(۳ – ۲۶)

+

محدودیت (۳-۲۶) پوشش هزینه ها توسط منابع مالی را نشان می­دهد.

(۳ – ۲۷)

محدودیت (۳-۲۷) توازن بین جریانات نقدی و ورودی و خروجی برای بیشینه سازی ارزش شرکت با اهمیت است. در این محدودیت فقط جریانات نقدی در نظر گرفته شده است. هزینه ای غیر نقدی همچون استهلاک در نظر گرفته نشده است.

جریانات نقدی ورودی عبارتند از: درآمد حاصل از فروش محصول، در آمد حاصل از فروش دارایی، درآمد حاصل از خام فروشی(صادرات و سنگ بری‌های محلی) ، هزینه استهلاک، استقراض(وام کوتاه مدت، وام بلندمدت و اوراق مشارکت).

جریانات نقدی خروجی: هزینه تبدیل، هزینه مالی، سود تقسیم شده، مالیات، بازپرداخت اقساط وجوه استقراضی، هزینه ایجاد واحد تولیدی، هزینه ایجاد انبار، هزینه به روز رسانی تکنولوژی، هزینه حمل و نقل، هزینه افزایش ظرفیت در کارخانه سنگ بری و معدن.

جریانات نقدی ورودی= جریانات نقدی خروجی

درآمد حاصل از فروش محصول+درآمد حاصل از فروش دارایی+درآمد حاصل از خام فروشی(صادرات و سنگ بری های محلی)+وام بلندمدت ارزی+وام کوتاه مدت+ اوراق مشارکت+هزینه استهلاک=هزینه مالی(وام، اوراق مشارکت)+خرید دارایی(انباروتولید)+بازپرداخت اقساط+ مالیات+هزینه به روز رسانی تکنولوژی+بهای تمام شده تولید+هزینه حمل و نقل

(۳ – ۲۸)

رابطه (۳-۲۸) نشان می‌دهد که واحدهای تولیدی در دوره اول به تولید خود ادامه می‌دهند.

(۳ – ۲۹)

رابطه(۳-۲۹) نشان می‌دهد که هر کارخانه در دوره بعد یا به فروش می‌رسد و یا به فعالیت خود ادامه می‌دهد.

(۳ – ۳۰)

محدودیت (۳-۳۰) نشان می‌دهد در صورت فروش واحد تولیدی آنگاه در آن دوره تولیدی نخواهیم داشت.

(۳ – ۳۱)

رابطه نشان(۳-۳۱) می‌دهد که واحد تولیدی در افق برنامه فقط ‌یک‌بار می‌تواند خریداری شود.

(۳ – ۳۲)

(۳ – ۳۳)

رابطه(۳-۳۲) و(۳-۳۳) نشان می‌دهد که افزایش ظرفیت و بروز رسانی تکنولوژی تنها در صورتی ممکن است که واحد جدید موجود باشد .

(۳ – ۳۴)

رابطه (۳-۳۴) تضمین می‌کند که در مجموع دوره های فعالیت زنجیره، تنها یک بار کارخانه ای نصب و راه اندازی می شود.

(۳ – ۳۵)

محدودیت(۳-۳۵) نشان می‌دهد که هر کارخانه تنها در صورتی می‌تواند به فعالیت خود ادامه دهد که در دوره ی قبل موجود باشد.

(۳ – ۳۶)

رابطه(۳-۳۶) نشان می‌دهد که انبار محصول در دوره اول به تولید خود ادامه می‌دهند.

(۳ – ۳۷)

محدودیت (۳-۳۷) نشان می‌دهد در صورت فروش انبار محصول آنگاه در آن دوره انبار به فعالیت خود ادامه نمی‌دهد.

(۳ – ۳۸)

رابطه(۳-۳۸)بدین معنا است که انبار محصول در افق برنامه فقط ‌یک‌بار می‌تواند به فروش رسد.

(۳ – ۳۹)

محدودیت(۳-۳۹)نشان می‌دهد که انبار محصول تنها در صورتی می‌تواند به فعالیت خود ادامه دهد که در دوره ی قبل موجود باشد.

(۳ – ۴۰)

رابطه(۳-۴۰)نشان می‌دهد که مجموع سهام منتشره در افق برنامه ریزی باید کوچکتر مساوی با مجموع بدهی بلندمدت و کوتاه مدت باشد. تا مالکیت هلدینگ بر واحدهای تابعه حفظ شود و از طرفی تأمین مالی از طریق انتشار سهم دارای هزینه کاغذی و بازده مورد انتظار سهامدار(نرخ بازده بدون ریسک و صرف ریسک) می‌باشد. Bمعادل حقوق صاحبان سهام در ابتدای دوره است.

محدودیت ریسک

(۳ – ۴۱)

≥ V

بر اساس محدودیت(۳-۴۱)، اگر ارزش فعلی جریانات نقدی در یک دوره طی سناریوی lام کمتر از حقوق صاحبان سهام باشد، آنگاه متغیر دودویی ریسک( ) همراه با آن سناریو برابر یک می‌باشد که موجب افزایش ریسک مالی می‌گردد.

روش بهینه سازی برای حل مدل پیشنهادی

از جمله روش‌های حل مسائل چندهدفه، روش میل به هدف[۷۲] می‌باشد که در این پژوهش برای حل مدل پیشنهادی استفاده شده است. ایده اصلی در این روش یافتن جواب‌هایی است که یک هدف از پیش تعیین شده را برآورده می‌سازند. اگر در فضای هدف، جوابی وجود نداشته باشد که نقطه هدف از پیش تعیین شده را برآورده سازد ( در مسایل بهینه سازی چندهدفه این مسئله به طور طبیعی برقرار است)، هدف یافتن جواب‌هایی است که کمترین میزان انحراف را از هدف مطلوب داشته باشند.

روش نیل به هدف به منظور تحلیل سه دسته از مسائل به کار می‌رود:

۱-تشخیص منابع مورد نیاز به منظور دستیابی به مجموعه ای مطلوب از اهداف.

۲-تشخیص درجه دستیابی به اهداف مطلوب با بهره گرفتن از منابع موجود.

۳-ارائه راه حل بهینه تحت حجم مختلفی از منابع و اهدافی با اولویت‌های متفاوت.
این روش شامل بیان مجموعه ای از اهداف طراحی می‌باشد که با مجموعه ای از اهداف مرتبط
می‌باشند. فرموله سازی مسئله طراح را قادر می‌سازد تا نسبتاً اهمیت اهداف طراحی اولیه را تشخیص دهد. اهمیت نسبی اهداف توسط بردار وزن کنترل می شود و به منظور بیان شکل استاندارد مدل پیشنهادی می‌توان از فرموله سازی زیر استفاده کرد. به منظور فرموله سازی مدل نیل به هدف از مقادیر gبه عنوان وزن توابع و ازb به عنوان مقدار بهینه هدف استفاده می‌کنیم. )آزرون و دیگران، ۲۰۰۸:۱۳)

(۳ – ۴۲)

min w

(۳ – ۴۳)

g1 w ≤ b1

(۳ – ۴۴)

g2 w ≤ b2

(۳ – ۴۵)

s. t

(۳ – ۴۵)

s. t

(۳ – ۴۶)

(۳ – ۴۷)

(۳ – ۴۸)

(۳ – ۴۹)

(۳ – ۵۰)

(۳ – ۵۱)

(۳ – ۵۲)

(۳ – ۵۳)

(۳ – ۵۴)

(۳ – ۵۵)

(۳ – ۵۶)

(۳ – ۵۷)

(۳ – ۵۸)

(۳ – ۵۹)

(۳ – ۶۰)

    1. Min ↑

    1. Melachrinoudis ↑

    1. Waters ↑

    1. Simchi ↑

    1. Tang ↑

    1. Ganeshan ↑

    1. Harrison ↑

    1. Gang ↑

    1. Owen ↑

    1. Daskin ↑

    1. Vanany ↑

    1. Vaughan ↑

    1. brindley ↑

    1. Norman ↑

    1. Sousa ↑

    1. Tsiakis ↑

    1. Papageorgiou ↑

    1. Ferrio ↑

    1. Wassick ↑

    1. Naraharisetti ↑

    1. Al-Qahtani ↑

    1. Laínez ↑

    1. Kopanos ↑

    1. Das ↑

    1. Sengupta ↑

    1. Longinidis ↑

    1. Georgiadis ↑

    1. Dal-Mas ↑

    1. Liu ↑

    1. Wu ↑

    1. Olson ↑

    1. Schoenherr ↑

    1. Micheli ↑

    1. Levary ↑

    1. Kull ↑

    1. Closs ↑

    1. Tang ↑
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...