طرح های پژوهشی و تحقیقاتی دانشگاه ها در مورد اصلاحات و دگرگونی … – منابع مورد نیاز برای مقاله و پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین |
۵-۱-۳٫ تفاوت امربه معروف ونهی از منکر در آیات مکی و مدنی
سورههای مکی، معمولاً مسائل و اصول اساسی دعوت و عقیده را بیان میکنند، مانند ایمان به خدا و توحید و مبارزه با کفر و الحاد، برخلاف آیات مدنی که در آن صریحاً تواصی به حق و امر و نهی بیان شده است به مثل تواصی به حق و صبر در سوره عصر، که منظور همان امر و نهی دینی میباشد.
دوران حضور پیامبرصلیاللهعلیهو آله در مکه بیشتر، دوره دعوت و ابلاغ رسالت و تبشیر و انذار و تبلیغ بوده است، دوره آمادگی و آمادهسازی جامعه، برای بدست گرفتن حکومت وقوه اجرایی اوامر و نواهی الهی[۳۷۶] و لذا میبینیم که وقتی حجم سورههای مکی رفته رفته بزرگتر میشود، خطاب به امر و نهی در آن واضحتر میشود مثل آیه«یَا بُنَیَّ أَقِمِ الصَّلاهَ وَأْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَانْهَ عَنِ الْمُنْکَرِ»[۳۷۷]
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
وقتی که هر روز از پاگرفتن دین اسلام میگذشت، آیات تشریع احکام، کم کم نازل میشد. اما برخلاف آن در سورههای مدنی، که پس از تأسیس و تشکیل حکومتی مستقل نازل میشدند، برای اینکه دعوت الهی، از ضمانت اجرایی برخوردار شود، بحث شکلدیگری به خود گرفته و تکلیف به صورت عمومی برای همه نازل میشد«وَلْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّهٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ»[۳۷۸] وصریحاً خطاب به تشریع امر و نهی در بین آحاد جامعه جهت اصلاح امور میآمد و این امر و نهی و تذکر برای اصلاح جامعه و مردم، لازم و ضروری شمرده میشد. در واقع در این آیات فرق بین دعوت به خیر و امر و نهی بیان شده است و اینکه در ابتدای امر که دوران ضعف و کمی عِدَّه و عُدَّه بود، تنها بحث تبلیغ و دعوت به خیر مطرح میشد و به موازات بیشتر شدن توان و تکامل دین، به امر و نهی میرسیم و همانطور که اشاره شد دعوت به خیر، معنای گستردهتری نسبت به امر و نهی دارد، زیرا هم به معنای تبلیغ و اندار و تبشیر است و هم امر و نهی را شامل میشود[۳۷۹] و به طور کلی دعوت به خیری است که مربوط به تبلیغ حقائق دین است و طبق آیه«ادْعُ إِلَى سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَهِ وَالْمَوْعِظَهِ الْحَسَنَهِ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ»[۳۸۰] بخوان به راه پروردگارت با برهان و پند نیکو، این دعوت گاهی با موعظه و گاهی با مناظره نیکو و… صورت میپذیرد ولی در دعوت به خیر اگر امر و نهی، همراه با فرمان و استعلا باشد، دیگر از مرحله تبلیغ بالاتر بوده و لذا ذکر امر و نهی بعد از(یدعون الی الخیر) از باب ذکر خاص بعد از عام میباشد.
۶-۱-۳٫ تقدم امر و نهی بر ایمان به خدا
در آیه «کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّهٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ»[۳۸۱] در این آیه سه ویژگی برای امت، شمرده شده است: ۱- امر به معروف میکنند۲- نهی از منکر میکنند ۳- و ایمان به خدا دارند، درست است که ایمان به خدا، از اصول اولیه همه مکاتب و ادیان الهی بوده است، ولی دین اسلام به لحاظ خاتمیت آن و کامل بودنش، جهت حکومت بر مردم، بصورت ابدی نازل شده است و جهت استمرار و بقا، نیاز به یک سیستم کنترلی و نظارتی قوی دارد، والا از ایمان به خدا و اصول دین، چیزی باقی نخواهد ماند. لذا جهت اهمیت این موضوع، میبینیم که در آیه شریفه امر و نهی، بر ایمان به خدا مقدم شدند که رأس همه اصول وفروع میباشند. [۳۸۲]
همچنین جهت اهمیت موضوع واینکه حفاظ ایمان فریضه امر و نهی بیان شد، در روایات معصومینعلیهالسلام آمده است که«فریضه بها تقام الفرائض تأمن المذاهب… الحدیث»[۳۸۳]
ایمان و واجبات و عقاید و هر چه مربوط به دین است در سایه امر و نهی دینی، اقامه میشوند و بقاء و استمرار پیدا میکنند.
۷-۱-۳٫ گمان وجود تضاد در میان آیات امر و نهی
الف- بعضی گمان کردهاند که بین وجوب عمومی آیات امر و نهی و خطاب فردی و پرداختن به امورات شخصی خود، در آیه «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ عَلَیْکُمْ أَنفُسَکُمْ لاَ یَضُرُّکُم مَّن ضَلَّ إِذَا اهْتَدَیْتُمْ»[۳۸۴] تضاد وجود دارد، و از آن جا که ظاهر آیه حاکی از این است که هر شخصی باید به اصلاح امور خود بپردازد و گمراهی گمراهان به او ضرر و زیانی نمیرساند، پس نباید به دیگران کاری داشته باشد و یا آنها را امر و نهی کند. پاسخ این است که با توجه به آیات پیش از این آیه، که در مورد کافرانی بود که دعوت به حق و ارشاد را نمیپذیرفتند و امر و نهی در آنها اثری نداشت. مانند آیه: «وَلَکِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا یَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْکَذِبَ وَأَکْثَرُهُمْ لا یَعْقِلُونَ»[۳۸۵] و مانند آیه بعدی که میفرماید: «وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ تَعَالَوْا إِلَى مَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَإِلَى الرَّسُولِ قَالُوا حَسْبُنَا مَا وَجَدْنَا عَلَیْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ کَانَ آبَاؤُهُمْ لا یَعْلَمُونَ شَیْئًا وَلا یَهْتَدُونَ»[۳۸۶] لذا مخاطبان موردتوجه آیات امر و نهی با مخاطبان آیات فوق از دو جنس متفاوتند و بدین روی آیه تضادی با آنها ندارد، بلکه در مقابل کفر کافران و عدم هدایت آنها نازل شده است[۳۸۷] در مقابل امر و نهی نمودن مومنان و یا در آیه شریفه «ولاتقتلوا انفسکم»[۳۸۸] دلالت بر قتل و کشتار از طریق باطل دارد چه برای انسانهای مومن و چه غیرمومن، و با قتل در مقام قصاص و رحمت و یا در مقام دفاع از جان و مال و یا در مقام عملی امر و نهی، یعنی مرتبه اجرایی و قهر و غلبه کاملاً متفاوت است. [۳۸۹] و لذا در جایی که چارهای جز کشتن نباشد در مقام امر و نهی، و نجات جان انسان جز با دفع و قتل متجاوز صورت نپذیرد، باید طبق شرایط به آن اقدام کرد، از این رو بین این آیه و آیات امر و نهی به هیچ وجه تضادی وجود ندارد.
ب- به گمان کسانی بین مفاد آیات وارده در سوره آل عمران(وَلْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّهٌ یَدْعُونَ/۱۰۴) و آیه (کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّهٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ/۱۱۰) تضاد وجود دارد چرا که محتوای آن دو با هم سازگار نبوده، و آیه اول، تنها جمعیت خاصی را موظف به اجرای امر و نهی دینی میکند، در حالی که آیه دوم، عموم جامعه را به این فریضه مکلف میکند و این تنافی بین دو آیه میباشد.
پاسخ این سطحی نگری هم این میباشد که آیه اول به شهادت قول خداوند (أُمَّهٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ) در مقابل اصل تشریع(وجوب بر بعض امت) نمیباشد، تامنافات با(وجوب بر کل امت) داشته باشد، چون امربه معروف و نهی از منکر، بدون شک واجب است بر جمیع امت بر طبق آیات و روایات وارده، چه قائل به وجوب عینی شویم یا کفایی، و به طور یقین در وجوب کفایی هم خطاب به جمیع مومنان وجود دارد، منتها با اقدام و قیام بعضی از آنها به امر و نهی، از دیگران ساقط میشود، پس آیات فقط در مقام تأسیس یک جمعیت خاصی برای اجرای این فرائض میباشند. [۳۹۰]
۸-۱-۳٫ امر و نهی در میان همه ادیان الهی
امربه معروف و نهی از منکر، دو اصل پذیرفته شده در میان همه ملل و اقوام و ادیان الهی، در طول تاریخ بوده است و منطبق با عقل و فطرت انسانها میباشد. اگر چه معیارها و ارزشها و ضدارزشها در اصول و فروع در بین امتها تفاوت دارد اما اصل مشترک این است که امربه نیکیها و منع از بدیها، در بین همه، عقلاً یک ارزش به حساب میآید. در قرآن کریم هم به این موضوع اشاره شده است و سمبل برائت از بدیها را ابراهیم خلیلالله معرفی میکند و میفرماید: «قَدْ کَانَتْ لَکُمْ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ فِی إِبْرَاهِیمَ وَالَّذِینَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآءُ مِنْکُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ»[۳۹۱] دعوت به ایمان و برائت از کفر، از مهمترین اهداف امر و نهی درامر دین و معنویت، جزو رسالت حضرت بوده است. همچنین خداوند در آیه دیگر از بنی اسرائیل آنان را که کافر شده بودند، به زبان داوود و عیسی بن مریم لعنت میکند و این لعنت را جزای عصیان آنها میداند و اینکه چون یکدیگر را امر و نهی نمیکردند: «کَانُوا لا یَتَنَاهَوْنَ عَنْ مُنْکَرٍ فَعَلُوهُ»[۳۹۲] دچار عذاب الهی شدند.
در آیه«وَإِذْ قَالَتْ أُمَّهٌ مِنْهُمْ لِمَ تَعِظُونَ قَوْمًا اللَّهُ مُهْلِکُهُمْ أَوْ مُعَذِّبُهُمْ عَذَابًا شَدِیدًا قَالُوا مَعْذِرَهً إِلَى رَبِّکُمْ وَلَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُکِّرُوا بِهِ أَنْجَیْنَا الَّذِینَ یَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَأَخَذْنَا الَّذِینَ ظَلَمُوا بِعَذَابٍ بَئِیسٍ بِمَا کَانُوا یَفْسُقُونَ»[۳۹۳]ماجرای اصحاب سبت از یهودیان ذکر میشود، که با مکر و حیله، قوانین الهی را دور میزدند از جمله قانون منع ماهیگیری در روز شنبه را که برای آنها حرام شده بود، زیرپا گذاشته بودند و لذا بعضیها سکوت کردند و بعضیها مرتکب حرام شدند و برخی دیگر به امر و نهی پرداختند، آیه نشان میدهد که امر و نهی در دین یهود، هم بعنوان یک وظیفه بوده است و (ینهون) دلالت بر این موضوع میکند و فرجام ترک این فریضه را برای کسانی که به آن اقدام نکردند و هم برای کسانی که مرتکب حرام شده بودند، عذاب دردناک الهی بیان میکند[۳۹۴]. در روایت وارد شده است که دو فرقه از آنها هلاک شدند و گروه نهی کننده نجات یافتند«أنه هلکت الفرقتان و نجت الفرقه الناهیه».[۳۹۵]
طبق آیات سوره شوری، تعالیم و دستورات پیامبران، در ادیان گذشته، از آدم تا خاتم، همه در یک مسیر و از یک منشأ بوده و هدف واحدی را دنبال میکردهاند: «کَذَلِکَ یُوحِی إِلَیْکَ وَإِلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکَ اللَّهُ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ* شَرَعَ لَکُمْ مِنَ الدِّینِ مَا وَصَّى بِهِ نُوحًا وَالَّذِی أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ وَمَا وَصَّیْنَا بِهِ إِبْرَاهِیمَ وَمُوسَى وَعِیسَى أَنْ أَقِیمُوا الدِّینَ وَلا تَتَفَرَّقُوا فِیهِ کَبُرَ عَلَى الْمُشْرِکِینَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَیْهِ اللَّهُ یَجْتَبِی إِلَیْهِ مَنْ یَشَاءُ وَیَهْدِی إِلَیْهِ مَنْ یُنِیبُ»[۳۹۶] واژه (الدین) که متعلق به کلمه(شرع) میباشد، روشن میکند که آیه وحدت بخشی از شریعت اسلام با شرایع گذشته را متذکر میشود، از جمله ایمان به خدا، ملائکه، إنزال کتب، إرسال رسل، قیامت، امربه معروف و نهی از منکر، که مصادیق مشترک در همه شرایع میباشد. [۳۹۷]
و لذا اصل فرایض امر و نهی، در همه ملل و شرایع بعنوان تکلیف عمومی مطرح بوده است، اما در کیفیت و احکام و قوانین و مصادیق عملی در واجبات و محرمات، با یکدیگر متفاوت بودند.
۲-۳٫ موقعیت شناسی امربه معروف و نهی از منکر در روایات
۱-۲-۳٫ اهمیت وفضیلت امر و نهی در کلام معصومین علیهم السلام
بهترین تعبیر در مورد امربه معروف و نهی از منکر در بیان امیر سخن، حضرت علیعلیهالسلام است که فرمودند: «و ما أعمال البر کلها و الجهاد فی سبیل الله عند الأمر بالمعروف و النهی عن المنکر إلا کنفثه فی بحر لجی»[۳۹۸] که تمام کارهای نیک و حتی جهاد در راه خدا، در مقابل امر و نهی، مثل آب دهان در برابر دریای پهناور وسیع میباشد. (نفثه) در لغت به کمترین مقدار از آب دهان گفته میشود که به همراه آن باد و دمیدن کمی در دهان بوجود میآید. [۳۹۹] در بیان رسول اکرمصلیاللهعلیهو آله به آمر به معروف و ناهی از منکر، مقام خلیفه اللهی و جانشینی رسول خدا، عنایت شده است«من آمر بالمعروف و نهی عن المنکر فهو خلیفه الله فی الأرض و خلیفه الرسول»[۴۰۰] و یکی ازمهمترین احادیث در باب اهمیت امر و نهی، حدیث اقامه فرائض از امام صادقعلیهالسلام میباشد که در مورد این دو فریضه توضیح داده است«…. أسمی الفرائض و أشرفها إن الأمر بالمعروف و النهی عن المنکر فریضه عظیمه بها تقام الفرائض و تأمن المذاهب و تحل المکاسب… الحدیث»[۴۰۱] که امربه معروف ونهی از منکر، راه انبیای الهی و روش صلحا میباشد و واجبی است که واجبات دیگر با آن اقامه میشوند«فریضه» در حدیث به صورت نکره آمده است تا شمیمی از حصر را افاده کند یعنی تنها واجبی است که واجبات دیگر بواسطه آن برپا میشوند. و ازمزایای آن، حلال شدن کسب و کار مردم و عمران وآبادی زمینها و رد مظالم میباشد و بواسطه آن از دشمنان انتقام گرفته میشود به مثل جهاد در راه خدا که یکی از مصادیق عملی و نهایی امر و نهی میباشد و بالاترین درجه امربه معروف و نهی از منکر است که با آن، دشمنان دین دفع میشوند. دراین حدیث ضمن برشمردن مزیت های کلی امر و نهی، این دو فریضه را یک ضامن اجرایی احکام و قوانین درحکومت و جامعه اسلامی معرفی میکند که اقامه و اصلاح امور، در سایه آن امکانپذیر میشوند.
در فضیلت امر و نهی نیز احادیث فراوان آمده است از جمله اینکه امام صادقعلیهالسلام فرمودند: «الأمر بالمعروف و النهی عن المنکر خلقان من خلق الله عزوجل فمن نصرهما أعزه الله و من خذلهما خذله الله»[۴۰۲] هر کس در صددیاری و انجام این دو واجب برآید، مورد تایید و نصرت الهی قرار میگیرد وبالعکس هر کس که در صدد محو وحذف آن برآید، خداوند او را ذلیل خواهد نمود. بدین روی حدیث جایگاه بزرگ این دو فریضه را در نزد پروردگار نشان میدهد. امر و نهی وسیلهای مهم جهت هدایت به سوی حق و خارج کردن مردم از ضلالت و گمراهی میباشد و بازوی اجرایی آیه شریفه«وَمَنْ أَحْیَاهَا فَکَأَنَّمَا أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعًا»[۴۰۳] میباشد که در روایت آمده است که بهترین تأویل برای این آیه، این است که مردم را از ضلالت بسوی هدایت ببریم[۴۰۴] و این احیاء و زنده کردن مردم، بواسطه امر و نهی الهی صورت میگیرد.
۲-۲-۳٫ تشویق همگان به امربه معروف و نهی از منکر
رسول خدا در انجام امر و نهی در هر حالتی فرمودند: «مروا بالمعروف و إن لم تفعلوه و انهوا عن المنکر و إن لم تجتنبوه کله»[۴۰۵]که امر و نهی کنید، هر چند خودتان بدان عمل نمیکنید. همچنین در راستای حث وتشویق مردم به این فریضه، در روایت آمر به معروف با فاعل و انجام دهنده خیر، در بهرهوری و ثواب مساوی دانسته شدند«الآمر بالمعروف کفاعله»[۴۰۶]و «الدال علی الخیر کفاعله»[۴۰۷].
۳-۲-۳٫ روایات دال بر وجوب دو فریضه
۱-۳-۲-۳٫ واجب بر همه امت
امام صادق علیهالسلام فرمودند: «ویل لقوم لایدینون الله بالامر بالمعروف و النهی عن المنکر»[۴۰۸] در این حدیث دینداری خداوند بوسیله امر به معروف و نهی از منکر انجام میشود و این طبیعی است که همه مردم باید به خدای تعالی متدین باشند و با اطاعت از اوامر و نواهی او، خداوند رادینداری نمایند، بدینروی بر همگان امر و نهی کردن لازم و واجب میباشد.
همچنین حضرت دربیان دیگر، کل امت را مورد خطاب قرار میدهند ومیفرمایند: «ما قدست أمه لم یؤخذ لضعیفها من قویها غیرمتعتع»[۴۰۹] امتی که حق ضعیفان خود را از قدرتمندان نگیرد، روی رستگاری نخواهد دید و (أمه) هم نکره آمده تا مشمولیت داشته باشد و هم اسمی است که معنای جمع دارد و همه افراد موجود در یک جامعه را شامل میشود.
۲-۳-۲-۳٫ بر بعض امت:
از امام صادق علیهالسلام سوال شده است که آیا امر و نهی بر همه امت واجب است. حضرت فرمودند: «لافقیل له ولم فقال: «إنما هو علی القوی المطاع العالم بالمعروف من المنکر، لاعلی الضعیف الذی لایهتدی سبیلاً… »[۴۱۰]
درواقع حضرت شرایط آمروناهی را بر میشمرند و درضمن حدیث بیان میفرمایند که اگر چه وجوب عینی در امر و نهی است اما برای کسی که دارای این شرایط باشد، واجب میباشد و در ادامه حدیث میفرمایند: «فهذا خاصٌ غیر عامٍ» و نیز استدلال به آیه«وَمِنْ قَوْمِ مُوسَى أُمَّهٌ یَهْدُونَ بِالْحَقِّ»[۴۱۱] نموده و فرمودند که خدای تعالی نفرمود: «(علی أمه موسی) و یا (علی کل قومه) در حالی که آنها، از امتهای مختلفی تشکیل شده بودند، و لذا معنی آیه این است که بعضی از امت موسی، امر و نهی میکردند.
۳-۳-۲-۳٫ واجب برهر فرد مسلمان
رسول اکرمصلیاللهعلیهو آله در ضمن حدیثی به هر فرد مؤمن ومسلمانی هشدار میدهد که وظیفه دارد تا امر و نهی نماید والا اساس دینداری او در خطر خواهد افتاد. «إن الله عزوجل لیبغض المؤمن الضعیف الذی لادین له، فقیل: و ما المؤمن الضعیف الذی لادین له؟ قال: الذی لاینهی عن المنکر»[۴۱۲] مومن ضعیف همان فردی است که در اثر ترک نهی از منکر به این درجه سقوط کرده است.
۴-۳-۲-۳٫ بر علما و دانشمندان
حضرت علیعلیه السلام فرمودند: که قوام دین و دنیا، به چهار چیز است که یکی از آنها عمل عالم به علم خود میباشد، که اگر عالم ضایع کند علمش را، این نعمت از او زایل میگردد. [۴۱۳]
و در واقع ظاهر کردن علم توسط عالم، همان اجرای امر و نهی میباشد، و نتیجه این تضییع، از میان رفتن صلاح و اصلاح در جامعه خواهد بود. در بیان دیگر حضرت میفرمایند: «ذله العالم کانکسار السفینه تغرق و تغرّق»[۴۱۴] لغزش عالم مانند شکستن کشتی است که غرق می شود و غرق می کند با خود غیر خود را دانشمندی که به دنبال صلاح و اصلاح نباشد، باعث ایجاد فتنه و فساد میشود.
۴-۲-۳٫ عدم تفاوت بین امر و نهی مرد و زن
درحدیث «من أصبح لایهتمُّ بأمور المسلمین فلیس بمسلم»[۴۱۵] هیچ تفکیکی بین زن و مرد نشده است و کلمه(مَنْ) در حدیث عام بوده و شامل زن و مرد مسلمان با هم میباشد. همچنین در بیانی دیگر حضرت رسول فرمودند: «و من یسمع رجلا ینادی یا للمسلمین فلم یجبه فلیس بمسلم»[۴۱۶] کسی که صدای دادخواهی مسلمانی را بشنود و او را اجابت نکند، مسلمان نیست.
کلمه (رجل) در حدیث از باب تغلیب بیان شده است مثل جمع کردن اسامی(ماه و خورشید) در یک کلمه که به (شمسین یا قمرین) خطاب میشوند و در واقع هر دوی آنها مورد نظر باشند، در این جا (رجل) هم به جنس مرد و هم زن اشاره دارد، و لذا تفاوتی بین مسلمان زن ومرد در انجام اوامر و نواهی الهی، نمیباشد.
۵-۲-۳٫ امربه معروف و نهی از منکر، از اوصاف لازم مومنین
مقتضای ایمان و عمل به آن، این است که مومن امر و نهی نماید و حداقل اینکه در مجلس گناه حضور نداشته باشد اگر توان منع و نهی از منکر ندارد، «لاینبغی للمومن ان یجلس مجلساً یعصی الله فیه و لایقدر علی تغییره»[۴۱۷] که البته همین ترک مجلس عصیان، نوعی امربه معروف و نهی از منکر است و این را کسی جز فرد مؤمن به آرمانهای الهی و معتقد به اوامر و نواهی او، انجام نخواهد داد.
۶-۲-۳٫ امربه منکر و نهی از معروف از صفات منافقان و مشرکان
رسول اکرمصلیاللهعلیهو آله در ضمن حدیثی از امربه معروف و نهی از منکر از صفات مومنان دانسته و بالعکس، امربه منکر و نهی از معروف رااز صفات مشرکان به خدای تعالی قرار دادند: «… فأخبرنیای الأعمال أبغضُ الی الله قال الشرک بالله قال ثم ماذا قال…. الأمر بالمنکر والنهی عن المعروف»[۴۱۸] که در حدیث امر به معروف و نهی از منکر بعد از شرک به خدای متعال مبغوضترین اعمال شمرده شد و در واقع این عمل منافقان معلل شد به شرک به خدای تعالی و اینکه ریشه امر به منکر و نهی به معروف، سبب ایمان نداشتن آنها به توحید پروردگار میباشد. یعنی کسی که به خدا ایمان ندارد، از دستورات او هم پیروی نخواهد کرد و یا برخلاف امر و نهیهای او، عمل خواهد نمود.
۷-۲-۳٫ توهم وجود تنافی در بین روایات امر و نهی
احادیثی به ظاهر منفی در باب امر و نهی وجود دارد که با روایاتی که صریحاً دستور به انجام این فریضه میدهند، همخوانی ندارند از جمله اینکه امام رضاعلیهالسلام فرمودند: «والأمر بالمعروف و النهی عن المنکر واجبان إذا أمکن و لم یکن خیفه علی النفس و الایمان»[۴۱۹] این حدیث همانطور که از ظاهر آن پیداست در صدد بیان شرط اجرای امر و نهی در موقعیت مناسب می باشد و تضادی با وجوب کلی امر و نهی در روایات دیگر ندارد.
همچنین امام صادقعلیهالسلام در مورد آیه «وَلاَ تُلْقُواْ بِأَیْدِیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَهِ»[۴۲۰] فرمودند که این آیه در باب تقیه بوده و با روایات امر و نهی، ارتباط و تضادی ندارد. [۴۲۱]
و نیز در دو حدیث متفاوت رسول خداصلیاللهعلیهو آله فرمودند: «من أفضل الجهاد کلمه عدل عند سلطان جائر»[۴۲۲] بهترین نبرد پیکار سخن عدل است که در پیشگاه سلطان ستمگر گفته شود.
ودر روایت دیگر حضرت فرمودند: «طاعه السلطان واجبه و من ترک طاعه السلطان فقد ترک طاعه الله عزوجل و دخل فی نهیه… الحدیث»[۴۲۳] این دو حدیث هم در مقام بیان شرایط امر و نهی بوده و با هم تضادی ندارند و اگر جان و مال در خطر باشد، امر و نهی ـ حتی در برابر یک شهروند عادی ـ واجب نمیباشد و در مقابل اگر امنیت و دیگر شرایط امر و نهی موجود باشد، این دو فریضه ـ حتی در برابر پادشاه ظالم ـ واجب می شود.
۸-۲-۳٫ وجوب حفظ جان و دین و بذل و ایثار در راه امر و نهی
حضرت علیعلیهالسلام فرمودند: «إن أفضل الفعال، صیانه العرض بالمال»[۴۲۴] در این بیان، آبروو بر مال برتری داده شد و لذا در هنگام تعارض بین حفظ آن دو، واجب است که آبرو را با مال حفظ کرد، همین بیان درحفاظت از دین و اعتقادات نیز میباشد که «سلامه الدین و صحه البدن خیر من المال»[۴۲۵] یعنی سلامتی دین بر سلامتی(بدن و حفظ جان) و نیز حفظ جان بر (مال) برتری دارد و در مواقع لزوم، باید مال را در راه حفظ دین و آبرو، بذل و ایثار نمود.
فرم در حال بارگذاری ...
[سه شنبه 1401-04-14] [ 03:24:00 ب.ظ ]
|