به دلیل اهمیت مدیریت سرمایه فکری واثرات آن بر فرآیندهای سازمانی، نیاز فوق‌العاده ی برای تعیین یک چهارچوب رسمی در جهت تسهیل گزارشگری سرمایه فکری (شامل ارزیابی، سنجش و تشخیص) مشخص شده است. برای این منظور سازمان‌ها می‌توانند سرمایه معنوی به واسطه ارزش آفرینی مشخص و مدیریت کنند و سپس موقعیت‌های شاخص سرمایه فکری را به مدیران و سهام‌داران گزارش کنند. (Gogan, et al, 2014, p 729)

محقق

سال

تعریف و روش سرمایه فکری

کلین و لورنس

۱۹۹۴

اصول فکری را نشان می‌دهد که برای تولید ارزش افزوده بیشتر برای سازمان به دست آمده است.

استوارت

۱۹۹۷

سرمایه فکری عبارت‌اند از اصول فکری، دانش، اطلاعات، دارایی معنوی، تجربه که می‌توان به منظور ایجاد ثروت از آن استفاده کرد. سرمایه فکری قدرت مغزی اشتراکی است.

سالیوان

۱۹۹۸

بررسی مدیریت سرمایه فکری می‌تواند تجربه‌ای خسته کننده باشد. مذاکره که با درک آشکار آغاز می‌شود و به سرعت مبهم می‌شود.

پتی و گاتری

۲۰۰۰

سرمایه فکری معیاری است که توانایی تولید درآمدهای آتی یا سرمایه مالی رادر مجموع برای یک سازمان دارد.

بوتینس

۲۰۰۲

سرمایه فکری سهمی از دانش را که در یک سازمان وجود دارد را نشان می‌دهد.

ادوینسون

۲۰۰۴

سرمایه فکری ارزش پنهان سازمان را تشریح می‌کند. سرمایه فکری مجموعه‌ای از ریشه‌های یک درخت و کیفیت میوه است که به شکل نتیجه قابل‌لمس و ملموس ریشه‌های در واقع پنهان آن دیده می‌شود.

آندرسن

۲۰۰۴

ساختار سرمایه فکری دارای سه بخش است: سرمایه انسانی، سرمایه ساختاری سرمایه ارتباطی

براتیانو

۲۰۰۶

سرمایه فکری را می‌توان به عنوان پتانسیل فکری سازمان در نظر گرفت که متشکل از دانشی است که توانایی تغییر مراحل مختلف محصول نظیر تعدادی از عوامل عملیاتی، ایجاد ارزش را دارد و می‌تواند در سرمایه های سازمان جمع شود.

بایلستیانو وبورز

۲۰۰۸

هدف از مدیریت سرمایه فکری، تبدیل دانش به منبع ایجاد ارزش، تکثیر سرمایه انسانی از طریق سرمایه ساختاری مناسب است.

تعریف ارائه شده

۲۰۱۴

سرمایه فکری روش سازمان‌ها برای ایجاد ارزش از طریق منابع پولی، غیر پولی، مادی و غیرمادی است که قابل تعیین (شناختن)، استفاده (بهره‌برداری)، سنجش (ارزیابی، نظارت) و مدیریت به طور شایسته است.

جدول ۲-۱: ترکیب و تعاریف سرمایه فکری (Gogan, et al, 2014)

۲-۲-۳) ویژگی‌های سرمایه فکری:

با وجود شباهت سرمایه فکری با دارایی‌های مشهود در توانایی بالقوه برای ایجاد جریان‌های نقدی آتی ویژگی‌های خاصی این سرمایه ها را متمایز می‌کند که در ذیل به آن می‌پردازیم:

دارایی فکری، دارایی‌های غیررقابتی هستند. برخلاف دارایی‌های فیزیکی که تنها می‌توانند برای انجام یک کار خاص در یک زمان خاص مورد استفاده قرار گیرند، دارایی‌های فکری را می‌توان به طور همزمان برای چند امر متفاوت به کار گرفت. این توانایی یکی از مهم‌ترین معیارهای برتری دارایی‌های فکری بر دارایی‌های فیزیکی است. سرمایه انسانی و رابطه‌ای (از اجزای سرمایه فکری) برخلاف دارایی‌های فیزیکی، قابلیت تبدیل‌شده به مالکیت شخصی را ندارند بلکه می‌بایست بین کارکنان، مشتریان وتامین کنندگان مشترک باشند؛ ‌بنابرین‏ رشد این نوع از دارایی‌ها نیاز به مراقبت و توجه جدی دارد. (شماخی، حبیبی،۱۳۹۳، ص ۶۰)

سرمایه فکری به عنوان منبع ارزشمند مزیت رقابتی پایدار در نظر گرفته می‌شود و همچنین روشی است که ازـن طریق، توسعه فناوری ورشد اقتصادی انجام می‌شود. سرمایه فکری هم اکنون به عنوان دارایی نامحسوس مهم در سازمان‌ها به ویژه بخش‌هایی که دارای سرمایه دانش تکنولوژی پیشرفته می‌باشند در نظر گرفته می‌شود. همچنین سرمایه فکری می‌تواند برای توسعه موفقیت سازمان و تشویق و ترویج مزایای سازمانی مانند نوآوری، خلاقیت، حاشیه رقابتی و ایجاد ارزش به کار رود. (Diaz-Fernandez, et al,2015, p 1)

در واقع، سرمایه فکری در سطح مناسب می‌باشد. عملکرد شرکت را توسعه دهد. در حمایت از مزایای شرکتی سرمایه فکری، هایتون[۲۱](۲۰۰۵) نشان داد که با کنترل سرمایه فکری، امکان تغییر ریسک‌های ادراک‌شده و پاداش‌های همراه با عملکرد مدیریتی جهت ارائه امکانات بهتر به شرکت‌ها برای نفوذ در بازارهای جدید، ایجاد محصولات بهتر و دریافت مزیت‌های حرکتی دست اول، به ویژه در سهام تکنولوژی بالا، فراهم می‌گردد. (Diaz-Fernandez, et al, 2015,p1)

بخش فراوان ای از دانش سازمانی در سرمایه فکری سازمانی است که نقش مهمی در تصمیم‌گیری مدیریت ارشد ایفا می‌کند. در این راستا سالیوان [۲۲](۱۹۹۹)، توان مغزی را در سرمایه فکری روشن می‌کند.در واقع، این استدلال که تأثیری که سرمایه فکری بر عملکرد کارآفرینی دارد منطبق بر تئوری بینش مبتنی بر منابع است، عنوان می‌کند که سازمان باید منابع خود را به طور مؤثر جهت حفظ عملکرد برتر، شناسایی و مدیریت نماید.(Diaz-Fernandez, et al, 2015,p 2)

۲-۲-۴) عناصر سرمایه فکری:

در دهه ۱۹۹۰ نویسندگان معروفی مانند بونتیس (۱۹۹۶)، بروکینگ (۱۹۹۶)، ادوینسون ومالون (۱۹۹۷)، استورات (۱۹۹۷)، ادوینسون (۱۹۹۷)، سویبی[۲۳](۱۹۹۷)، شروع به تهیه چارچوبی برای سرمایه فکری کردند تا موجب درک بهتر مفهوم سرمایه فکری ونیز انجام بهتر و راحت تر پژوهش‌های آتی شود. بونتیس ابتدا در سال ۱۹۹۸ سرمایه فکری را به سه دسته سرمایه انسانی، ساختاری و ارتباطی تقسیم نمود، ولی این طبقه‌بندی را در سال ۲۰۰۰ اصلاح کرد و به سرمایه انسانی، ساختاری و ارتباطی و دارایی معنوی تغییر داد. بروکینگ سرمایه فکری را به چهار جز دارایی‌های بازار، دارایی‌های متمرکزشده در نیروی انسانی، دارایی‌های زیربنایی سازمان و دارایی‌های فکری تقسیم کرد.

ادوینسون ومالون سرمایه فکری را به عنوان فرآیندی دانش‌محور که شامل آزمایش‌های کاربردی، تکنولوژی سازمانی، ارتباطات با مشتری و مهارت‌های حرفه‌ای می‌باشد، معرفی کردند که باعث افزایش توان رقابتی شرکت و سودآوری آتی آن می‌گردد. به عقیده آنان سرمایه فکری شامل دو وجه سرمایه انسانی و ساختاری است. استوارت سرمایه فکری را به عنوان دانشی که شرکت را در مسیر رشد و پیشرفت قرار می‌دهد، معرفی کرد. در واقع نظریه وی پایه و اساس تقسیم‌بندی بعدی سرمایه فکری قرار گرفت. استوارت بیان کرد که سرمایه فکری از سرمایه انسانی و ساختاری تشکیل شده است، اما سرمایه مشتری در جایگاهی برابر با سرمایه ساختاری قرار دارد. او سرمایه سازمانی را به سرمایه ساختاری ربط داد و به عنوان زیرمجموعه سرمایه ساختاری در نظر گرفت. وی عقیده داشت که بسیاری از شرکت‌ها هر سه زیرمجموعه سرمایه فکری را دارند، اما با توجه به نوع موقعیت شرکت یکی از جنبه‌های سرمایه فکری قوی تر و بااهمیت تر می‌باشد. سویبی چارچوبی مفهومی از سرمایه فکری را ارائه داد. بر اساس این چارچوب، سرمایه فکری به سه بخش فرعی سرمایه ساختاری خارجی، ساختار درونی سرمایه مربوط به شایستگی و لیاقت فردی تقسیم می‌گردد. علی‌رغم وجود تعاریف و دیدگاه‌های گوناگون درباره سرمایه فکری، در بیشتر تعاریف و ‌طبقه‌بندی‌ها، سرمایه فکری به سه زیرمجموعه تقسیم می‌شود. این سه زیرمجموعه، سرمایه انسانی و ساختاری و مشتری هستند.

(همتی و همکاران،۱۳۹۲، ص ۹۰-۸۹)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...