منبع : Schwab et al ,2001,11-12))
بنابراین دو مفهوم حکومت شهری وحکمرانی شهری را می توان دو سر یک طیف تصور کرد که مبین نگرش ها و الگوهای بسیار متفاوت و متمایزی هستند که هر یک شکل وفرایند متفاوتی از مدیریت شهری را پدید می آورند .(کاظمیان ,۱۳۸۶,ص۵).
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
پس حکومت وحکمرانی دو الگوی متفاوت در شیوه اداره شهرها هستند که تفاوت این دوایده را می توان به میزان قدرت ,نفوذ و صلاحیت سه عنصر دولت ,بخش خصوصی و بخش مردمی (جامعه ) در جامعه شهری نسبت داد (rakodi ,2001).
نتیجه اینکه حکمرانی شهری با اشکال قدیم حکومت از آن جهت متفاوت است که عاملان مدیریت تنها بخش عمومی نیستند ,بلکه بخش های خصوصی و داوطلب نیز در امر مدیریت وارد می شوند . این عاملان در شبکه های مدیریت و مشارکت هایی که عموما مستقل از دولت هستند فعالیت می کنند (پاداش و همکاران ,۱۳۸۶). علت ورود واژه حکمرانی یا حکمرانی شهری را می توان گسترده شدن پیچیدگی زمینه کاری حکومت محلی دانست و بنابراین ارتباط متقابل دولت و جامعه مدنی در مرکز بحث ((حکمرانی شهری)) قرار می گیرد (شریفیان ثانی ,۱۳۸۰ ,ص ۴۹).
بنابراین تغییر تدریجی از حکومت به سمت حکمرانی از پیامدهای مهمی است که هم در داخل دولت و هم در رابطه با جامعه پیرامون رخ می دهد و برای ان که دولت بتواند وارد اشکال متفاوت حکمرانی شود ,بسیاری از الگوهای سنتی فرماندهی و نظارت بخش عمومی باید جای خود را به الگوهای نوین مدیریتی و غیر متمرکز بدهند .علاوه بران ,برنامه های گسترده تمرکز زدایی که در طی دهه های گذشته در شمار زیادی از دمکراسی های غربی به اجرا در امده اند ,نقشی قابل توجه در تسهیل حکمرانی در سطح محلی ایفا کرده اند (pierre-petters,2000,p11).
در تعریف نظری حکمروایی یک گام جلوتر از حکومت است .
حکومت یک نهاد است در صورتیی که حکمروایی , یک فرایند تعاملی است که میان نهاد رسمی حکومتی و عناصر دیگر , شکل می گیرد و سیاست ها وتصمیم ها از دل این تعامل برمی خیزد . در ادامه راه , این فرایند می تواند به یک نهاد تثبیت شده تبدیل شود که توانایی اداره جامعه را داشته باشد .
۲-۳-۳-شاخص های حکمروایی خوب شهری
درک واستنباط سازمان هاو نهادهای بین المللی از حکمروایی خوب شهری مطابق با تجربه عملکردی برنامه اسکان در دو دهه اخیر است . این تجربه براین نکته تاکید دارد که در اداره امور شهرها , نه سرمایه , نه فناوری و نه تخصص , کافی نیستند ؛ بلکه مدیریت خوب وجه تمایز شهر برون گرا یا شهری با مدیریت خوب در مقابل شهری با مدیریت نا مناسب یا شهر منزوی است . براین اساس , موضوع اصلی حرکت در جهت حکمرانی خوب شهری , رسیدن به شهر برون گرا خواهد بود. در شهر برون گرا هر فرد بدون توجه به ثروت , جنسیت , نژاد و سن , شایسته مشارکت سازنده و مثبت در فرصت های موجود در شهر است . در سال های اخیر شاهد نمونه هایی از تجربه های عملی برای رسیدن به مدیریت خوب شهری در شهر هایی مانند دارالسلام , دبی , منچستر , شنیان و چاتانوگا بوده ایم ( Taylor ,2000:11). در حکمروایی شهری , شهراران نقش رئیس اصلی اجرایی شهر را برعهده دارند که قدرت آنها متکی به آرای مستقیم یا غیر مستقیم مردم از طریق شورای شهر و انتخاب مردم است . مشارکت مردم در اداره , ساماندهی شهر و اقدام های اجرایی , اساس حاکمیت شایسته شهری به شمار می آید . همچنین مردم با انتخاب نمایندگان شورای شهر ومحلی در حاکمیت شهری حضور غیر مستقیم می یابند و به این ترتیب , حاکمیت شایسته شهری شکل می گیرد . ترنر و بارت مولفه های اصلی حکمروایی را موارد زیر دانسته اند :
مشروعیت حکومت ؛ مشروعیت حکومت به وجود فرایندهای مشارکتی و رضایت حکومت شوندگان بستگی دارد .
مسولیت و پاسخگویی عناصر سیاسی و رسمی حکومت در زمینه اقدامات خود ؛ این مولفه به دسترس پذیری اطلاعات , آزادی رسانه ها , شفافیت تصمیم گیری و وجود سازو کارهایی برای پاسخگویی افرادو نهادها بستگی دارد.
شایستگی حکومت برای تدوین سیاست های مناسب , تصمیم گیری به جا , اجرای موثر تصمیم ها و ارائه خدمات .
احترام به حقوق بشر و قانون مندی , برای تضمین امنیت و حقوق فردی و گروهی , تامین چهار چوبی برای فعالیت اقتصادی و اجتماعی و روا داشتن و تشویق کردن همه افراد به مشارکت
جف هاتر و انور شاخص های مانند مشارکت شهروندان شامل آزادی سیاسی , ثبات و پاداری سیاسی , دولت محوری شامل کارایی قضایی , کار آمدی اداری و فساد کم , توسعه اجتماعی شامل توسعه انسانی و توزیع عادلانه در آمد و مدیریت اقتصادی شامل نگاه به بیرون , استقلال بانک مرکزی و برگشت سود نسبت به نرخ در آمد ناخالص داخلی را برای حکمروایی خوب معرفی کرده اند و معتقدند که در یک جامعه هر قدر دستیابی به شاخص های یاد شده موفقیت حاصل شود , آن جامعه به همان میزان به حکمر انی خوب نزدیک خواهد شد (Huther and shah , 1993 :3 ).
در همین راستا , جان هیلی و مارک رابینسون در تعریف حکمرانی خوب آورده اند : حکمرانی خوب بر سطحی از اثر بخشی سازمانی در زمینه اجرای سیاست هایی که عملا از حوزه سیاست اقتصادی و کمک آن به رشد , ثبات و رفاه عمومی دنبال می شود , دلالت دارد و شامل خصیصه هایی مثل پاسخگویی , شفافیت , مشارکت ,آزادی و حاکمیت قانون می شود ( world Bank , 2000:12 ).
برخی از نهادها و سازمان هایی بین المللی نیز حکم روایی خوب را از زوایای گوناگون تعریف کرده اند . ؛ در حالی که آژانس ایالات متحده برای توسعه بین المللی آن را ابزار حکومتی می داند , بانک جهانی از موضع اثر حکمرانی خوب بررشد اقتصادی به آن می نگرد , برنامه توسعه سازمان ملل متحد آن را راهی برای دستیابی به توسعه انسانی می داند و کمیسیون عالی اداره حقوق بشر سازمان ملل متحد آن را پیش نیاز حمایت از حقوق بشر ارزیابی می کند . USAID مفهوم حکمرانی را خوب را شامل شکل پیچیده ای از تعاملات بین ساختار ها , رویه ها ,کارویژه ها و فرایندهایی می داند که مشخصه آن سه ارزش کلیدی پاسخگویی , شفافیت و مشارکت است .
در یکی از تعاریف برنامه توسعه انسانی سازمان ملل متحد , حکمرانی خوب عبارت از : مشارکت همه شهروندان در فرایند تصمیم گیری است . حکمرانی خوب یعنی حکمرانی شفاف , پاسخگو و برابری خواه و افزایش حکومت قانون . حکمرانی خوب مسیری را هموار می کند تا صدای تهی دستان در مواقع اتخاذ تصمیم ها و توزیع منابع شنیده شود . به طور خلاصه , حکمرانی خوب نوعی حکمرانی است که به وسیله مردم شکل می گیرد و مالکیت آن از آن مردم است . (Robers U et al . 2007 :971 ).
طبق تعریعف کمیسیون عالی اداره حقوق بشر سازمان ملل متحد , حکمرانی خوب فرایندی است که طی آن نهادهای عمومی , امور و منابع عمومی را مدیریت و هدایت و در راستای تضمین درک و مراعات حقوق بشر اقدام می کنند ( UNOHCHR.2009 ).
بانک جهانی نیز شاخص های چون حق اظهار نظر و پاسخگویی ,ثبات سیاسی و فقدان اشوب , اثر بخشی دولت , کیفیت مقرارت , حاکمیت قانون , کنترل فساد و انتخابات آ زاد و منصفانه را برای سنجش حکم روایی خوب در کشور ها استفاده کرده است (other:2007:11kaufmann&).محققان بانک جهانی مانند :دانیل کافمن , آرت کرای و پابلو زویدو لوبتون , یافته های موسسات مختلف بین المللی همچون ICRG,EIU ,بنیان هریتیج و خانه آزاد ,پیرامون وضعیت اقتصادی , سیاسی و اجتماعی کشور ها را با یکدیگر ادغام کرده و شاخص های کلی و جدیدی تحت عنوان شاخص های حکمرانی معرفی نموده اند(Bahreni&hosseinzadeh :2004,146).این محققان کار خود را با این فرضیه آغاز کرده اند که چگونه رسوم ونهادهای که از مجرای آنها حاکمیت در یک کشور اعمال می شود , در رشد و توسعه آن کشور موثرند . کافمن و همکارانش این رسوم ونهادها را حکمرانی نامیده و ابعاد مختلف آن را با معرفی شش شاخص جدید مورد بررسی قرار دادند که عبارتند از :
شاخص های حق اظهار نظر و پاسخگویی ،شاخص ثبات سیاسی ،شاخص اثر بخشی دولت ،شاخص کیفیت قوانین و مقرارت ،شاخص حاکمیت قانون ،شاخص کترل فساد
جدول (۳-۲) شاخص های حکمروایی در دیدگاه های مختلف
Undp/TuGI
جان فریدمن
بانک جهانی
Unchs
مشارکت
مشارکت
تمرکز زدایی منابع و اختیارات
برابری
فراگیری و همه شمولیت
دسترسی برابر به منابع و تصمیم گیری ها
شفافیت
شفافیت
شفافیت
پاسخگویی
پاسخگویی عمومی
پاسخگویی
پاسخگویی