اگر چه هوش پیشبینی کننده ی نیرومندی در مورد پیشرفت تحصیلی در محیط های آموزشی است ولی معلمان معتقدند که، نمره های هوش به تنهایی گستره ی وسیع پیشرفتی را که معلمان به طور روزانه مشاهده میکنند توضیح نمی دهد. بسیاری معلمان بر نقش انگیزش تأکید میکنند و معتقدند که انگیزش نقش حساسی در عملکرد تحصیلی موفق دانش آموزان ایفا میکند. اخیراًً معلمان مشاهده کردهاند که افسردگی یکی از علل افت تحصیلی دانش آموزان است (ترکمندی، ۱۳۸۰).
- امکانات مؤسسه آموزشی
منظور از امکانات مؤسسه ی آموزشی شناسایی محیط آموزشی در جهت بررسی تأثیر این محیط بر روی پیشرفت تحصیلی و یادگیری فراگیر است. علت اصلی توجه به محیط آموزشی عبارت است از: توصیف بهتر افراد با مراجعه به محیط فعالیت و تلاششان و این میسر نمی گردد مگر با ذکر عواملی که اشاره به یک محیط تربیتی دارند، عوامل مؤثر در یک محیط تربیتی عبارتند از: وضع فرهنگی شامل ارزش ها و عوامل جمعی و ملی، وضع موجود محل تحقیق شامل وضع شهری و محیطی، خصوصیات مل تحصیل شامل اندازه، تعداد، جنسیت و سن محصلین و مدرسین و معماری آن، خصوصیات تخصصی مدرسین در ارتباط با تدریس مثل شناخت شخصیت، وضع دینی و اجتماعی و نظایر آن (ترکمندی، ۱۳۸۰).
- مدارس شهری و روستایی
در بسیاری از کشورها بین پیشرفت تحصیلی مناطق شهری و روستایی اختلاف زیادی مشهود است و بندرت ممکن است که این اختلاف به نفع مناطق روستایی باشد. تخصیص نابرابر امکانات بین مدارس مختلف در عملکرد تحصیلی دانش آموزان مؤثر است. مشکلات ویژه ای در مدارس مناطق دور افتاده وجود دارد.، مدارس در اینگونه مناطق اغلب کوچک هستند و گاهی فقط یک معلم دارند که باید تمام پایه های ابتدایی را به تنهایی تدریس کند (ترکمندی، ۱۳۸۰).
- مدت زمان تحصیل در مدرسه
مدت زمانی که به آموزش اختصاص داده می شود در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان نقش زیادی دارد. به طور کلی، هرچه کودکان زمان بیشتری را صرف مطالعه کنند، با ثابت نگه داشتن سایر عوامل، مطالب بیشتری فراخواهند گرفت و عملکرد تحصیلی بهتری خواهند داشت (ترکمندی، ۱۳۸۰).
پیشینه تجربی پژوهش
تحقیقات صورت گرفته در داخل کشور
بختیار نصرآبادی و همکاران (۱۳۹۱) در پژوهشی با عنوان نقش نگرش تفکر انتقادی و سبک های شناختی یادگیری در پیشبینی پیشرفت تحصیلی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی، نشان دادند که نگرش تفکر انتقادی و مشاهده تأملی در مجموع حدود ۵۰/۰ از تغییرات پیشرفت تحصیلی را تبیین میکنند. بین آزمایشگری فعال و پیشرفت تحصیلی نیز همبستگی مثبت معنادار وجود داشت. همچنین بین تفکر انتقادی و مشاهده تأملی رابطه منفی مشاهده شد.
آقاجانی و همکاران (۱۳۹۱) در پژوهشی به بررسی ارتباط حرمت خود و خودکارآمدی با اضطراب دانش آموزان سال دوم متوسطه پرداختند. نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که مؤلفه های حرمت خود و خودکارآمدی با اضطراب ریاضی دانش آموزان همبستگی منفی معناداری دارد (۰۰۱/۰=p). تحلیل رگرسیون چند متغیری نشان داد که متغیرهای حرمت خود، خودکارآمدی تحصیلی و خودکارآمدی هیجانی به ترتیب قوی ترین پیشبینی کننده اضطراب ریاضی در دانش آموزان میباشند.
کمایی (۱۳۹۱) به مقایسه تفکر انتقادی، انگیزه پیشرفت و خلاقیت در میان فرزندان اول با تک فرزندان دبیرستان های دخترانه شهر رامهرمز پرداخت. نتایج تحلیل داده ها نشان دادند که بین دانش آموزان دختر فرزند اول و تک فرزند از نظر تفکر انتقادی وخلاقیت درسطح (۰۰۱/۰>p) و از نظر انگیزه پیشرفت در سطح (۰۵/۰>p) تفاوت معناداری وجود دارد که فرزندان اول خانواده در هر سه متغیر پژوهش از وضعیت بهتری نسبت به تک فرزندان برخوردار بودند.
تاشی و همکاران (۱۳۹۱) مهارتهای تفکر انتقادی ۹۲ نفر از دانشجویان سال اول، سوم و پنجم دانشگاه علوم پزشکی اصفهان را مورد بررسی قرار دادند. نتایج نشان داد که نمرات مهارتهای تفکر انتقادی در دانشجویان پزشکی مطلوب نبوده، برنامه ریزی آموزشی برای توسعه آن باید در نظر گرفته شود و میانگین نمرات هر یک از زیر مهارتهای ارزشیابی، تجزیه و تحلیل، استنباط، استدلال قیاسی و استقرائی در هر سه گروه پایین و همچنین زیر مهارتهای ارزشیابی و استدلال قیاسی و استدلال استقرائی در سه گروه دارای اختلاف معنی دار است.
ابوالقاسمی و همکاران (۱۳۹۰) در پژوهشی به بررسی اثربخشی دو روش آموزش شناختی- رفتاری و مهارتهای تنظیم هیجان بر خودکارآمدی و سازگاری تحصیلی دانش آموزان دارای اضطراب امتحان پرداختند. نتایج تحلیل واریانس چند متغیری نشان داد که هر دو روش شناختی- رفتاری و مهارتهای تنظیم هیجان، در کاهش اضطراب امتحان و افزایش خودکارآمدی و سازگاری تحصیلی دانش آموزان به طور معناداری مؤثر بوده اند.
زارعی و مرندی (۱۳۹۰) در پژوهشی به بررسی رابطه راهبردهای یادگیری و سبک های حل مسئله با پیشرفت تحصیلی در میان دانشجویان پرداختند. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که: ۱-بین راهبردهای یادگیری با پیشرفت تحصیلی رابطه وجود دارد. ۲-از بین سبک های حل مسئله فقط رابطه سبک خلاق با پیشرفت تحصیلی معنادار بود. ۳-بین انواع راهبردهای یادگیری و سبک های حل مسئله خلاق، اعتماد و گرایش ارتباط مثبت و بر عکس با سبک درمانده رابطه منفی و معنادار وجود دارد. اما لبن سبک های کنترل و اجتناب با راهبردهای یادگیری رابطه معناداری مشاهده نشد. ۴-نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که راهبرد بسط دهی و سبک حل مسئله خلاق پیشبینی کننده پیشرفت تحصیلی میباشند. در کل، راهبردهای یادگیری و سبک های حل مسئله ۸/۵ درصد از واریانس پیشرفت تحصیلی را تبیین کردند.
ابوالقاسمی (۱۳۹۰) در پژوهشی به بررسی رابطه انعطاف پذیری کنشی، استرس و خودکارآمدی با رضایت از زندگی در دانش آموزان دارای پیشرفت تحصیلی بالا و پایین پرداختند، نتایج حاصل از تحلیل واریانس چندمتغیره نشان داد که انعطاف پذیری کنشی، خودکارآمدی و رضایت از زندگی در دانش آموزان دارای پیشرفت تحصیلی بالا در مقایسه با دانش آموزان دارای پیشرفت تحصیلی پایین به طور معنی داری بیشتر و استرس آن ها کمتر است. همچنین نتایج نشان داد که انعطاف پذیری کنشی در دانش آموزان با پیشرفت تحصیلی بالا به عنوان قوی ترین پیشبینی کننده رضایت از زندگی شناخته شد.
نادی و همکاران (۱۳۹۰) تاثیر آموزش تفکر انتقادی، حل مسأله و فرا شناخت بر یادگیری خود راهبر در ۵۰ نفر از دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی خوراسگان را مورد بررسی قرار دادند. نتایج نشان داد که آموزش تفکر انتقادی، حل مسأله و فرا شناخت بر میزان یادگیری خود راهبر کل و مؤلفه های آن (خود مدیریتی، رغبت برای یادگیری، خود کنترلی) تفاوت معنادار شد. با توجه به تحلیل داده ها، آموزش تفکر انتقادی، حل مسأله و فرا شناخت میزان یادگیری خود راهبر کل و مؤلفه های آن (خود مدیریتی، رغبت برای یادگیری، خود کنترلی) را افزایش میدهد.
[جمعه 1401-09-25] [ 06:22:00 ب.ظ ]
|