در مکتب کلاسیک، پول به عنوان شمارشگر[۴۱] تلقی میشود. تئوری مقداری ابزاری برای درک تقاضای پول تهیه کرد. نگرش مانده نقدی اقتصاد دانان دانشگاه کمبریج، بطور واضح بر تقاضای پول به عنوان تقاضای مردم برای «نگهداری» پول، و رابطه تقاضای حقیقی پول و درآمد حقیقی تأکید کرد. کینز براساس نگرش کمبریج، تئوری تقاضای خود را بر مبنای انگیزههای که مردم را در نگهداری پول تشویق میکند بنا کرد و نرخ بهره را به عنوان متغیر توضیحی در تعیین تقاضا برای مانده های حقیقی پول معرفی کرد. اقتصاددانان بعد از کینز نیز مدلهای دیگری را تهیه کردند.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
اقتصاددانان پس از کینز مدلهایی را توسعه دادند تا در واقع برای تأیید فرمولی که ماندههای حقیقی پول را با درآمد حقیقی و نرخهای بهره مرتبط میساخت، توضیحی جایگزین ارائه دهند. عملکرد واسطه مبادله بودن پول منجر به مدلهای کنترل موجودی گردید که بر هزینههای مبادلاتی تحت شرایط اطمینان تأکید میکردند و همچنین منجر به ایجاد مدلهای تقاضای احتیاطی برای پول گردید که مفهوم عدم اطمینان را در دسته دیگری از مدلهای هزینه مبادلاتی[۴۲] مطرح میکردند. مدلهای پیش نقدینگی نمونه بهتری از عملکرد واسطه مبادله پول ارائه کردند. مدلهای تداخل نسلی حالت حدی ای را در نظر گرفتند که در آن نقش مبادله پولی به کلی نادیده گرفته میشد و تنها بر نقش دارایی و ذخیره ارزش پول تأکید میشد. به طور خلاصه، تمام این مدلها میتوانند در سه چارچوب اصلی طبقه بندی گردند. تئوریهای معاملاتی، تئوریهای دارایی و تئوریهای تقاضای مصرف کننده برای پول.
نکته جالب توجه این است که گرچه تئوریهای متفاوت تقاضای پول را از زوایای مختلف تحلیل میکنند. ولی نتیجه آنها یکسان است. در همه موارد حجم ماندههای حقیقی پول رابطهای معکوس با نرخ بازدهی روی داراییها (نرخ بهره) و رابطهای مستقیم با درآمد حقیقی دارد.
با بررسی شرایط اقتصاد ایران و با توجه به وجود تورم بالا در ایران، این نتیجه حاصل میآید که پول در ایران تنها نقش وسیله مبادله بودن خود که تسهیلکننده مبادله است، را ایفا مینماید. و نقش وسیله ذخیره ارزش خود را به سایر دارائیهای پولی و مالی از جمله ارز، سکه، کالاهای بادوام،… واگذار نموده است. لذا باتوجه به اینکه در رویکردهای بیانشده در این فصل، رویکرد زمان- خرید این نقش پول – وسیله تسهیل مبادله- را ارجحیت قرار داده و بر آن تأکید دارد، محقق مبنای نظری مدل خود را این رویکرد قرار داده است.
۲-۲- تحقیقات پیشین تقاضای پول
۲-۲-۱- تحقیقات داخلی
سامتی و یزدانی(۱۳۸۹)؛ به تخمین تابع تقاضای پول در ایران طی سالهای ۱۳۳۸-۱۳۸۶ با بهره گرفتن از روش تصحیح خطا و همانباشتگی جوهانسون- جوسیلیوس پرداختند. مدل انتخابی آنها تابع «ریشه دوم پول» بامول- توبین است که به صورت لگاریتمی تبدیل شده است. چون در اقتصاد ایران نرخ سلف ارز وجود ندارد و تغییرات نرخ رسمی ارز کند است، تقاضا برای پول داخلی و خارجی بیشتر تحت تأثیر نرخ بازار موازی ارز قرار می گیرد. لذا در این تحقیق از نرخ بازار موازی ارز به عنوان جایگزین استفاده شده است. در این مطالعه دو متغیر نرخ تورم و نرخ سود علیالحساب وام های بلندمدت پرداختی به بخش خصوصی در تابع تقاضای پول وارد شدهاند. مدل استفاده شده آنها بدین صورت است:
LnM1 =β۰ + β۱LnΥ + β۲LnER + β۳ p + β۴i +ei
تحلیلها نشان میدهد که حجم پول، تولید ناخالص داخلی، نرخ ارز در بازار موازی، قیمتها و نرخ سود علیالحساب وام های بلندمدت پرداختی به بخش خصوصی همانباشته هستند. شواهد حاکی از وجود دو بردار هم انباشتگی بین متغیرهای مورد نظر است. ضریب جمله تصحیح خطا ۰٫۵۳ نشان میدهد که علیرغم و جود تعادل بلندمدت در بازار پول، حرکت به سمت تعادل در این بازار به کندی صورت می گیرد. نتایج آزمونهای CUSUM, CUSUMSQ نشان میدهد که تابع تقاضای پول در طی این دوره با ثبات بوده است. علاوه بر این وجود جانشینی پول در ایران نیز تأیید میشود.
شهرستانی و شریفی رنانی(۱۳۸۷)؛ به بررسی تجربی رابطه بین پول و دیگر متغیرهای کلان اقتصادی(درآمد واقعی، تورم و نرخ ارز ) برای اقتصاد ایران در دوره ۱۳۶۴-۱۳۸۴ بااستفاده از تکنیک اقتصادسنجی وقفه توزیعی خودرگرسیونی (ARDL) معرفی شده توسط پسران و شین (۱۹۹۵) و پسران و دیگران (۲۰۰۱)، میپردازد. در این تحقیق در کنار تخمین رابطه بلندمدت، رابطه بین پول محدود (M1) و وسیع (M2) را به طور جداگانه با درآمد واقعی، نرخ تورم و نرخ ارز مورد آزمون قرار داده است. براساس آزمون F و آزمونهای ثبات دریافتند که حجم پول (M1) رفتار بهتر و معناداری را در رابطه بلندمدت با دیگر متغیرها از خود نشان میدهد. همچنین نتایج به دست آمده نشان میدهد که کشش درآمدی، مثبت و معنادار، کشش نرخ تورم، منفی و معنادار و ضریب نرخ ارز، مثبت و معنادار می باشند.. بدین معنا که مطابق مبانی نظری، افزایش تورم سبب کاهش تقاضای پول M1 میشود و کاهش ارزش پول داخلی تقاضای پول را افزایش می دهد. براساس آزمونهای ثبات CUSUM و CUSUMSQ نیز نتیجه گرفتند که تابع تقاضای پول M1 باثبات است و میتواند مبنای پیشبینی مناسب و دقیق از اثرات تغییرات عرضه پول بر دیگر متغیرهای کلان اقتصادی واقع شود.
مصطفوی و یاوری (۱۳۸۶)؛ به تخمین تابع تقاضای پول با بهره گرفتن از سری های زمانی و هم جمعی در اقتصاد ایران طی سالهای ۱۳۶۷-۱۳۸۳ پرداختند. بدین منظور ابتدا عوامل اصلی موثر بر تقاضای پول از دیدگاه پول گرایان توضیح دادند. آن گاه گزارشی کوتاه درباره مطالعات انجام شده درباره تقاضای پول در اقتصاد ایران با تأکید خاصی بر مشکلات و نواقص آنها ارائه میشود. از جمله این مشکلات و نواقص میتوان به وارد کردن متغیرهای نادرست در مدل تقاضای پول، اشتباه در محاسبه داده ها در تبدیل آنها از سالانه به فصلی، وارد کردن متغیرهای پایا در رگرسیون همگرایی یکسان (در تابع بلندمدت تقاضای پول)، و در نتیجه به دست آوردن مقادیر نادرست ضرایب متغیرها در مدل و بالاخره عدم تفسیر درست از کشش درآمدی تقاضای پول اشاره کرد. در پایان مقاله به ارائه مدلی پرداخته و تحلیل داده ها با روش دیکی فولر انجام شده است. سپس مدل را در بلندمدت و کوتاه مدت تخمین می زند. نتایج به دست آمده نشان می دهد که عوامل موثر بر تقاضای پول عبارتند از: تولید، تورم و نرخ های بازدهی ارز و قیمت اتومبیل سواری.
دهمرده و ایزدی(۱۳۸۶)؛ تابع تقاضای پول ایران را برای دورۀ زمانی ۸۴-۱۳۵۰ به روش ARDL تخمین میزند. آنها رفتار متغیرهای تأثیرگذار بر تقاضای پول ایران را در کوتاهمدت و بلندمدت بررسی کردهاند. نتایج تخمین نشان میدهد که ضریب تولید ناخالص داخلی اثر مثبت و معنیداری بر تقاضای پول دارد. همچنین متغیرهای نرخ ارز بازار آزاد و نرخ تورم دارای اثر منفی بر تقاضای پول هستند. اما پایین بودن مقادیر ضرایب نشان دهنده بی کشش بودن تابع تقاضای پول نسبت به سطح قیمتها و عکس العمل ناچیز آنست. ضریب متغیر نرخ تورم در تابع تقاضای پول در ایران معنیدار است. از دلائل این مساله آنها به عدم وجود جایگزین های مالی مناسب برای پول و ضعف سیستم پولی در ایران اشاره میکنند. یعنی در ایران بدلیل فقدان بازارهای مالی توسعه یافته و ثابت بودن نرخ سود علیالحساب بانکی برای مدت طولانی، نرخ تورم را میتوان بعنوان جانشینی مناسب برای هزینه فرصت نگهداری پول در نظر گرفت. در این مطالعه کشش تقاضا برای پول واقعی نسبت به درآمد واقعی(۱٫۷۷۹) بیش از واحد است و نشان دهنده لوکس بودن پول نزد مردم است. ضریب نرخ تورم (۰٫۱۷۹-) و نرخ ارز بازار ازاد (۰٫۲۷۹-) میباشد. ضریب متغیرهای مجازی برای انقلاب و جنگ نیز نشان دهنده افزایش تقاضا برای پول به دلیل افزایش ریسک و نا اطمینانی است. آنها همچنین نشان میدهند که رابطه بین متغیرها در بلندمدت دارای ثبات ساختاری و ضریب تصحیح خطای ۵۰ درصد میباشد.
زارع پور (۱۳۸۴)؛ در پایان نامه خود به ارائه یک تعریف صحیح از پول و تقاضا برای آن در قالب اندیشه های اقتصاددانان پولی و تئوریها و مکاتب پولی و تئوری ها و مکاتب اقتصادی پرداخته است. وی با معرفی روشهای تجمیع پولی، تقاضای پول خود را که مبتنی بر رویکردهای اقتصاد خرد به تقاضای پول میباشد با بهره گرفتن از شاخص دیویژیا تخمین زده و به مقایسه بین جمع ساده پول و تجمیع پول با بهره گرفتن از شاخص دیویژیا پرداخته است. نتایج تحقیق وی حاکی از این نکته است که تابع تقاضای پول با تعریف جمع ساده بی ثبات است و این در حالی است که همان تابع با تعریف دیویژیا با ثبات است.
۲-۲-۲- تحقیقات خارجی
آپرجیس[۴۳]و دیگران (۱۹۹۹)؛ در مقاله خود به تخمین بلندمدت تقاضای پول در یونان از طریق آزمون همجمعی طی سالهای ۱۹۷۸-۱۹۹۵پرداخته است. تابع تقاضای پول که وی به کار برده است برگرفته از تکنولوژی زمان – خرید مک کالوم میباشد که رویکرد مناسبی است هنگامی که دلیل نگهداری پول، انگیزه مینیمم کردن هزینه مبادلات است. پس از حل مدل از طریق قیود درجه اول آن، فرم تحلیلی تابع تقاضای پول بدست آمده است. وجود بردار همجمعی واحد بیانگر ارتباط بلندمدت تقاضای پول با سطح درآمد و نرخ بهره میباشد. بنابراین به نظر میرسد تقاضای پول متاثر از درآمد است، همانطورکه متاثر از نرخ بهره در کوتاهمدت است.
داهالان و دیگران (۲۰۰۵)؛ با محاسبه دیویژیا و جمع ساده پولی در مالزی، دریافتند که برخلاف جمع ساده، دیویژیا M1 و M2 تفاوت قابل توجهی در سطح و نرخ رشد نشان میدهد. آنها همچنین به مقایسه تقاضای پول با تعریف شاخص دیویژیا و با تعریف جمع ساده پرداختند. با بهره گرفتن از مدل تصحیح خطا پویاییهای کوتاهمدت را بین تجمیع های پولی و عوامل تعیینکننده تقاضای پول از جمله تورم، نرخ بهره داخلی و خارجی، ثروت مالی و درآمد آزمون کردند. نتایج حاکی از آن بود که دیویژیا M2 مناسبترین تجمیع پولی از بین ۴ گزینه میباشد که باید توسط سیاستگذاران اقتصادی اتخاذ گردد.
۲-۲-۳- جمع بندی
پیروان مکتب پولگرایی از این دیدگاه دفاع میکنند که تابع تقاضای پول بهتر از تابع مصرف یا سرمایهگذاری تعیین میشود. از این رو سیاست پولی بر سیاست مالی مرجح است، در پی چنین دیدگاهی مطالعات فراوانی ثبات تقاضای پول را مورد بررسی قرار داده اند. مطالعه گلدفلد (۱۹۷۶) برای اولین بار نشان داد که تابع تقاضای پول در ایالات متحده بی ثبات است. بعد از این مطالعه تلاشهای بسیاری برای یافتن تابع تقاضای پول با ثبات و تعیین علل بی ثباتی تقاضای پول صورت گرفت.
در ایران نیز مطالعاتی در این زمینه صورت گرفته است که نتایج این مطالعات را میتوان به صورت زیر خلاصه کرد:
نرخ تورم سنجش بهتری برای هزینه فرصت نگهداری پول است.
تولید ناخالص داخلی جانشین مناسبی برای متغیر مقیاس میباشد.
نرخ ارز برای نشان دادن جانشینی پولی در مدل تقاضای پول وارد میشود.
متغیرهای موجود در مدل غالباً جمعی از مرتبه یک میباشند.
وجود بردار همجمعی به عنوان ثبات در ضرایب تفسیر شده است.
البته با توجه به پیشرفتهای صورت گرفته در زمینه اقتصاد سنجی، محققان دریافتهاند که وجود بردارهای همجمعی دلالت بر ثبات مدل ندارد. پس اقتصاددانان به این نتیجه رسیده اند که لازم است در بررسی ثبات تابع تقاضای پول، حرکتهای کوتاه مدت را نیز وارد کرد.
فصل سوم
تصریح مدل نظری و برآورد الگوی تجربی تقاضای پول
۳-۱- تصریح مدل نظری
جاد و اسکادینگ[۴۴] (۱۹۸۲) در مطالعهای تحت عنوان «جستجو برای یک تابع تقاضای پول باثبات: مطالعۀ موردی پس از ۱۹۷۳» جنبههایی از بی ثباتی تقاضای پول را مورد تجزیه و تحلیل قرار دادند. آنها بیان میکنند که تابع تقاضای پول باید خصوصیاتی را داشته باشد تا پول بطور قابل پیش بینی بر اقتصاد اثر بگذارد و کنترل عرضه پول توسط بانک مرکزی ابزاری سودمند در جهت سیاست گذاری محسوب شود.
خصوصیات تابع تقاضای پول را میتوان در سه دسته تقسیم بندی کرد:[۴۵]
-
- تابع تقاضای پول باید از نظر آماری قابل پیش بینی باشد و معیارهای خوبی برازش، ثبات و قدرت پیش بینی خارج از نمونه را تا حد امکان برآورد کند.
-
- تابع باید شکلی ساده و متغیرهای توضیحی محدودی داشته باشد.
-
- متغیرهایی که در تابع وارد میشوند، باید رابطه معنی داری میان بخش پولی و فعالیتهای حقیقی اقتصاد را نشان دهند.
البته تفاوت در تئوریهای تقاضای پول را میتوان به سه دسته تقسیم کرد. اول: انتخاب تعریف مناسب برای پول. زیرا در جهان واقعیت تمایز دقیقی میان پول و دیگر دارایی ها وجود ندارد و از میان طیف وسیعی از دارایی ها برخی به پول شبیه تر هستند، دوم: سنجش معاملات به عنوان متغیر مقیاس، سوم: سنجش هزینه فرصت نگهداری پول.
بنابراین انتخاب تعریف پول، متغیر مقیاس و هزینه فرصت مناسب برای نگهداری پول مقدمه ای برای فعالیتهای تجربی است.
۳-۱-۱- شرحی بر متغیرها
در فصل قبل نتیجه گرفتیم که در تمامی مدلهای تقاضای پول، حجم مانده های واقعی پولی با هزینه فرصت نگهداری پول و درآمد حقیقی رابطه دارند. اما تفاوت در این تئوریها از انتخاب متغیر مقیاس و هزینه فرصت مناسب برای نگهداری پول ناشی میشود. در این قسمت سعی خواهیم کرد که با توجه به تجربیات کشورهای مختلف (کشورهای توسعه یافته و کمتر توسعه یافته) و شرایط اقتصاد ایران متغیرهای مناسب تابع تقاضای پول را برای ایران شناسایی کنیم.
اولین موضوع در تخمین تابع تقاضای پول، انتخاب متغیر پول است. علیرغم تعاریف مختلفی که از پول ارائه شده است، هیچ تعریف مشخص و قابل ابهامی در مورد متغیر وابسته یعنی تقاضای واقعی پول که مورد قبول همه باشد وجود ندارد. در مطالعات تجربی عموماً از دو تعریف محدود (M1) و گسترده (M2) بعنوان متغیر وابسته استفاده شده است.
پول محدود (M1) شامل داراییهایی اند که در هر معامله در دسترس و انتقال پذیرند و نقش پول به عنوان وسیله مبادله را ایفاء می کنند. در ایران تقاضای پول مبتنی بر تئوری معاملاتی، تعریف محدود پول را که شامل اسکناس و سپرده های دیداری است، شامل میشود. حجم پول (M1) شامل اقلام اسکناس و مسکوک و سپردههای دیداری میباشد. همچنین (M2) (نقدینگی) شامل (M1) به علاوهی سپردههای پسانداز قرض الحسنه (SVD) و سپردههای کوتاهمدت و سپردههای بلندمدت است.
مطالعات درباره کشورهای در حال توسعه، نشان می دهد که تابع تقاضای پول با (M1) رفتار بهتری نسبت به (M2) از خود نشان می دهد. آنها معتقدند که اولاً (M2) در معرض اثرات کامل نرخ بهره قرار دارد و ثانیاً معمولاً این کشورها دارای سیستم بانکی ضعیف و بخش مالی توسعه نیافته هستند که به مرور زمان هرچه سیستم بانکی و بازارهای مالی این کشورها پیشرفت کند، استفاده از پول محدود به سمت پول وسیع سوق داده میشود. مطالعات دیگر، هر دو مفهوم پول را برای کشورهای درحال توسعه مناسب میدانند.
دومین متغیر در تابع تقاضای پول متغیر مقیاس است. همانطورکه در مدل مشاهده گردید، متغیر مقیاس، متغیر درآمد به جای متغیر مصرف معرفی گردیده است. چراکه در حالت تسویه کامل بازارها درآمد کل با مصرف کل برابر است. متغیر درآمدی میتواند ثروت، درآمد جاری یا درآمد دائمیباشد. اما به دلیل فقدان آمارهای ثروت یا درآمد دائمی معمولاً از تولید ناخالص داخلی استفاده میشود.
در مورد اینکه برای دستیابی به یک تابع تقاضای پول بهتر است از متغیرهای درآمد جاری، درآمد دائمی یا ثروت استفاده شود تا بتوان در سیاست گذاری موفقیت بیشتری حاصل نمود، مطالعات گسترده ای صورت گرفته است. سطح درآمد به عنوان جانشینی برای حجم مطالعات در اقتصاد در نظر گرفته میشود و در آزمونهای تجربی نظریههای معاملاتی تقاضا برای پول نقش مهمی را ایفا میکند. از نظر تئوریک انتظار میرود که ضریب متغیر مقیاس در مدل علامت مثبت داشته باشد.
ثروت میتواند به عنوان متغیر مقیاس وارد تابع تقاضای پول شود، اما اندازه گیری آن بسیار مشکل است. در ادبیات تقاضای پول میتوان مشاهده کرد که بکارگیری ثروت نتایج بهتری نسبت به درآمد دائمی و درآمد دائمی نتایج بهتری نسبت به درآمد جاری در پی خواهد داشت. در کشورهای در حال توسعه بدلیل شرایط حاکم بر اقتصاد آنها و اینکه آمارهای ثروت وجود ندارد، از ارقام دیگری همچون تولید ناخالص داخلی به عنوان متغیر مقیاس استفاده میشود. برای نمونه میتوان به مطالعاتی که در ایران انجام شده است اشاره کرد. با توجه به شرایط کشور از نظر دسترسی به آمارهای دقیق و همچنین مطالعه گذشته، در اینجا نیز از تولید ناخالص داخلی جانشینی برای حجم معاملات استفاده میشود.
ذکر این نکته لازم است که در وضعیت تعادل، درآمد جاری و درآمد دائمی تفاوتی با یکدیگر ندارند. چرا که درآمد دائمی ارزش یکنواخت درآمد جاری است.[۴۶] استفاده از تکنیک همجمعی که با فرض ضمنی تعادل در بازار پول انجام میشود به ما امکان میدهد تا بدون نگرانی از انتخاب درآمد جاری به مطالعه خود ادامه دهیم.
تا قبل از کینز کمتر سخنی از نرخ بهره و هزینههای نگهداری پول به میان میآمد. با مطرح شدن رجحان نقدینگی توسط کینز، نرخ بهره با علامت انتظاری منفی وارد تابع تقاضای پول شد.
[سه شنبه 1401-04-14] [ 03:37:00 ب.ظ ]
|