در آیه شریفه اوفوا بالعقود نظرات گوناگونی از فقها درباره العقود ابراز شده است که گروهی عقود را ناظر به عقود معین و گروهی آن را شامل عقود معین و غیرمعین و گروهی دیگر آن را شامل مطلق عهد و پیمان می‌دانند، در این نظر آخر، علاوه بر عقود و قراردادها و ایقاع، شرط ضمن عقد نیز می‌گنجد و عقد به معنای اعم مورد نظرات تاثیر این دیدگاه باعث می‌شود که متناسب با موضوع این تحقیق بتوان ماده ۱۹۰ ق مدنی که شرایط اساسی صحت معاملات را بیان می‌دارد، ‌در مورد شرط ضمن عقد جاری و ساری نمود و رعایت جمیع شرایط صحت معاملات را شامل شرط ضمن عقد نیز دانست.

۲-۱-۱-۲-مفهوم معامله:

معامله در لغت به معنای با هم عمل و کارکردن، داد و ستد کردن، بازرگانی کردن، بده و بستان آمده است. کلمه معامله از ریشه مجرد عمل به معنای عمل کردن متقابل است. معامله کلمه ای است عربی و مصدر باب مفاعله است و در اصطلاح حقوقی با عقد فرقی ندارد اگر چه در بسیاری از موارد کلمه معامله در عقودی که از ناحیه هر یک از طرفین عقد نسبت به طرف دیگر تعهد و یا تملیک شده باشد، استعمال می‌شود.[۸]

در ماده ۱۷۴ قانون مدنی که می‌گوید عقود و معاملات به اقسام ذیل منقسم می‌شود کلمه معاملات عطف بر کلمه عقود شده، عطف بیان است و مراد از عقود، معاملات است.

«معاملات جمع معامله است و به دو گروه مالی و غیرمالی تقسیم می‌شوند امروزه به عقد مالی معامله گفته می‌شود و به عقود غیر مالی قرارداد یا عقد می‌گویند»[۹]

معاملات عقودی هستند که دارای بُعد اقتصادی بوده و لذا مورد معاملات اموال است. مثلاً بیع از اقسام معاملات است ولی نکاح معامله نیست

واژه معامله در معنای وسیع خود عقود، ایقاعات و حتی اقرار، شهادت و قسم را در بر می‌گیرد و در معنای خاص به عقد یا قرارداد مالی و غیرمالی معامله گویند و در معنای محدودتر فقط به عقود مالی، معامله گفته می‌شود که در این صورت معامله رنگ و چهره اقتصادی دارد.در فقه و اصول معامله در معنای خیلی اعم خود در برابر عبادت است و هر عمل حقوقی غیر عبادی را در بر دارد، خواه آن عمل حقوقی یک طرفه باشد یا دو طرفه یا چندطرفه باید گفت که معامله عملی است که موقوف به قصد قربت نباشد. معامله ‌به این معنا، شامل «عقود، ایقاعات و ضمانات ابراء و طلاق» نیر می‌شود که با این شرایط معامله در فقه معنای وسیع تر از معامله در اصطلاح حقوقی دارد.

معامله در معنای اعم همه اعمال حقوقی دو طرفه و چند طرفه را در بر می‌گیرد که با اصطلاح عقد قرارداد و مترداف است معامله در ماده ۱۹۰ قانون مدنی ‌به این معنا به کار می رود.

« در معنای اخص، معامله فقط به عقود و قراردادهای مالی اطلاق می‌شود و شامل عقودی نظیر نکاح و وقف نمی‌شود. زیرا هر چند این گونه از عقد و نیز آثار مالی دارد، ولی جنبه اصلی این عقود، حیثیت معنوی و اجتماعی آن ها است و آثار مالی و مادی آن فرعی می‌باشد»[۱۰]

۲-۱-۲-مفهوم ‌و اقسام شرط ضمن عقد

در این گفتار ابتدا مفهوم شرط ضمن عقد را مورد مداقه قرارداده سپس به بیان تقسیمات شرط پرداخته و آثار آن ها را بر عقد مورد بررسی قرار خواهیم داد.

۲-۱-۲-۱- مفهوم شرط ضمن عقد

شرط در اصطلاح لغت:

«شرط عبارت است از التزام و التزام به شیء در بیع و سایر موارد.»[۱۱]

همچنین شرط در لغت به معنای الزام و التزامی‌آست که در ضمن عقد بیان شده است.

شرط در اصطلاح علم اصول:

آنچه از عدم آن عدم چیزی دیگر لازم آید اعم از آنکه از وجود آن وجود دیگری لازم آید یا خیر.

شرط در اصطلاح فلاسفه: شرط امری است که از عدم آن ، عدم مشروط لازم می‌آید اما وجود آن، وجود مشروط را در پی ندارد.

شرط در این اصطلاح : وصف امری است که از عدم آن عدم مشروط لازم آید، بدون این که وجود شی لازم وجود باشد برای مثال نزدیکی به آتش شرط سوختن است بدون این که سبب آن باشد».[۱۲]

«شرط جمله ای است که یکی از حروف شرط بر آن داخل شود و در پس آن جزای شرط می‌آید».

شرط در اصطلاح شرعی:

«گاهی واژه شرط به معنای مطلق عهد آمده است، مانند شرط الناسِ» که به معنای «عهد الناس» و یا «شرط الله» که به مفهوم «عهد الله است و عهد الله نیز به معنای احکام است، اعم از احکام تکلیفی و وضعی است چنن که در روایت زیر شرط به معنای عهدالله (حکم الله) آمده است: مردی با همسرش ضمن عقد به نحو شرط نتیجه شرط کرده بود که چنانچه ازدواج موقت کند، زوجه مطلقه باشد. در این باره از امام (ع) سوال شد و ایشان پاسخ دادند که این شرط باطل است، پرسش کننده ‌در مورد علت بطلان توضیح خواست و امام (ع) پاسخ دادند « لانَّ شرطَ اللهِ السبقُ من شُرُطِکُم» زیرا طلاق که از اختیارهای زوج است یک حکم الهی است و قراردادهای مردم نمی‌تواند خلاف آن باشد در این حدیث شرط الله به معنای حکم الهی است.[۱۳]

شرط در اصطلاح حقوقی

«۱- امری که وقوع یا تاثیر عمل یا واقعه حقوقی خاص به آن بستگی دارد، برای مثال در ماده ۱۹۰ قانون مدنی که شرایط اساسی صحت معامله را بیان می‌کند مقصود همین معنی است پس وجود قصد و رضا و اهلیت و موضوع و جهت مشروع هر کدام شرط صحت معامله است بدون اینکه هیچ کدام ملازمه با درستی و نفوذ عقد داشته باشد از میان این شروط، آنچه با ایجاد مفهوم عقد رابطه عرفی یا حقوقی دارد سبب عقد نامیده می‌شود (مانند تراضی) و دیگر عوامل که زمینه ساز نفوذ سبب است «شرط» نام دارد.[۱۴]

۲- تعهد و التزامی‌تبعی که در ضمن عقد مشروط بیاید «شرط در معنای تخصصی حقوقی از معنای لغوی آن دور نیفتاده و آن در معنی محصولی عبارت است از تعهد مستقیم یا غیر مستقیم مرتبط به عقد مشروط و در معنی مصدری عبارت است از مرتبط کردن تعهد مستقیم یا غیرمستقیم به عقد مشروط، به اراده طرفهای آن، در این اصطلاح، تعلیق خارج از معنای تخصصی شرط است.»[۱۵]

شرط به لحاظ انشاء و ایجاد استقلال ندارد. اگر شرط به طور مستقل انشاء شود خود عقدی مستقل خواهند بود. شرط از نظر وضعیت حقوقی تابع عقد است.

  • بطلان شروط تأثیری در وضعیت حقوقی عقود ندارند مگر در موارد استثنایی.

از منظری دیگر می توان شرط را در اصطلاح حقوق بررسی نمود. « در حقوق شرط به دو معنا آمده است: امری است محتمل الوقوع در آینده که طرفین عقد یا ایقاع کننده، پدید آمدن اثر حقوقی یا ایقاع را (کلاً یا بعضاً) متوقف بر وجود آن امر محتمل الوقوع نمایند (ماده ۲۳۲ قانون مدنی)

    • وصفی است که یکی‌از طرفین عقد، وجود آن را ‌در مورد معامله تعهد کرده باشد، بدون این که آن وصف محتمل الوقوع در آینده باشد (ماده ۲۳۵ قانون مدنی) این شرط را شرط صفت گویند»[۱۶]
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...