احساس پیری: برخی از زنان یائسگی را مساوی با پیری ناتوانی و بیماری میدانستند. در مطالعه ماهادین و همکارانش (۲۰۰۸) نیز بیش هفتاد درصدزنان شرکت کننده یائسگی را آغاز پیری میدانستد. اولارون و همکارانش (۲۰۰۰)گزارش کردند که واکنش زنان نسبت به یائسگی اکثراً به صورت احساس پیری بروز عوامل تمارض و بیماری و درگیری با خود ظاهر میشود و این واکنش به شدت یا علایم جسمی و روانی یائسگی ارتباط دارد. بسیاری از زنان یائسه را با تصور عقیمشدن و پایان زنانگی برداشت کرده که این امر می‌تواند نقش مهمی در تجارب و احساسات آن ها ایفا کند. چنان که رایت میگوید در برخی فرهنگها ارزش و جذابیت جنسی زنان تنها برای تولید مثل است. دنوس و همکارانش (۱۹۹۵) نیز معتقد هستند در دوران یائسگی به دلیل عدم تولید مثل زنان از نظر جنسی نسبت به افراد در سنین باروری کم اهمیتترند. به نظر میرسد این امر بیشتر به دلیل فرهنگ جامعه ‌باشد تا عدم علاقه و توانایی که زنان یائسه از آن ‌برخوردارند.

عدم آمادگی برای یائسگی:عدم آگاهی دو مورد ماهیت یائسگی میتواند باعث بروز علایم روانی – عاطفی در مواجهه با آن شود. از یافتههای مطالعهی حاضر مشخص ‌گردید که بعضی از زنان یائسه تمایلی به آگاهی همسرشان از یائسگی نداشته و به نظر میرسد دلیل آن بیشتر ترس از به هم خوردن روابط جنسی و در نهایت از هم گسیختگی روابط و ترک همسران باشد. اگر چه عده کمی هم کاهش تمایلات جنسی را مطرح میکردند ولی از سخنان آن ها چنین استنباط گردید که این مسئله جنبه کم اهمیتی را دارست دارد به دلیل که دانبال مداوا نبوده و آن را امری طبیعی تصور میکردند. در تحقیق آلدر و همکارانش (۲۰۰۰) زنان ترس از به همخوردن روابط را ناشی از روابط جنسی ندانسته بلکه تغییرات روانی نظیر تحریکپذیری ،افسردگی ،عدم تعادل خلق و خوی ناشی از یائسگی را عامل به هم خوردن روابط مطرح نمودهاند. در این نظریه عواملی که به عنوان زمینه یا بستر لازم مطرح هستند پیش از بروز فرایند یائسگی آغاز و واکنش زنان هنگامی بروز میکنند که با قطع قاعدگی روبرو میشوند. از بین عوامل مستعدساز میتوان به آمادگی ذهنی اشاره کرد که زمینه اطلاعاتی اولیه بیمار در زمینه فرایند یائسگی را مشخص میکند. در این مهم حمایت اجتماعی خانواده به خصوص همسر نقش بسزایی دارد. زنان با قطع قاعدگی دچار یک حالت موقت بهتزدگی شوک انکار واقعیت و اضطراب میشوند و به دنبال آن عوامل جسمی و روانی – عاطفی بروز میکند. بعضی از زنان واقعیت اجتنابناپذیربودن یائسگی را پذیرفته و در عدهای واکنش به صورت احساس پیری بروز کرده و در نهایت با نگرش منفی یائسگی را پذیرفته ولی به آرامش رضایت بخشی نمیرسند. اگر چه در بعضی از موارد ممکن است هر یک از علایم فوق وابسته به تغییرات سالمندی باشند اما اغلب زنان ‌به این تأکید داشتند که این علایم را به دنبال وقوع یائسگی تجربه تجربه کردهاند. باقری (۲۰۰۱) در رابطه با تغییرات روانی – عاطفی در سالمندی گزارش کرد که این تغییرات مربوط به سالمندی نمیباشند بلکه پیامد شرایط زندگی و چگونگی سازگاری با عوامل تأثیرگذار در طی این دوران میباشند که به نظر میرسد یائسگی یکی از این عوامل است در واقع همان گونه که سیفسیلی و همکارانش (۲۰۰۷) عنوان کرد احتمالاً روند افزایش سن نیست که باعث ایجاد علایم میشود بلکه این احساس پیری است که میتواند شدت علایم یائسگی را تحت تأثیر قرار داده و آن را بیشتر نماید.

۲-۵٫ تصویر بدنی

تصویر ذهنی از بدن یکی از ابعاد مهم خود ظاهری و خود ارزیابی است و نه تنها درک جسمانی، عاطفی، اجتماعی و کیفیتهای نگرشی، بلکه جنبههای گوناگون هویت روانشناختی، اجتماعی، جنسی خانوادگی و تطابقی فرد را در بر میگیرد. اگر چه تصویر ذهنی از بدن ساختار چند بعدی دارد، ولی غالباً به صورت درجهای از رضایت از ظاهر فیزیکی ( اندازه، شکل و ظاهر عمومی ) تعریف میشود.

تصویر ذهنی شامل عقاید واحساسات آگاهانه و غیرآگاهانه ‌در مورد بدن است. به عبـارت دیگر مفهومـی متشکل از احساسات فردی ‌در مورد اندازه بدن، جنس، عملکرد و توانایی بدن جهت رسیدن به اهداف میباشد (تصویر ذهنی از بدن یکی از ابعاد مهم خود ظاهری و خود ارزیابی در طی دوره نوجوانی است اگرچه تصویر ذهنی از بدن یک ساختار چند بعدی است ولی غالباً به صورت درجهای از رضایت از ظاهر فیزیکـی (اندازه، شکل و ظاهر عمومـی) تعریف میشود.

تصویر بدنی مهمترین بخش تصور فرد از خود است ؛ زیرا ظاهر فیزیکی فرد ، اولین ویژگی است که در برخورد افراد با فرد دیگر ، مورد قضاوت قرار میگیرد (دلامتر، ۲۰۰۳).

جهان معاصر توام با پیشرفتها و رشد عقلانی که در بطن خود ایجاد کرده توجه خود را بر مسائل شخصیتی انسان متمرکزتر ‌کرده‌است. مسائلی که شاید ۱۰۰ سال پیش از این، موضوعاتی پیش پاافتاده و غیر مهم تلقی میشده است. از جمله مسائل مورد بحث شخصیتی انسان که قبلاً کمتر به آن پرداخته شده است تصویر بدنی است. تصویر بدنی بیانگر نگرش فرد از خود همراه با احساسات و افکاری است که میتواند تغییر دهنده رفتار او در شرایط گوناگون و در جهات مثبت یا منفی باشد. این تصویر ذهنی میتواند تحت تأثیر عواملی چون رشد جسمانی، تعاملات فرد با محیط اجتماعی، سوانح، آسیب و جراحات بدنی قرار گیرد و نگرانی از تصویر بدنی را در فرد ایجاد میکند.

دامنه تصویر بدنی و نگرانی از آن تا به آنجا گسترش یافته است که مشغله ذهنی بسیاری از افراد، بخصوص جوانان گردیده و روزانه زمان و هزینه زیادی صرف تفکر و تغییرات ظاهری در بدن میشود. این امر به گونهای است که این افراد ساعتها ‌در مورد تصویر بدنی خود فکر میکنند و با تغییر در آرایش و پوشیدن لباسهای متنوع و قرار گرفتن در وضعیتهای خاص سعی در پوشاندن نقائص ظاهری خود دارند که بیشتر زائیده تصور ذهنی آنان از بدنشان است. به نظر میرسد رضایت از تصویر بدنی در بین جوانان، مستلزم رضایت از ۵ عامل بدنی باشد:

۱- تناسب اندام

۲- زیبایی ظاهری

۳- سلامت بدنی

۴- پاکیزگی و بهداشت و زیبایی پوست و مو

۵- توانایی کنترل وزن.

و نارضایتی ازاین تصویربدنی پیامدهائی چون اضطراب، افسردگی، انزوای اجتماعی، اختلالات روانی، تضعیف خودپنداره و عزت نفس را در پی خواهد داشت. از نظر الکساندرمات و لامسون (۲۰۰۴)، تصویر بدنی به عنوان یک ساختار چند بعدی قابل تغییر است. مطالعات گسترده در چند سال اخیر روی تصویر بدنی این توافق را در بین عده زیادی از محققان به وجود آورده که تصویر بدنی مسئلهای چند بعدی بوده و در برگیرنده مؤلفه‌های ادراکی، نگرشی و رفتاری است. از نظر سندز (۲۰۰۱)، تصویر بدنی بر اساس یک ساختار چند وجهی مفهومسازی میشود. در واقع تصویر بدنی مفهوم پیچیدهای است که در بردارنده عوامل بیولوژیکی روانشناسی درونی و عوامل اجتماعی خارجی است. ترکیب ارزیابیهای ادراکی و نگرشی و رفتاری به تصویر بدنی، عوامل پیشبینیکننده بهتری برای اختلالات مربوط به تصویر بدنی، تلاش برای لاغر شدن و اختلالات تغذیهای نسبت به هر کدام از ارزیابیها به تنهایی خواهد بود. نتایج پژوهشها در چند دهه گذشته نشان میدهد که عده زیادی از افراد جامعه به خصوص جمعیت مونث درپی تغییر ‌در تصویر بدنی خود هستند(مکابی و ریکاردلی، ۲۰۰۱).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...