه های فکری و عملکرد شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران وجود دارد و قدرت توضیح دهندگی مدلهای مختلف تعیین سرمایه فکری در عملکرد شرکتها و تأثیر مکانیزم های حاکمیت شرکتی بر قوت این رابطه چگونه است. نظام حاکمیت شرکتی برتر منجر به بهبود در سیستم پاسخگویی، تقویت کنترلهای داخلی، به حداقل رساندن خطر تقلب و معاملات غیرمجاز توسط مدیران شرکت میشود، در کنار اینکه باید این اطمینان را به وجود آورد که تمام عملکرد و فعالیتهای شرکت با قوانین و مقررات مربوطه تطابق دارد و ریسکی از این ناحیه متوجه شرکت نیست. داشتن یک هیئتمدیرهای قابلاعتماد میتواند در اجتناب از تعارضات خانوادگی، جذب استعداد و گسترش شهرت و ارزش سازمان مؤثر باشد. یک هیئتمدیره خوب میتواند همچنین در جذب شرکا، افزایش سرمایه و تقویت برقراری یک شراکت قابلاعتماد با سهامداران، سازنده باشد. صاحبنظران و سیاستگذاران اقتصادی بر این باور هستند که نظام بنگاهداری کشور چه در بخش دولتی و چه در بخش خصوصی دارای چالشهای فراوان ازلحاظ اداره، نظارت و کنترل یا به عبارتی از دیدگاه نظام حاکمیت شرکتی هستند و نهاد حاکمیتی هر بنگاه اقتصادی از کارایی لازم برخوردار نیست. در بسیاری از شرکتها شاهد تغییر دائمی اعضای هیئتمدیره، عدمتغییر اعضای هیئتمدیره به مدت طولانی، قرارهای مهم خارج از برنامه و غیررسمی برای تصمیمگیریهای استراتژیک، عدم شفافیت بین اعضای هیئتمدیره، استقلال ناکافی در اعضای هیئتمدیره بهویژه در شرکتهای هلدینگ، بیتوجهی اعضای هیئتمدیره به فعالیتهای شرکت و حمایت بیقیدوشرط از همهکارهای مدیریت اجرایی هستیم. لذا با توجه به مشکلات ذکرشده به بررسی روابط میان سرمایه فکری به عنوان عامل مستقل، ارزش بازار شرکتها به عنوان عامل وابسته و حاکمیت شرکتی به عنوان عامل مداخلهگر پرداختیم. جامعه آماری موردنظر شرکتهای موجود در سازمان بورس اوراق بهادار میباشد.
اهمیت موضوع
تمامی سازمانها علاقهمندند تا هزینه های خود را در زمینههای مختلف به حداقل برسانند. میدانیم بخشی از این هزینه ها مربوط به نیروی انسانی سازمان میباشد؛ که عامل مربوط سرمایه فکری مرتبط با نیروی انسانی که بهنوعی جزء سرمایه های نامشهود موجود در سازمان میباشد موردبررسی قرار میگیرد و همچنین عامل حاکمیت شرکتی که ضعف آن مشکلاتی از قبیل تغییر دائمی اعضای هیئتمدیره، عدمتغییر اعضای هیئتمدیره به مدت طولانی، قرارهای مهم خارج از برنامه و غیررسمی برای تصمیمگیریهای استراتژیک، عدم شفافیت بین اعضای هیئتمدیره، استقلال ناکافی در اعضای هیئتمدیره بهویژه در شرکتهای هلدینگ، بیتوجهی اعضای هیئتمدیره به فعالیتهای شرکت، به وجود آمدن مسئله تضاد نمایندگی بین مدیریت شرکت و سهامداران، ناتوانی در تفویض بهجا و شایسته کارکنان و غیرهام باشد که این موارد هزینه های جدی را به شرکت وارد میکند. حاکمیت شرکتی چنانچه بهدرستی برقرار شود میتواند اهرمی باشدکه شرکتها را هدایت و کنترل کند و سبب ایجاد شفافیت، کنترل ریسک، مصرف بهینه منابع، مسئولیت اجتماعی شرکتها و درمجموع روابط بین شرکا و بهبود عملکرد بنگاهها، از موضوعها و وظایف حاکمیت شرکتی است. در این تحقیق قصد داریم با توجه به نقش سرمایه های فکری موجود در سازمان و همچنین عامل مهم و تأثیرگذاری چون حاکمیت شرکتی به بررسی روابط بین آن دو با در نظر گرفتن عاملیت ارزش بازار شرکتی به عنوان متغیر وابسته بپردازیم.
اهداف پژوهش
در تحقیقات این حوزه به بررسی تأثیر حاکمیت شرکتی بر رابطه بین و سرمایه فکری و ارزش بازار شرکتها به صورت تکی بررسی شد اما این سه در کنار یکدیگر موردبررسی نبودهاند. این پژوهش به دنبال یافتن رابطه این سه در بازار مالی ایران است و به دنبال یافتن پاسخ این سؤال است که آیا حاکمیت شرکتی میتواند بر رابطه و قوت رابطه سرمایه فکری و عملکرد شرکت یا همان ارزش بازار تأثیر گذارد یا خیر.
قلمرو تحقیق
قلمرو زمانی
این پژوهش مربوط به بازه زمانی ۱۳۸۷ الی ۱۳۹۱ میباشد. داده های موردبررسی از پایان اسفندماه (۳۰/۱۲/xx13) هرسال گرفتهشده است.
قلمرو مکانی
تمامی دادهای موردبررسی در این پژوهش از سایت کودال و همچنین سایت سازمان بورس اوراق بهادار جمع آوریشده است.
قلمرو موضوعی
موضوع انتخابی با ایجاد ارتباط میان سه حوزه حاکمیتی، دانشی و بازار سروکار دارد به گونهای که به بررسی اثر حاکمیت شرکتی بر رابطه بین سرمایه فکری و ارزش بازاری شرکتها پرداخته است. در بررسی ارتباط بین این سه عامل حوزه حاکمیتی بیشتر به مسائل نحوه مدیریت بنگاهها، حوزه دانشی به سرمایه های دانشی سازمان که در این تحقیق اشاره سرمایه فکری دارد و بحث بازاری همان عاملیت ارزش بازار شرکتی به عنوان عامل وابسته در نظر گرفتیم.
پرسشها و فرضیات تحقیق
با توجه به اینکه مطالعه موردی سازمان بورس اوراق بهادار میباشد داده های موردبررسی از سایت بورس و سایتهای مرتبط با سازمان بورس استخراجشده است. با توجه به زمانبر بودن بررسی تمامی شرکتهای موجود در بورس، به بررسی ۱۰۰ شرکت موجود در سازمان بورس اوراق بهادار طی سال مالی ۱۳۸۷ الی ۱۳۹۱ پرداختیم.
در این پژوهش با دو پرسش اصلی و شش پرسش فرعی از قبل پرسش اصلی مواجهیم:
-
رابطه معنیداری میان اجزای سرمایه فکری و ارزش بازار در شرکتهایی که حاکمیت شرکتی خوب دارند، وجود دارد.
-
- رابطه معنیداری میان اجزای سرمایه انسانی و ارزش بازار در شرکتهایی که حاکمیت شرکتی خوب دارند، وجود دارد.
-
- رابطه معنیداری میان اجزای سرمایه فیزیکی و ارزش بازار در شرکتهایی که حاکمیت شرکتی خوب دارند، وجود دارد.
- رابطه معنیداری میان اجزای سرمایه ساختاری و ارزش بازار در شرکتهایی که حاکمیت شرکتی خوب دارند، وجود دارد.
-
رابطه معنیداری میان اجزای سرمایه فکری و ارزش بازار در شرکتهایی که حاکمیت شرکتی بد دارند، وجود دارد.
-
- رابطه معنیداری میان اجزای سرمایه انسانی و ارزش بازار در شرکتهایی که حاکمیت شرکتی بد دارند، وجود دارد.
-
- رابطه معنیداری میان اجزای سرمایه فیزیکی و ارزش بازار در شرکتهایی که حاکمیت شرکتی بد دارند، وجود دارد.
- رابطه معنیداری میان اجزای سرمایه ساختاری و ارزش بازار در شرکتهایی که حاکمیت شرکتی بد دارند، وجود دارد.
-
[جمعه 1401-09-25] [ 05:44:00 ب.ظ ]
|