مقالات و پایان نامه ها – ۲-۳-سلامت اجتماعی – پایان نامه های کارشناسی ارشد |
سلامت اجتماعی کیینز(۱۹۹۸) : در این پژوهش نمره کل سلامت اجتماعی، با پرسشنامه سلامت اجتماعی کیینز به دست آمد.
فصل دوم: مبانی نظری و پیشینه پژوهش
۲-۱٫ مقدمه
سلامت یکی از مباحث مطرح در بسیاری از فرهنگهاست و هریک از این جوامع در فرهنگ خود تعریف و شاخصهایی برای سلامت قائل هستند متاسفانه سلامت جزء آن دسته از نعمتهایی است که تا زمانی از دست نرود ارزش آن به درستی شناخته نمیشود تعریف دقیق برای آن در دست نیست هرچند هر گاه سخنی از سلامت به میان میآید بیشتر بیشتر مردم به بعد جسمانی آن را مورد توجه قرار میدهند در صورتی که مطابق اعلام بهداشت جهانی[۲۵] سلامت شامل سه فاکتور جسمانی، روانی، اجتماعی میباشد در واقع میتوان به جرات گفت سلامت فردی پایه و بنیان سلامت اجتماعی است از آن جا که سلامت فردی از اساسیترین بنیان تربیتی یعنی خانواده، تا محیط رشد و تغیرات بیولوژیکی و شخصیت فرد….تاثیر میپذیرد. یکی از مهمترین عوامل تاثیر گذار بر سلامت اجتماعی، نوع شکل گیری شخصیت فرد یا به عبارتی کسب هویت فردی است که از اوائل نوجوانی با تغیرات جسمانی و شناختی ظاهر می شود و اگر در مسیر صحیح پیش برود تا اوائل جوانی تقریبا هویت فرد تثبیت می شود. از طرفی برای رسیدن به هویت موفق و صحیح عوامل زیادی میتوانند مداخله دارند از جمله؛ تفکر انتقادی و مهارتهای آن به طور اخص یکی از مهمترین این عوامل است که آموزش، استفاده و کاربرد درست این ابزار می تواند پیش بینی کننده قویای در مسیر رسیدن به یک هویت بهنجار؛ منسجم و مورد قبول جامعه قرار گیرد. که هم از طرفی از عوامل تضمین سلامت فردی است و هم به تبع آن میزان سلامت اجتماعی نیز تحت الشعاع قرار میگیرد. در این فصل از تحقیق ابتدا به تعریف سلامت اجتماعی به عنوان یکی از ابعاد سلامت پرداخته میشود و سپس ضمن بیان شاخصهای سلامت اجتماعی و نظریات مربوط به آن، مباحث هویت و تفکر انتقادی و مباحث مبوط با آن ها مطرح می شود و در ادامه ارتباط هر یک از آن ها با هم و در آخر مباحث اشارهای چند به پیشینه هر یک از آنها در داخل و خارج کشور می شود و سپس با یک جمعبندی کوتاه از کل مباحث، این فصل به پایان میرسد.
۲-۲- سلامت
« سلامت[۲۶] بنیادیترین عنوانی است که حیات انسان به آن استوار است. سلامت به عنوان مفهوم اساسی در زندگی انسان، از بدو پیدایش بشر و در قرون و اعصار متمادی مطرح بوده است. انسان برای رسیدن به آن، همه امکانات و نیروهای خود را بسیج کردهاست. اما هر گاه سخنی از آن به میان آمده بیشتر بُعد جسمانی آن به ذهن می آید. در چند دهه اخیر بُعد روانی آن نیز مطرح شده است و بُعداجتماعی آن کمتر مورد توجه قرار گرفته است. سازمان جهانی[۲۷] در راستای تامین سلامت روانی، جسمانی و اجتماعی اعضاء جامعه بر این نکته تأکید دارد که هیج کدام از ابعاد سلامتی بر دیگر ابعاد آن برتری ندارد، رشد و تعالی جامعه در گرو تندرستی آن جامعه است و شناسایی عوامل تعینکننده و مرتبط با آن در جهت سیاستگذاری و برنامهریزی در سطوح خرد و کلان جامعه از دیدگاه سه بُعد جسمی، روانی و اجتماعی از مسائل هر کشوری محسوب می شود» (مرندی، ۱۳۸۵: ۲۰). منشور اوتاوا علاوه برشمردن سلامت به عنوان حق انسانی، پیششرطهایی جهت تحقق سلامت نیز ارائه داده است. پذیرش این شرطها روابطی محکم میان شرایط اقتصادی و اجتماعی، محیط فیزیکی، شیوه های زندگی فردی و سلامت را به وجود میآورد (سجادی و صدرالسادات، ۱۳۸۴).
« سلامت به عنوان بخشی از سرمایه منابع انسانی[۲۸] هر جامعه محسوب میشود. از دیدگاه فردی عامل سلامت جزء پیش نیازها و شرایط اصلی اشتغال به کار و فعالیت اقتصادی و اجتماعی انسانها در تمام جوامع محسوب میگردد که بدون اتکا به آن دستیابی به امکانات رفاهی و مادی غیر ممکن است یا دست کم به سختی ممکن است. از جنبه های سلامت روانی و اجتماعی، عامل سلامت در عاملهایی مانند میزان همسویی افراد با جامعه و یا میزان درکی که افراد از جامعه خود دارند، کیفیت نیروی کار یک جامعه راتعین میکند» (اسکمبر، ۱۳۸۶: ۱۸۷). سلامت اجتماعی به عنوان یکی از ابعاد سلامتی انسان نقش مهمی در تعادل زندگی اجتماعی هر انسان دارد و پوشش فراگیر آن در جامعه میتواند موجبات توسعه اجتماعی را فراهم کند (وزارت بهداشت، ۱۳۸۶ ).
۲-۳-سلامت اجتماعی
در تعریف سازمان بهداشت جهانی، سلامت اجتماعی در کنار سلامت فیزیکی و روانی قرار گرفته است. در این تعریف، سلامت کامل به معنای داشتن یک زندگی مولد از نظر اقتصادی و اجتماعی است. بعد اجتماعی سلامت، سطوحی از مهارتهای اجتماعی و عملکرد اجتماعی همراه با توانایی شناخت هر فرد از خود به عنوان عضوی از جامعه را شامل می شود. فرد با حس کردن چنین عضویتی، نحوه ارتباطاش را در شبکه اجتماعی مورد توجه قرار میدهد.
بلوک و برسلو [۲۹]برای اولین بار در سال ۱۹۷۲ در پژوهشی به مفهوم سلامت اجتماعی پرداختند. آن ها مفهوم سلامت اجتماعی را با “میزان عملکرد اعضاء جامعه” مترادف کردند و شاخص های سلامت اجتماعی را ساختند. تلاش کردند تا با طرح پرسشهای گوناگون در ابعاد جسمی، روانی و اجتماعی سلامت فردی، به میزان فعالیت و عملکرد فرد در جامعه برسند. این مفهوم را چند سال بعد”دونالد[۳۰]” و همکارانش در سال ۱۹۷۸ مطرح کردند و استدلال آن ها این بود که سلامت امری فراتر از گزارش علایم بیماری، میزان بیماریها و قابلیتهای کارکردی فرد است آنها معتقد بودند که رفاه و آسایش فردی امری متمایز از سلامت جسمی و روانی است. بر اساس برداشت آنان سلامت اجتماعی در حقیقت هم از ارکان وضعیت سلامت محسوب می شود و هم میتواند تابعی از آن باشد (مؤسسهی تحقیقات بهبود زندگی زنان، ۱۳۹۳).
با توجه به مطالب ذکر شده و ارائه تعاریف بیشترکه از سلامت اجتماعی که در فصل اول آمده است در یک برداشت کلی میتوان گفت سلامت اجتماعی مفهومی است که در بستر اجتماع و روابط بین افراد در شبکه های اجتماعی نمود و ظهور پیدا میکند، مد نظر آن ارزیابی فرد از کیفیت و کمیت درگیریاش در اجتماع است حق مسلم آن است که فردی که از سلامت اجتماعی برخوردار است جامعهپذیر نیز هست این عاملی مهم در پذیرش هنجارهای اجتماعی، نقشها و مسئولیتهای اجتماعی دارد. با استناد به مطالبی که بیان شد دو برداشت قابل حدس است. اول این که، در صورتی که شرایط سلامت اجتماعی برقرار باشد فرد حمایت و پذیرشاجتماعی را به دست میآورد و بهتر میتواند بر استرس، چالشها و بیمارهایی که ممکن است سلامت او را تهدید کنند غلبه کند. دوم آن که، شرایط اقتصادی، فرهنگی و سیاسی جامعه در شکل گیری سلامت اجتماعی نقش به سزایی ایفا میکنند. در ادامه این بخش به دیدگاه کیینز صاحب نظر بنام در حوزه سلامت اجتماعی و همچنین اشارهای کوتاه به دیدگاه دورکیم خواهیم داشت.
فرم در حال بارگذاری ...
[جمعه 1401-09-25] [ 05:59:00 ب.ظ ]
|