کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


آخرین مطالب


 



قابلیت:
مدل باید به اندازه کافی توسعه یافته باشد تا اینکه بتواند در دوره های زمانی مختلف قابلیت عمل را داشته باشد. و بتواند موقعیتهای بیرونی و درونی پروژه را شبیه سازی کرده (از قبیل اعتصابات، تغییرات در نرخ ارز…) و تصمیمات بهینه اتخاذ کند. یک مدل بهینه مواردی را که از نظر مدیریت اهمیت داشته و ریسک و محدودیتهای عمده پروژه ها را در مقایسات در نظر گرفته و در نهایت بهترین پروژه و یا ترکیبی از بهترین پروژه ها را انتخاب می کند.
انعطاف پذیری
مدل باید نتایج معتبر و رستی را در یک محدوده مشخص که سازمان ممکن است با ان برخورد کند ، ارائه نماید. مدل همچنین باید قابلیت توانایی اصلاح و تغییر پذیری سریع و آسان خود را داشته باشد. همچنین باید قابلیت خود تطبیقی به منظور جواب دادن به تغییرات سریع محیط شرکت را داشته باشد.
سهولت استفاده
مدل باید به راحتی قابل مستدل کردن باشد. و برای اجرا زیاد وقت گیر نباشد. و استفاده از آن ساده و قابل فهم باشد. مدل همچنین نباید به تفسیر خاصی نیاز داشته باشد و نیازمند اطلاعات و اشخاصی باشد که دسترسی به آنها دشوار می باشد.

متغیرهای مدل باید با پارامترهای دنیای واقعی که مدیران اعتقاد دارند که برای پروژه مهم است ارتباط داده شوند و نهایتا” مدل باید بتواند نتایج مورد انتظاری را که مربوط به پورتفولیوی های پروژه های مختلف می باشد را شبیه سازی کرده تا مدیران بتواند تصمیمات خود را در شرایط مختلف به درستی اتخاذ نمایند.
هزینه
هزینه های مربوط به مدل سازی و جمع آوری اطلاعات باید پایین و متناسب با هزینه های پروژه باشد و یقینا” باید از منافع بالقوه پروژه کمتر باشد. همه هزینه های مدلسازی از قبیل: هزینه های مدیریت داده ها و اجرای مدل باید در نظر گرفته شوند.
سهولت در رایانه کردن
در فرایند مدل سازی، جمع آوری اطلاعات و ذخیره کردن این اطلاعات در پایگاه های اطلاعاتی رایانه ای باید ساده و آسان باشد و همچنین باید این قابلیت کارکردن با نرم افزارهای مختلف کامپیوتری را داشته باشد.
۲-۳-۲ماهیت مدل های انتخاب پروژه
بسیاری از محققین مدل های انتخاب پروژه را به دو دسته کلی تقسیم بندی می کنند که عبارتند از: عددی و غیر عددی
هر دو نوع این مدلها به طور گسترده ای استفاده می شوند. بسیاری از سازمانها ممکن است که از هر دو نوع مدل، یا ترکیبی از هر دو استفاده کنند. مدلهای غیر عددی همانطور که از اسمشان پیداست از اعداد به عنوان ورودی های خود استفاده می کنند، اما معیارهایی که سنجیده شده اند ممکن است که هم ذهنی و هم عینی باشد.
دو نکته بسیار مهم که می بایست در مورد مدلها در نظر گرفته شوند :
– مدل تصمیم نمی گیرد، انسان تصمیم می گیرد. مدیر مسؤولیت تصمیمات را به عهده دارد، نه مدل.
مدیر ممکن است که تصمیم گیری را واگذار کند اما مسولیت قابلیت تفویض شدن را ندارد.
-همه مدلها هرچند که پیچیده هم باشند بطور ناقص و جزئی، واقعیتی را که برای آن ایجاد شده اند را منعکس می کنند. واقعیت خیلی پیچیده تر از آن چیزی است که ما تصور می کنیم و فقط یک کسر کوچکی از آن را با هر مدلی میتوانیم نشان دهیم. بنابراین هیچ مدلی توانایی تصمیم گیری بهینه را نداشته و این به خاطر چهارچوب ناقص و ناکافی مدلها می باشد.(سودر، ۱۹۹۸،ص ۱۱۶)
۲-۳-۳معیار های انتخاب پروژه
در ارتباط با معیارهای انتخاب پروژه تحقیقات گسترده ای صورت گرفته است و هر کدام از آنها این معیار ها را از منظر تخصصی خود بررسی نموده اند. ولی از این تحقیقات چند مورد آنها به صورت کامل به دسته بندی و بررسی این معیار ها در زمینه تخصصی مورد نظر پرداخته اند. یکی از این تحقیقات به وسیله موناتی صورت گرفته است که در آن به انتخاب پروژه ها به وسیله معیار های تصمیم گیری چندگانه می پردازد. این محقق درجه جذابیت پروژه ها را به وسیله چهار فاکتور زیر بیان می دارد:
-امکان پذیر عملی پروژه
-دارا بودن یک تیم با صلاحیت و یک سازمان منسجم در ارتباط با پروژه مورد نظر
-موجودیت منابع سرمایه
-دارا بودن نرخ بازده بالقوه بالا
سازمانها به صورت عادی پروژه هایی را ترجیح می دهند که حداقل منابع و حداقل صلاحیت تخصصی و تکمیل در کوتاه ترین زمان ممکن و بیشترین بازدهی را داشته باشد، اما در واقعیت یافتن چنین پروژه های ایده الی مشکل بوده و بنابراین بیشتر پروژه های پیشنهادی به سازمانه دارای حداکثر یک یا دو مورد از فاکتور های مزبور بوده، بنابراین سازمان مجبور است که برای انتخاب پروژه مورد نظر خود از میان این پروژه ها دست به بهترین انتخاب بزند و پروژه های مختلف را بر حسب معیارهای ذکر شده با هم مقایسه کند.
موناتی معیار های مهم در انتخاب پرژه را به دو دسته معیار های داخلی و خارجی دسته بندی نموده است.
جاین و کلین معیار های انتخاب پروژه را بر اساس جهت گیری های استراتژیکی سازمان پیشنهاد کرده اند و شش دسته از معیار را که بر انتخاب پروژه ها مؤثر هستند، ارائه داده اند.
اوکپالا نیز یک پژوهشی را در ارتباط با معیار های انتخاب پروژه های ساخت و ساز انجام داده که در آن به استخراج ۱۰ معیار مختلف پرداخته است.
(جدول ۲-۳) معیار انتخاب پروژه
۲۳- ۴مدلهای انتخاب پروژه
در ادبیات موضوع طی چهل سال گذشته روشها و فنون زیادی به چشم می خورد، دهها و صدها مقاله و مطالعه موردی وجود دارد که در آنها رویکردها عمدتا یا کیفی هستند و یا با فنون کمی گرایش دارند. از روش های تحقیق در عملیات تا فنون تعاملی مبتنی بر علوم اجتماعی.
این روشها را می توان در یکی از دسته های زیر جای داد (یزدانپناه،۱۳۸۸،ص۷۵)

بررسی ساخت نیافته۱
امتیاز دهی(روش های عددی)۲
برنامه ریزی ریاضی شامل: برنامه ریزی عدد صحیح ۳(IP)، برنامه ریزی خطی۴ (LP)، برنامه ریزی غیر خطی (NLP)، برنامه ریزی هدف۵ (GP) و برنامه ریزی پویا۶(DP)
مدلهای اقتصادی نظیر: نرخ بازده داخلی ۷(IRR )، ارزش فعلی خالص۸ (NPV)، بازده سرمایه گذاری۹(ROI) ، تحلیل هزینه-منفعت۱۰ و تئوری قیمت گذاری
تحلیل تصمیم شامل : تئوری مطلوبیت چند شاخصه۱۱(MAUT)، درختهای تصمیم، تحلیل ریسک ، فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP)
روش های تعاملی مثل : دلفی، Q-SORT، ابزارهای تصمیم گیری رفتاری (BDA) و مدلسازی غیر متمرکز سلسله مراتبی ( DHM)
هوش مصنوعی۱۲ ( AI) شامل: سامانه های خبره و مجموعه های فازی
بهینه سازی پورتفولیوی
۱-Unstructured Peer Review
۲-Scoring
۳-Integer Programming

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1401-04-14] [ 03:26:00 ب.ظ ]




– وجود سلامت نفس در اجرای وظایف محوله، به طوری که فراخواندن او به همکاری در زمینه های مختلف خود گواهی بر وجود این امر می باشد.
– قبول چنین مسؤولیت هایی و به ثمر رساندن آن ها سبب می شود که مهندس بازرگان به عنوان یک نیروی قابل اتکا و کارآمد در میان نخبگان سیاسی و توده مردم شناخته شود.
– و در نهایت بر عهده گرفتن مسؤولیت های مختلف، تجربه و اندوخته ای ارزشمند از فعّالیتهای اجرایی را برای او فراهم می آورد.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

مهندس بازرگان و گود سیاست
تا قبل از کودتای ۲۸ مرداد اگر چه مهندس بازرگان مسؤولیت های مختلفی را در امور سیاسی جامعه تقبل کرد، اما هرگز خود به عنوان یک فرد سیاسی وارد گود سیاست نشد؛ بلکه در مواقع مختلف و از سر نیاز حضور او لازم شمرده می شد. همان طور که اشاره شد مهندس بازرگان طی دوره قبل از کودتا درد اصلی مملکت را در نبود تشکیلات حزبی و مرام های سیاسی نمی دانست و بیش از هر چیز به معتقدات فکری و تربیت معنوی و تدارک شخصیت جوانان اهمیت می داد.
اما پس از کودتای ۲۸ مرداد مهندس بازرگان به طور جدی وارد معرکه سیاست شد. مهندس بازرگان در توجیه تصمیم خود مبنی بر وارد شدن در گود سیاست چنین می گوید: ما دیدیم نهضت سرکوب شده آزادی از بین رفته و جای عدالت را ظلم و ستم و فساد گرفته است. وضع مملکت مانند آتش گرفتن خانه بود که هر کس از بزرگ و کوچک، باید هر چه در دست و هر چه در کار دارد زمین بگذارد و به سر و صدا و چاره جویی و خاموش کردن خانه بپردازد. این بود انگیزه اصلی و علل و عواملی که من و دوستانم را ناگزیر ساخت تا وارد گود سیاست شویم.[۴۶۲]
نهضت مقاومت ملی
بعد از کودتای ۲۸ مرداد، ملیون و نیروهای ضد کودتا دست به فعّالیت های مخفی و زیرزمینی زدند و در این میان جناح مذهبی جبهه ملی با ایجاد سازمان مخفی نهضت مقاومت ملی ابتکار عمل را در دست گرفت. هسته اولیه نهضت مقاومت ملی آیت الله حاج سید رضا زنجانی، رحیم عطایی، عباس رادنیا، ناصر صدرالحفاظی بودند. این گروه در چند نشست مخفی در منزل آیت الله زنجانی، برای دعوت از شخصیت های حائز شرایط و نیز نمایندگان مورد اعتماد احزاب و گروه های سیاسی، مذاکره و تبادل نظر کردند. بعد از چند روز مهندس بازرگان، دکتر سحابی، دکتر بختیار، فتح الله بنی صدر و حسین شاه حسینی را به عضویت و همکاری دعوت نمودند.[۴۶۳] مهندس بازرگان در طی فعّالیت نهضت مقاومت ملی حضور فعال داشت. نهضت مقاومت ملی زمانی که قرارداد کنسرسیوم نفت در سال ۱۳۳۳ مطرح شد شتاب بیشتری به فعّالیت های خود در جهت مبارزه و حفظ دستاوردهای نهضت ملی بخشید. یکی از اقدامات مهمی که در ارتباط با مخالفت با کنسرسیوم نفت از سوی نهضت سازماندهی شد، نامه ای بود که حدود ۷۰ تن از رجال سیاسی و دینی و ملی آن را امضاء کردند. ۱۲ نفر از امضاکنندگان این نامه از اساتید دانشگاه تهران بودند که مهندس بازرگان نیز جزء آنان بود. این نامه که خطاب به نمایندگان مجلسین شورا و مفاد قرار داد کنسرسیوم بود، درباره عواقب تصویب قرارداد کنسرسیوم اتمام حجت نموده بود.[۴۶۴]
پیامد این نامه برای مهندس بازرگان اخراج او به همراه ۱۱ تن دیگر از اساتید بود.[۴۶۵] اما دوران انتظار خدمت مهندس بازرگان هفت ماهی بیشتر طول نکشید. رژیم تصمیم به ترمیم دانشگاه گرفت؛ استادان را به تدریج و با احترام به دانشگاه بازگرداندند.
مهندس بازرگان در طی عمر چند ساله نهضت مقاومت ملی دو بار دستگیر شد یکی در فروردین ۱۳۳۴ که در انتقاد به قرارداد کنسرسیوم، اعلامیه در مقابل این توطئه بیدار باشیم از سوی برخی از اعضای نهضت مقاومت ملی چاپ شد که خشم رژیم را به همراه داشت که سبب شد جمعی از مسؤولین نهضت مقاومت ملی از جمله مهندس بازرگان دستگیر و زندانی شدند.[۴۶۶] این حبس که به مدت ۵ ماه طول کشید مهندس بازرگان بیکار ننشست و یکی از تألیفات اصولی خود را به نام عشق و پرستش نوشت و دیگر فعّالیت او در این دوره تکمیل کتاب راه طی شده بود که قبلاً آن را نوشته بود.[۴۶۷] پنج ماه حضور مهندس بازرگان در زندان او را به این نتیجه رساند که راه حل در تربیت و فعّالیت اجتماعی است: تفکر و توجه به این حقیقت که درد ایران نه با تشکیل یک حزب سیاسی حل می شود و نه حتی با روی کار آمدن یک دولت ملی از طریق اکثریت در مجلس یا تحمیل و تصادفات سیاسی و آسمانی. آن چه لازم تر و واجب تر از همه چیز است بعد از عشق و پرستش، تربیت دموکراسی و امکان جمع شدن و همکاری است که ما فاقد آن هستیم.[۴۶۸]و[۴۶۹]
تبلور این اندیشه و نیاز را در تأسیس جمعیت متاع در سال ۱۳۳۴ می بینیم. جلال الدین فارسی در این زمینه چنین می نویسد: در جناح متدین نهضت مقاومت ملی این نظر اکثریت یافت که بهتر است فعّالیت های فرهنگی و تربیتی انجام گیرد و پا به پای آن به جهت تدارک و پشتیبانی آن فعّالیت های اقتصادی صورت پذیرد. سازمان این فعّالیت ها متاع نامیده شد. این حرکت که از جهتی به اسلامی تر شدن مجموعه همکاران به شمار می رفت مرحله واسطه ای بود تا تشکیل نهضت آزادی.[۴۷۰] مهندس بازرگان درباره متاع و حوزه و فعّالیت و انگیزه های آن این چنین می نویسد: چون فعّالیت های سیاسی وسیع امکان پذیر نبود و فعّالیت های سیاسی مطمئن و صحیح نیز در هر حال احتیاج شدید به تربیت اجتماعی عملی مردم ایران برای کارهای دسته جمعی و انضباط شورایی و همکاری داشت، یک نهضت نسبتاً وسیع و خودجوش در تهران و در غالب شهرستان ها در میان مبارزین و جوانان مسلمان و ملی برای تأسیس انجمن ها و هیأت ها و مؤسسات ملی و اسلامی با برنامه های امدادی، فرهنگی، تبلیغاتی، بهداشتی و حتی تولیدی و تجاری به راه افتاد.[۴۷۱] در این دوره و در همان سال ۱۳۳۴ بود که مرحوم مطهری که تازه به تهران آمده بود همکاری خود را با این جمعیت و مهندس بازرگان آغاز کرد.[۴۷۲] از اقدامات گسترده متاع می توان تأسیس شرکت سهامی انتشار، تأسیس شرکت و کارخانه ایرفو که کارش تولید صنعتی بود نام برد. در کارخانه ایرفو که ظاهراً هیچ ارتباط دینی وجود نداشت، بعضی از مراجع دینی نیز شرکت داشتند و در شمار سهامداران آن بودند. از جمله آیت الله سید کاظم شریعتمداری و آیت الله سید هادی میلانی. نیز کسانی چون محمد علی رجایی ، دکتر محمد جواد باهنر و علی اکبر هاشمی رفسنجانی در کارخانه سهام داشتند.[۴۷۳]
در پاییز ۱۳۳۶ نهضت مقاومت جزوه ۲۴ صفحه ای تحت عنوان نفت منتشر کرد که پاسخی بود به ادعای رژیم کودتا، پیرامون امضای قراردادی با یک شرکت ایتالیایی به نام آجیپ. انتشار جزوه نفت خشم شاه و دستگاه را برانگیخت. چند روز بعد دستگیری وسیع سران نهضت مقاومت ملی و فعالین شروع شد. مهندس بازرگان نیز طی این یورش برای دومین بار در طول فعّالیتش در نهضت مقاومت ملی دستگیر شد.[۴۷۴] اما پس از چند ماهی حبس دوباره آزاد شد. با تبعید آیت الله زنجانی به زادگاهش عملاً نهضت نهضت مقاومت ملی تعطیل شد.[۴۷۵]
انجمن اسلامی مهندسین
انجمن اسلامی مهندسین در سال ۱۳۳۶ تشکیل شد. همان طور که قبلاً گفته شد ابتدا در دهه ۲۰ کانون مهندسین تشکیل شد که مهندس بازرگان از مؤسسین و فعالین آن بود. انجمن اسلامی مهندسین انشعابی از کانون مهندسین بود. پایه گذاران انجمن اسلامی مهندسین عبارت بودند از: مهندس بازرگان، مهندس سالور، مهندس دبیر، مهندس زنگنه، مهندس لواسانی. انجمن اسلامی مهندسین فعّالیت رسمی در دانشگاه نداشت و جلسات آن در خارج از دانشگاه تشکیل می شد.[۴۷۶]
در اساسنامه انجمن اسلامی مهندسین که در سال ۱۳۳۶ تصویب شد آمده:
به حکم دستور ازلی «واعتصموا بحبل الله جمیعا و لاتفرقوا» و نظر به اینکه اجتماع افراد و همکاری صمیمانه مثبت مردان معتقد صالح در اقدامات مفید مرضی خدا … و با توجه به فساد و بیچارگی مملکت از یک طرف و تزاحم عمومی از طرف دیگر، این عمل یکی از احتیاجات اساسی روز و از وسایل ضروری تربیت اخلاقی افراد و تمرین آن ها برای اداره صحیح جامعه می باشد.[۴۷۷]
همان طور که از اساسنامه انجمن پیداست وجه دینی و مذهبی در انجمن بسیار برجسته است و سایر وجوه آن را تحت الشعاع خود قرار داده است. به طوری که از همان ابتدا انجمن مهندسین به محفلی برای نیروهای مذهبی و مکانی برای ایراد سخنرانی های مذهبی درآمد. سخنرانان و مخاطبین این انجمن نه تنها جوانان و روشنفکران بلکه نیروهای مذهبی سنتی نیز بودند. به طوری که یکی از کسانی که بیشترین سخنرانی ها را تا زمان توقف فعّالیت های آن در سال ۱۳۵۳ در آن ایراد نمود شهید مطهری بود. تا جایی که کتاب خدمات متقابل ایران و اسلام ابتدا به صورت سخنرانی در این انجمن ایراد شد.
از دیگر تشکل های اسلامی که با همت و تلاش مهندس بازرگان تأسیس شد جامعه اسلامی معلمین بود که در سال ۱۳۳۸ تشکیل شد. متعاقب تشکیل انجمن اسلامی معلمین، انجمن اسلامی پزشکان تأسیس شد. انجمن اسلامی پزشکان با هدف و مرام همکاری و ایجاد ارتباط بین افراد مسلمان جامعه پزشکی به وجود آمده بود. این انجمن ادامه دهنده مسیر سایر انجمن های اسلامی بود.[۴۷۸]
در این انجمن نیز از علماء، وعاظ و روحانیون متمایل به جوانان چه به عنوان شرکت کننده و چه به عنوان سخنران دعوت به عمل می آمد.[۴۷۹] بنابراین این انجمن هم مانند انجمن اسلامی مهندسین و انجمن اسلامی معلمین در مسیری قرار گرفت که صبغه دینی آن روشنفکران مذهبی امثال مهندس بازرگان، دکتر سحابی و … را با نسل جدید روحانیون حوزوی نزدیک تر می کرد.
بعد از توقف انجمن اسلامی مهندسین در سال ۱۳۵۳ از سوی ساواک حضور شهید مطهری در جلسات انجمن اسلامی پزشکان تداوم یافت و با سخنرانی های خود نقشی فعال ایفا کرد به طوری که بعضی از آثار ایشان از جمله مساله حجاب در انجمن اسلامی پزشکان ارائه شد.[۴۸۰]
اکنون اگر بخواهیم یک جمع بندی از فعّالیت های مهندس بازرگان طی این دوره تا قبل از تأسیس نهضت آزادی داشته باشیم، می توان بیان داشت: در این دوره مهندس بازرگان به عنوان یک فرد سیاسی وارد گود می شود. اگر در دوره قبل بیشتر به عنوان یک مصلح و نظریه پرداز نواندیش دینی مطرح است، در این دوره مهندس بازرگان راه چاره را در ورود به فعّالیت های سیاسی می بیند. اما این ورود، ورودی بی برنامه نبود. آن چه مهندس بازرگان در این دوره برای ورود به عرصه سیاست لازم می داند تربیت افراد برای دموکراسی و این که امکان جمع شدن، با هم بودن و فعّالیت اجتماعی را فرا بگیرند. تبلور این اندیشه را ما در تشکیل جمعیت متاع دیدیم. جمعیتی که با حضور روشنفکران مذهبی از یکسو و روحانیون نوگرا از سوی دیگر منشأ خدمات و فعّالیت های شایان فکری و اجتماعی شد. جمعیتی که افراد در آن با اعتماد به یکدیگر تربیت اجتماعی را فراگرفتند.
می توان گفت شاید مهمترین پیامدی که این جمعیت و به تبع آن انجمن ها و مؤسسات بعدی که طی این دوره ایجاد شد داشت، کمکی بود که فعّالیت و همکاری در این تشکیلات به ایجاد و ارتقای فضای گفتمانی میان اعضاء و مشارکت کنندگان کرد. که در این فضا دال مرکزی مذهب بود، مذهبی که کلید حل تمام مشکلات جامعه را در خود داشت. اعتقاد به کارکرد اجتماعی و سیاسی مذهب نقطه وصل روشنفکران دینی و روحانیون نوگرا بود.
روشنفکران دینی، دیگر، روحانیون نوگرا را نیروهای محافظه کار و سازش کار و مصلحت پذیر نمی دانستند که ترجیح شان دوری از سیاست و اشتغال به درس و تدریس در گوشه حجره است، بلکه آنان را افرادی می دیدند که با دست شستن از زبان ثقیل حوزه، به زبان نسل جوان و طبقه روشنفکر و تحصیل کرده نزدیک شده بودند. اکنون زبان حوزه برای نسل جوان دانشگاهی نیز جذابیت پیدا کرده بود. اینان گروهی از روحانیون بودند که با کنار گذاشتن مصلحت وارد گود مبارزه سیاسی شده بودند و در پی مطالباتی بودند که از سور مذهب دمیده می شد.
از سوی دیگر این روحانیون نیز، این طبقه جدید از روشنفکران را افرادی می دیدند که دغدغه دین دارند. روشنفکرانی که دیگر راه حل مشکلات را نه در شرق و نه در غرب بلکه در سنت دینی ای می دیدند که با توجیهات علمی همراه بود. روحانیون این طبقه جدید را کسانی می دانستند که برای اولین بار در میان روشنفکران ایرانی در سخنرانی هایشان از اسلام دم می زدند. کسانی که در کلاس های درس مهندسی، کشاورزی و زیست شناسی اسلام را تشریح می کردند. روشنفکرانی که کلام شان را با آیات و احادیث آغاز می کردند. بنابراین بی دلیل نبود که این دسته از روشنفکران مورد توجه روحانیون مبارز قرار گیرند.
بنابراین می توان گفت در این دوره، فعّالیت ها و همکاری های اجتماعی با صبغه دینی ارتباطی ارگانیک و اندام وار میان روشنفکران مذهبی و روحانیون نوگرا به وجود آورده بود که اولاً بین آن ها تفاهم و زبانی مشترک پدید آورده بود و در ثانی فضایی از اعتماد را میان دو گروه به وجود آورده بود که لازمه فعّالیت گروهی و دسته جمعی است. اما نکته مهمی که باید در نظر داشت این است که، این نزدیکی و تفاهم، تفاهمی کامل و بی نقص نبوده؛ آن چه برای نگارنده در این نوشتار قابل اهمیت است نفس این پیوندی است که میان این دو گروه به وجود آمده بود.
نهضت آزادی
همان طور که در قسمت های گذشته بدان اشاره شد، جبهه ملی دوم با باز شدن فضای سیاسی کشور در تیر ۱۳۳۹ طی اعلامیه ای تشکیل یافت. مهندس بازرگان و دکتر سحابی هم در شورای عالی جبهه ملی دوم عضویت داشتند. اما این دو نه تنها در اقلیت بودند بلکه اصولا ًبا همه تصمیم های شورای عالی جبهه ملی دوم اتفاق نظر نداشتند. از همان ابتدا اختلافاتی میان جناح اقلیت و جناح اکثریت جبهه ملی دوم وجود داشت. برخی از اعضای جناح اقلیت از جمله مهندس بازرگان و دکتر سحابی که از متنفذترین رهبران نهضت مقاومت ملی بودند مظهر گرایش مذهبی در درون جبهه ملی دوم بودند.[۴۸۱] اما به هر حال به دلیل اینکه اکثریت جبهه در دست نیروهای سکولار بود گروه اقلیت نتوانست کاری از پیش ببرد. حتی از این گذشته جبهه ملی دوم خود نیز دچار تضاد و تناقض های درونی بود. از دیگر موارد اختلاف مهندس بازرگان با جناح اکثریت مسأله مبارزه بود. جناح اکثریت از حمله به شاه ابا داشت و در تلاش برای فراهم آوردن شرایطی بود که انتخابات آزاد برگزار شود. در حالی که جناح اقلیت شاه را مسؤول فساد و نابسامانی می دانست و انتقاد از شاه را در دستور کار خود قرار داده بود. اما مهندس بازرگان آنچه را که دلیل اصلی ضعف نهضت ملی می دانست، نداشتن و فقدان پایگاه عقیدتی و ایدئولوژیک بود.
دهه چهل، دهه ای است که مهندس بازرگان و همفکرانش احتیاج روز را در تشکیل حزبی با ایدئولوژی اسلامی می دانند. مهندس بازرگان در این زمینه چنین می گوید: جبهه ملی ایران همانطور که از اسمش پیداست جبهه بود. یعنی اجتماع و اتحادی از واحدها و یا مکتبهای اجتماعی که دارای مقصد مشترک (استقلال کشور و آزادی ملت) بودند. ولی مقصد مشترک داشتن ملازم با محرک داشتن نیست. محرک بعضی ممکن است ناسیونالیسم باشد و … ولی برای ما و عده ای همفکران و شاید اکثریت مردم ایران، محرکی جزء مبانی و معتقدات مذهبی اسلامی نمی توانست وجود داشته باشد. نمی گویم سایرین مسلمان نبودند و یا مخالفت با اسلام داشتند. خیر برای آنها اسلام ایدئولوژی اجتماعی و سیاسی محسوب نمی شد ولی برای ما مبنای فکری و محرک و موجب فعّالیت اجتماعی و سیاسی بود.[۴۸۲] یدالله سحابی نیز در هم فکری با مهندس بازرگان چنین می گوید: مسأله مهم دیگر تفاوت های فرهنگی و پای بندی یاران ما به مذهب و اصول دین بود. مذهب نزد سران جبهه رنگی نداشت، همین ما را بر آن داشت که کم کم گرد اصول محوری استقلال و آزادی و تدین و پای بندی به فکر اسلامی، نهضت آزادی ایران را ایجاد نماییم که در موضع گیریهای سیاسی با جبهه ملی همگام باشد.[۴۸۳] بنابراین نیاز به پایگاه عقیدتی در مبارزه، سبب می شود مهندس بازرگان و دوستانش اسلام را به عنوان ایدئولوژی حزبی معرفی کنند. این نیاز سبب شد که مهندس بازرگان و دوستانش در جلسه ای در سال ۱۳۴۰ تصمیم به تأسیس نهضت آزادی بگیرند.
این نهضت از آیت الله طالقانی برای عضویت در هیأت مؤسس این سازمان دعوت کرد و ایشان نیز این پیشنهاد را پذیرفتند. هیأت مؤسس در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ماه ۱۳۴۰ طی نامه ای نظر و هدف خود را برای شادروان دکتر مصدق که در احمدآباد به سر می برد تشریح کرد. دکتر مصدق نیز چهار روز بعد در پاسخ به مؤسسین نهضت آزادی ایران خطاب به مهندس بازرگان نامه ای نوشت و از ایجاد چنین نهضتی با آرزوی توفیق از خدای بزرگ برای نهضت تشکر کرد.[۴۸۴]
در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ماه ۱۳۴۰ نخستین جلسه سازمان نهضت آزادی ایران در منزل آقای فیروزآبادی تشکیل شد و موجودیت این سازمان سیاسی اعلام گردید. مهندس بازرگان طی سخنرانی ای اهداف نهضت را تشریح کرد: ما مسلمان، ایرانی، تابع قانون اساسی و مصدقی هستیم.
بدین ترتیب نهضت آزادی ایران پدید آمد. نه تنها در اساسنامه نهضت از اسلام به عنوان ایدئولوژی حزبی یاد می شود و آن را به عنوان راهنمای عمل حزب می پذیرد، بلکه مورد تأیید روحانیون برجسته از جمله آیت الله سید رضا زنجانی و آیت الله طالقانی قرار می گیرد. و این دو شخصیت برجسته در حمایت از این حرکت ملی مذهبی اعلامیه صادر می کنند.
آیت الله سید رضا زنجانی در اعلامیه خود نهضت آزادی را تأیید کرده و از آنان می خواهد که همکاری نزدیک با جبهه ملی داشته باشند و از تفرقه جلوگیری کنند.[۴۸۵]
آیت الله طالقانی نیز در اعلامیه ای که صادر می کند چنین می گوید: شما به چشم خویشتن وضع نکبت بار این سرزمین تاریخی و این کشور اسلامی را می نگرید که در اثر سلطه غارتگران پراکندگی چگونه بر سر این مملکت سایه افکنده است. باید مردانی که محیط آلوده و زبونشان نساخته و غیرت و احساس مسؤولیت در آنان نمرده دور هم گرد آیند و با راه صحیح و اصیل مبارزه، راه آزادی و آزادمنشی را برای ملت ایران بگشایند. بحمدالله جمعی که طی سالهای سخت ثبات قدم و پاکی نیت خود را ابراز داشته، در این هنگام خطیر به نهضت آزادی ایران قیام و اقدام نموده اند. این جانب اگر چه از کوتاهی در انجام وظیفه خود نزد خدا و اولیای اسلام شرمسارم ولی پیوسته در صف مبارزه با فساد و مفسدین باقی مانده و به این سبب دعوت همکاری با بنیانگذاران نهضت آزادی را پذیرفتم.[۴۸۶]
چنین تأیید شایسته ای از دو روحانی برجسته و مشارکت مستقیم یکی در تأسیس نهضت آزادی نشان از پیوند و ارتباط نزدیک و اندامواری است که میان روشنفکران مذهبی و روحانیون نوگرا در عرصه سیاست و مبارزه حزبی به وجود آمده است. پیوندی که نشان از اعتمادی روبه فزون است که از دهه ۲۰ شروع شده و تاکنون نیز تداوم و فزونی یافته است.
اما جبهه ملی دوم نهضت آزادی را به عضویت نپذیرفت و مهندس بازرگان و دکتر سحابی به طور مستقل و جدا از نهضت آزادی در جبهه ملی دوم حضور می یافتند. دکتر شیبانی در این باره چنین می گوید: ما نهضت مقاومتی هایی بودیم که در صحنه مانده بودیم و مجموعاً این پیشنهاد را دادیم که یک تشکیلات مذهبی تر درست شود، البته بازرگان چهره شاخص تر ما بود و عنصر نظریه پرداز گروه سیاسی ما هم رحیم عطایی بود. مهندس بازرگان یک آدم دموکرات منش بود و روحیه انقلابی آن چنانی نداشت. ما هم نمی خواستیم از جبهه ملی جدا بشویم، می خواستیم یک گروه ملی مذهبی درست بکنیم و در داخل جبهه ملی صاحب کرسی و نظر بشویم در واقع تشکیل نهضت آزادی توسط ما نوعی انشعاب و اعتراض به جبهه ملی نبود، بلکه می خواستیم داخل جبهه فعّالیت کنیم منتهی جبهه ملی نپذیرفت.[۴۸۷]
اگر چه با نپذیرفتن نهضت آزادی در جبهه ملی دوم شاهد نوعی افتراق میان این دو گروه هستیم، اما در مقابل روز به روز همسویی و تعامل نهضت آزادی با جریان روحانیت بیشتر می شود. مهندس بازرگان خود در این زمینه چنین می گوید: از سال ۴۰ تفاهم و تمایل شدیدی میان مسلمانان مبارز نسبت به همکاری بیشتر و وحدت در زیر لوای اسلام ظاهر گردید.[۴۸۸] این تعامل روز به روز بیشتر می شد، مهندس توسلی نیز در این زمینه چنین می نویسد: پس از درگذشت آیت الله بروجردی در سال ۱۳۴۰ اعضای انجمن اسلامی دانشجویان به مناسبت چهلمین روز درگذشت ایشان، به قم سفر کردند و مهندس صباغیان پیام انجمن اسلامی دانشجویان را در مسجد اعظم قم خواند. از سوی دیگر پس از فوت آیت آلله بروجردی این سؤال در میان نسل جوان مطرح شده بود که جایگاه تقلید در اسلام کجاست؟ چرا باید از مراجع تقلید کرد؟ در این ارتباط مهندس بازرگان، دکتر سحابی و آیت الله طالقانی جلساتی را با دعوت از علامه طباطبایی، سید ابوالفضل موسوی زنجانی، مرتضی مطهری ترتیب دادند. ماحصل این جلسات کتابی شد با عنوان «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت» که مقاله ای از مهندس بازرگان نیز در آن چاپ شد.[۴۸۹]
نهضت آزادی در صف مبارزه همسو با روحانیت
با تشکیل نهضت آزادی تفکر و اندیشه ای که مهندس بازرگان دنبال می کرد، شکل منسجم به خود گرفت. سازمانی تشکیل شده بود که به دنبال مطالبات خود از رژیم بود. اما آن چه وجه بارز این حرکت جدید است مبارزه در چارچوب قانون اساسی است حزبی که به نوعی خود را وارث و دنباله رو مکتب مصدق می داند، شعارش، شعار معروف شاه باید سلطنت کند و نه حکومت، می باشد. اما نسبت به سلف خود تندروتر است و نوک پیکان حمله را به سوی شخص اول مملکت نشانه گرفته است و بی پرواتر اعتراض می کند. از سوی دیگر در مبارزه به خوبی به جایگاه و نقش مذهب و قدرت و توانایی ای که مراجع مذهبی در بسیج عمومی دارند واقف است. اکنون در این قسمت این هم سویی را دنبال می کنیم.
در مرداد ماه ۱۳۴۱ نهضت آزادی در نامه ای سر گشاده ضمن تشریح اوضاع نابسامان کشور، به ویژه اشاعه فساد در سالهای پس از کودتا به مسؤولیت های شاه در حمایت از دولت های زاهدی، علاء، اقبال و شریف امامی و نیز اشاره به تناقض گویی های شاه، در سخنرانی ها و در کتاب مأموریت برای وطنم و اشتباهات او داشته است.[۴۹۰]
از آغاز شروع نهضت روحانیت در جریان مخالفت با لایحه ایالتی و ولایتی، نهضت آزادی هم سو با این حرکت به فعّالیت پرداخت و در مسیر همگرایی با روحانیون گام برداشت. تا جایی که در پائیز ۱۳۴۱ مهندس بازرگان همراه با آیت الله طالقانی و دکتر سحابی به دیدار مراجع چهارگانه تقلید یعنی آقایان گلپایگانی، نجفی مرعشی، شریعتمداری و امام خمینی می روند. ملاقات با سه مرجع به راحتی انجام می شود ولی ملاقات با امام با دشواری روبرو می شود و ایشان در ابتدا وقت ملاقات نمی دهند سرانجام خود ایشان به وسیله مرحوم علامه طباطبایی پیغام می هند که در منزل علامه طباطبایی قرار ملاقات گذاشته شود و در نهایت این ملاقات در منزل مرحوم علامه طباطبایی صورت می گیرد. این اولین ملاقات مهندس بازرگان با امام بود. در این ملاقات شیوه اصلاح طلبانه و گام به گام مهندس بازرگان مورد پسند امام قرار نمی گیرد.[۴۹۱] نهضت آزادی در حمایت از مواضع علماء و مراجع دینی در اواخر آبان و اوایل آذر در اعلامیه ای که با عنوان «در زمینه اعلامیه های اخیر علمای اعلام و مراجع اعظام دامت برکاتهم» منتشر کرد از مواضع علماء و روحانیون در قبال مسائل سیاسی تجلیل کرد: پس از از گذشت ۵۶ سال که روحانیون ایران علمدار انقلاب مشروطیت و رهبر ملت و واضع قانون شدند مردم مسلمان آزادی خواه با اعجاب و امید به چنین بازگشت دست جمعی و توأم شدن دین و قانون که لازم و ملزوم یکدیگرند می نگرند. بسیار ارزنده و زیبنده است که آقایان اعتراض خود را نه به موضوع واحد انتخابات انجمن های ایالتی و ولایتی کرده و نه آلوده به مسأله اصلاحات ارضی که دست آویز ظاهر فریبی برای دولت شده است ننموده اند، بلکه نظر را بالاتر گرفته، انگشت روی منشأ خرابی ها و ریشه مفاسد یعنی خودکامگی و حکومت مطلق العنان فردی گذارده، مدافع اجرای کل احکام اسلام رعایت قانون اساسی شده و حق حاکمیت مردم از طریق انتخابات صحیح را مطالبه نماید.[۴۹۲],[۴۹۳]
نهضت آزادی سپس در دی ماه ۱۳۴۱ در بیانیه ای با عنوان «هدف روحانیون از مبارزه اخیر» به دفاع از روحانیت پرداخت. در این بیانیه نهضت آزادی اعلام داشت: روحانیت از مبارزه پیگیر سه هدف اساسی دارد: ۱- مبارزه با قانون شکنی ۲- مبارزه علیه تقویت اقلیت های ضد مذهبی ۳- دریدن ماسک اصلاحات دروغی.[۴۹۴]
آقای هاشمی رفسنجانی در زمینه این همگامی چنین می گوید: در جریان نهضت دو ماهه روحانیت، احزاب و گروه های سیاسی، توده ای، جبهه ملی، نهضت آزادی یک موضع گیری مشترک داشتند که می توان به ناخرسندی همه آنان از اقتدار روحانیت تعبیر کرد، شاید بعضی هاشان فکر می کردند که اگر در مسائل سیاسی بشود از روحانیت استفاده کنند خوب است، روحانیت مردم را بسیج کند، ولی قدرتی نشود. نهضت آزادی تفاوت داشت هم به دلیل جنبه مذهبی و هم به دلیل حضور افرادی سالمتر در این جمع، عده ای جوان، دانشجو و مخلص هم دورشان جمع بودند. می شود گفت که مشکل نهضت آزادی جوزدگی آن ها در برخورد با روشنفکرها بود. برای حفظ جنبه روشنفکری و راضی نگه داشتن روشنفکران اهمیت زیادی قائل بودند. با این همه تلاش می کردند که روحانیت و بازار را هم راضی کنند. اعلامیه هایی می دادند در طرفداری از مبارزه روحانیت و یا کوشش در توجیه پاره ای مسائل. برای ما هم همین مقدار حضور آنان در مبارزه مفید ارزیابی می شد و راهی بود برای نفوذ در دانشگاه و منحصر نشدن نهضت روحانیت به غیرتحصیل کرده های دانشگاهی و جامعیت قضیه که در وجهه بین الملی نهضت و توجه خبرنگاران خارجی و … سودمند بود. می توان گفت که نهضت آزادی از همه به ما نزدیک تر بود.[۴۹۵] اما مهمترین موضع گیری نهضت آزادی در مقابل شاه اعلامیه ای بود که در روز ۳ بهمن ۱۳۴۱ با عنوان «ایران در آستانه یک انقلاب بزرگ» علیه انقلاب سفید شاه و رفراندوم آن صادر کرد: … عامل این انقلاب نه دهاتی ها هستند، نه شهری ها، نه ملت، نه مجلس و نه دولت. یک نفر است: شخص پادشاه مملکت. این انقلاب یک پدیده نو ظهور تاریخ است، زیرا انقلاب دو طرف دارد و انقلاب کننده آن طرف تو سری خورده، زجرکشیده، محروم شده، خشمگین شده و مظلوم اجتماع است، انقلاب را در برابر طبقه قاهر غاصب حاکم ظالم انجام می دهند. اما امروز هیأت حاکمه و دستگاهی انقلاب می کند که تا دیروز خود از طریق ارباب ها و مالک ها و مأمورین دولت یگانه حامی نظام ارباب رعیتی و فئودالیته و وکیل ساز و برخوردار از اقتصاد و اجحاف مالکیت و سرمایه داری بود.[۴۹۶] این اعلامیه خشم رژیم را به همرا داشت و منجر به دستگیری و محاکمه سران نهضت آزادی شد. ابتدا مهندس بازرگان و آیت الله طالقانی دستگیر شدند و سپس دکتر سحابی نیز بازداشت کرد.
در تاریخ ۳۰/۷/۱۳۴۲ رژیم محاکمه سران نهضت آزادی را در دادگاه ویژه نظامی آغاز نمود. دادگاه ویژه بدوی پس از سی و یک جلسه در ۱۶/۱۰/۱۳۴۲ با صدور حکم محکومیت سران نهضت آزادی کار خود را پایان داد. دادگاه تجدید نظر ویژه سران نهضت آزادی در ۱۴ اسفند ماه ۴۲ شروع گردید و بعد از ۱۵ جلسه بالاخره در ۱۶ تیر ماه ۴۳ محکومیت سران نهضت آزادی را در دادگاه بدوی تأیید نمود.[۴۹۷] مهندس بازرگان و آیت الله طالقانی هر کدام به ده سال زندان محکوم شدند و دکتر سحابی به ۴ سال زندان محکوم شد. یکی از نتایج مثبت محاکمه سران نهضت آزادی، تعمق بیشتر پیوند جریان روشنفکری مذهبی با روحانیت بود. تجلی این پیوند حمایت قاطع علماء و مراجع تقلید شیعه از رهبران دربند نهضت آزادی و محکوم کردن رژیم بود. از جمله این پیام ها و حمایت ها پیام امام بود که در تاریخ ۱۸/۱/۱۳۴۳ طی اعلامیه ای اعلام حمایت نمودند که در فصل بود مفصل به آن می پردازیم. در همین دوران زندان بود که مهندس بازرگان برای دومین بار با امام ارتباط پیدا کرد. مهندس بازرگان در این زمینه چنین می گوید: دومین ارتباط در سال ۴۲ از زندان قصر با وساطت مرحوم برادرم به منظور رساندن جوابیه سخنرانی گستاخانه شاه علیه ایشان بود که با نظر آقایان طالقانی و دکتر سحابی و تولیت تهیه کرده بود و آن ها خیلی پسندیده و بهترین پاسخ دانستند.[۴۹۸] سران نهضت آزادی در زندان بودند که قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ به وقوع پیوست. نهضت آزادی در اعلامیه ای با عنوان « دیکتاتور خون می ریزد» به حمایت از قیام ۱۵ خرداد و نقش روحانیت پرداخت و رژیم را محکوم کرد. در این اعلامیه آمده بود: مردم مسلمان ایران، در طول تاریخ ایران نخستین بار است که به مقام منیع نیابت عظمی امام علیه السلام جسارت می شود و مراجع تقلید حضرت آیت الله خمینی دزدیده و زندانی می شود. افراد نهضت آزادی ایران، یاران وفادار قرآن و شاگرد مکتب آزادی بخش حسین بن علی علیه السلام با ایمان راسخ و قاطیعت و بدون تزلزل با قیام عمومی مردم ایران همگام نموده و به یاری خدا ملت ستمدیده را تا پیروزی معاونت خواهند کرد.[۴۹۹]
در داخل زندان نیز تلاش ها و رایزنی هایی برای حمایت از قیام ۱۵ خرداد از سوی سران نهضت آزادی به عمل آمده بود. این تلاش در حالی صورت گرفته بود که اعضای جبهه ملی مخالفت خود را در صدور بیانیه برای حمایت از قیام اعلام داشته بودند.
بدین ترتیب پس از دستگیری رهبران نهضت آزادی هم سویی با روحانیون به معنا ارتقاء یافته بود، پس از قیام ۱۵ خرداد ابعاد استراتژیک به خود گرفت. به عنوان مثال، در دوره یک سال قبل از قیام ۱۵ خرداد تنها ۱۰ مورد اشاره به روحانیون در نشریات نهضت آزادی وجود دارد (۸ بار درباره آیت الله طالقانی و ۲ مورد آیت الله زنجانی). اما پس از قیام ۱۵ خرداد و در طول چند ماه، بیش از ۳۵ مورد اشاره به روحانیون می شود (۲۰ مورد آیت الله خمینی، ۸ مورد آیت الله میلانی و ۷ مورد آیت الله شریعتمداری)، به اضافه در تمام نشریات بعد از قیام به نحوی درباره ۱۵ خرداد گفتگو می شود.[۵۰۰] بعد از این واقعه است که ما شاهد پیوندی هر چه بیشتر در میان روشنفکران مذهبی و روحانیون هستیم. نهضت آزادی در اعلامیه ای با عنوان «پیوند مقدسی که ناگسستنی است» می گوید: نهضت آزادی در ایران ستون فقرات نهضت مقاومت ملی و نیروی اجتماعی اصیل و مقاوم نهضت ملی ایران است. … اسلام عزیز روح حزب ماست و مسلمانان طبیعی ترین همرزمان ما هستند. ما بنیانی مرصوص و قطعه پولادی تجزیه ناپذیر هستیم که در مسیر مبارزه پیوسته تر و محکم تر می شویم و هیچ عاملی جزء در جهت استحکام هر چه بیشتر ما مؤثرتر نخواهد بود … . نهضت آزادی ایران بار دیگر از الطاف مبارکشان سپاسگزاری می نماید و همبستگی کامل و وحدت خلل ناپذیر خود را با آن پیشوایان بزرگ موکداً اعلام می دارد.[۵۰۱]
بنابراین می بینیم که روند نزدیکی نهضت آزادی با روحانیون روز به روز حتی با وجود در زندان بودن سران نهضت آزادی نزدیک تر می شود و ادامه می یابد.
وقتی اعضای شورای مرکزی و هیأت اجرایی نهضت آزادی بازداشت شدند، شورای مرکزی، که اکثریت قریب به اتفاق آن در زندان بودند، توسط آقای مهندس بازرگان به آقای سید احمد صدر پیغام و مأموریت دادند که هیأت اجرایی جدیدی را معین کنند تا کار ادامه پیدا کند. آقای صدر، از آقایان مهندس صباغیان، گلپروران، جلال و یعقوبی دعوت کردند.[۵۰۲] اما نهضت آزادی پس از این مدت و حتی بعد از آزادی رهبرانش در زمینه فعّالیت های سیاسی قدم مؤثری برنداشت. و تنها تا قبل از دستگیری مهندس سحابی در سال ۴۲ است که فعّالیت هایی را سازمان می دهد ولی بعد از آن عملاً دیگر نیرویی مخل کننده برای رژیم حاکم به حساب نمی آمد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:26:00 ب.ظ ]




تجدد نزد آن‌هاتحقق مصلحتی است که فشارهای واقعی و تغییرات اجتماعی و سیاسی و اقتصادی اقتضای آن را دارند.
تجدد نزد آن‌ها گشودن کامل باب اجتهاد به گونه‌ای است که تمام مردم در آن وارد شوند و عالم و جاهل در اجتهاد مساوی هستند. دکتر حسن ترابی می‌گوید‌: «والاجتهاد مثل الجهاد‌، ینبغی أن یکون فیه لکل مسلم نصیب… إلى أن قال: وکذلک الاجتهاد» و نیز درجای دیگر می‌گوید‌: «وتقدیر أهلیه الاجتهاد مسأله نسبیه وإضافیه‌، ولکن بعض الکُتَّاب المُتنطِّعین فی الضبط یتوهمون انّهادرجه معنیه تمیز طبقه المجتهدین من عامه الفقهاء» وشیخ محمد‌عبده چنین گفته‌: «بأنه سهل المنال على الجمهور الأعظم من المتدینین‌، لا تختص به طبقه من طبقات…».
تجدد نزد ایشان انکار سنت است با ادعای این که با عقل یا قرآن و یا علوم جدید معارض است.
تجدد نزد آن‌هاتوهین به فقه سلف امت اسلامی و روش‌ها و اصول آن‌هاست و این ادعا که فقه آن زمان ضروریات زمان حاضر را پوشش نمی‌دهد. دکتر حسن ترابی می گوید: «فأفکار السلف الصالح ونظمهم قد یتجاوزها الزمن من جراء قضائها على الأمراض التی نشأت من أجلها‌، وانتصارها على التحدیات التی کانت استجابه لها».
تجدد نزد آن‌هاقطع ارتباط کامل بین گذشته و حال و سلف امت و افراد حال حاضر است و این ادعا که علم سلف و اجتهادات ائمه اربعه از میراث گذشته محسوب شده و مربوط به گذشته است دکتر حسن ترابی می‌گوید‌: «ومهما کان تأریخ السلف الصالح إمتداداً لأصول الشرع‌، فإنه لا ینبغی أن یُوقَّر بانفعال‌، یحجب تلک الأصول‌، فما وُجد فی تراث الأمه بعد الرسول ابتداءً بأبی بکر فهو تأریخ یستأنس به‌، فما أفتى به الخلفاء الراشدون مثلاً‌، والمذاهب الأربعه هو تراث لا یلزم به‌، وإنما یستأنس به فی فهم سلیم لشریعه تنزلت فی الماضی على واقع متحرک‌، وهی تنزل الیوم على واقع متحرک» و نیز می‌گوید‌: «وقد بان لها (أی الحرکه الإسلامیه التجدیدیه) أن الفقه الذی بین یدیها مهما تفنَّن حملته بالاستنتاجات والاستخراجات‌، ومهما دققوا فی الأنابیش والمراجعات‌، لن یکون کافیاً لحاجات الدعوه…».
تجدد نزد آن‌هاتعریف و تمجید از فرقه‌های بدعت‌گذار مانند معتزله و تمجید از روش‌های آن‌هاو قراردادن آن‌هابه عنوان الگو است‌، دکتر محمد عماره می‌گوید:«ویسلم الکثیرون بأن المعتزله هم فرسان العقلانیه فی حضارتنا» و خوارج را این‌گونه توصیف می‌کند:«حزب عدالت و دموکراسی» و جنبش ایشان را این‌گونه توصیف می‌کند:«کانت التجسید الحی لحراره القیم الثوریه التی جاء بها الإسلام».
تجدد نزد ایشان تمجید و بزرگداشت عقل و مقدم کردن بر قرآن و سنت است هر چند که حکم عقل مخالف آن‌هاباشد‌، دکتر محمد عمار چنین می‌گوید‌:«لقد أصبح الواقع الفکری للحیاه العربیه یتطلب فرساناً غیر النصوصین‌، ویستدعی أسلحه غیر النقول والمأثورات للدفاع عن الدین الإسلامی‌، وعن حضاره العرب والمسلمین» و در جای دیگر در حالی که روش عقلانی معتزله را تعریف می‌کند چنین اذعان می‌کند‌:«لقد أوجبوا عرض النصوص والمأثورات على العقل‌، فهو الحکم الذی یمیز صحیحها من منحولها‌، ولا عبره بالرواه ورجال السند مهما کانت هالات القداسه التی أحاطهم بها‌، المُحدِّثون‌، وإنما بحکم العقل فی هذا المقام» و نیز می‌گوید‌: «وهکذا کانت حجج العقل وبراهینه قاضیه وحاکمه على حجج السمع».
شیفتگی و دلبستگی فراوان آن‌هابه نظام حکومتی غربی و دموکراسی آن‌هاو آمیختن حکومت آن‌هابا شورا در اسلام خالد محمد خالد چنین می‌گوید: «إن نظام الحکم فی الإسلام هو الشورى‌، وما الشورى؟ انّهاالدیمقراطیه التی نراها الیوم فی بلاد الدیمقراطیات».
و پس از آن به بیان فرق های متجددین عصر حاضر و مصلحان قرون اولیه اسلامی پرداخته و درخلال این معرفی دوباره به متفکران عصر حاضر که داعیهاصلاح‌گری نیز دارند حمله می‌کند.
شاخه‌های فکری و عقیدتی مدرسه نوگرایی[۱۹۶]: متجددین در تقدیم عقل بر نصوص شرعی و مهم جلوه دادن عقل راه معتزله را در پیش گرفتند‌،همان‌گونه که در مساله اختیار و قدرت انسان بر خلق افعال خود روش فرقه قدریه را در پیش گرفتند. اولین مدرسه عقلی «معتزله» هستند:
مقدم نمودن عقل بر شرع و تکذیب احادیثی که موافق عقل نیستند و تاویل آیاتی که موافق نظر ایشان از ویژگی‌های آن‌هابوده است [۱۹۷]. و طرفداران گرایش مادی تجددگرایی از این افکار منحرف تاثیر پذیرفته‌اند‌، پس آنچه از آیات موافق رای و نظرشان باشد انتخاب می‌کنند و وقتی که آیه‌ای با رای و نظرشان مخالف باشد تفاسیر مرتبط با آن را باطل می‌دانند و بسیاری ازاحادیث شریف را نبوی را رد کرده و راویان آن‌هارا مورد انتقاد قرار می‌دهند همان‌گونه که معتزله در مورد اصحاب بی‌ادب بودند و به ایشان حمله می‌کردند مانند عمرو بن عبید «یکی ازبزرگان معتزله» که چنین می‌گوید‌: «والله لو أن علیاً وعثمان وطلحه والزبیر‌، شهدوا عندی على شراک نعل ما أجزته»[۱۹۸]. دکتر خالص جلبی بر اساس روش معتزله با اصحابی چون معاویه و عمروعاص«رضی الله عنهما»[۱۹۹] برخورد نموده وایشان را مورد حمله قرار می‌دهد که از سخنان او می‌توان به این مطلب اشاره نمود: «شخصیات هامشیه فی الثوره الإسلامیه الأولى‌، من طراز عمرو بن العاص ومعاویه‌، حرفت مسیره الخلافه الراشده» و از حمله و تخریب او در جنگ صفین و نیز بنی امیه و فتوحات ایشان خسته نمی‌شود و می‌گوید‌: «عندما یقلب معاویه الوضع الراشدی لبناء دوله بیزنطیه‌، ونسخ الخلافه الراشده بالتآمر الأموی».[۲۰۰]
مفهوم تغییر نزد پیروان این مدرسه تازه تاسیس درعناوین زیر خلاصه می‌شود‌:
انسان قدرت این که نفس خود و دیگران را تغییر دهد را دارد.
اعتقاد به قدرت انسان برای تعیین سرنوشت خویش.

تغییر شامل مسلمان و غیر مسلمان می‌شود و نیز شامل الغا کردن تفاوت‌های بین ادیان مختلف و تقریب بین ادیان می‌شود.
شیخ جودت یک قاعده عمومی برای سنت‌های تغییر از خلال آیه «یغیروا ما بأنفسهم» ارائه کرده است‌، در حالی که تمام امور در دست خداوند است. او نظریه خود در رابطه با تغییر اجتماعی را وقتی که آن را بر اساس افکار غربی بنا می نهد تاکید می‌کند و تلاش می‌کند تا دین را زیر سلطه نظریات روان شناسی و جامعه شناسی درآورد و راهی برای تغییر نفوس انسانی وجود ندارد جز با تبعیت از این علوم انسانی. جودت سعید می‌گوید‌:«إن هذا العلم لا یزال فی توحشه‌، ولم یستأنس بعد عند المسلمین‌، حتى یسخروه لتغییر ما بأنفسهم‌، ولکشف ما ینبغی أن یغیروا ما بأنفسهم».
پیروان مدرسه جدید علی رغم متون شرعی گمان می‌کنند که انسان خودش افعال خود را ایجاد می‌کند و اعتقاد به قدر فعالیت انسان را مختل می‌کند. به همین سبب از روش قدریه تبعیت می‌کنند در حال که ایمان به قضا وقدر قدرتی عظیم در حرکت امت اسلامی می باشند‌‌‌، قدرتی که امت اسلام با تکیه بر آن و شجاعت توانستند عدالت و خیر را در جهان گسترش دهند.هدف تفکر اعتزالی ایجاد تفرقه و انحراف در آن‌هااست.
دروس«شیخ سلمان العوده»
سوال‌: تا چه اندازه ازمدرسه عقلی درتفسیر قرآن می‌شود استفاده نمود و موانع استفاده از این تفکر در تفسیر چیست ؟
جواب: در ابتدا باید بگویم برخی ازدوستان نسبت به این اصطلاح انتقاد دارند و می گویند چرا باید گفته شود «مدرسه عقلی» که باید بگویم در اصطلاح مناقشه‌ای وجود ندارد چون وقتی که می گوییم عقلی منظورمان این نیست که فقط آن‌هاعاقل هستند و بقیه فرقه‌ها و مکتب‌ها فاقد عقل می‌باشند بلکه منظورمان این است که مدرسه عقلی در مقابل مدرسه عقلی نقلی یا نقلی عقلی قرار دارد پس ما منکر عقل و ارزش آن نیستیم ولی معتقدیم که باید هم معقول و هم منقول را اخذ نموده و از آن‌هااستفاده کنیم و یقین داریم که منقول صحیح با عقل سلیم هیچ گاه اختلافی پیدا نمی‌کنند‌، همان‌گونه که ما برخی از مردم را قرآنی می‌نامیم‌، نظورمان این نیست که باقی مردم به قرآن ایمان ندارند و این اصطلاح اشکالی ندارد.[۲۰۱]
اما در مورد مدرسه عقلی باید گفت که این مدرسه تا حد بسیار زیادی از مکتب معتزله تاثیر گرفته و وامدار ایشان می‌باشد بلکه در برخی مسائل ادامه دهنده راه معتزله هستند و برخی از عقل‌گرایان معاصر تصریح دارند که ایشان معتزلی هستند و مکتب اعتزال را تایید می‌کنند مانند حسن حنفی که به این مطلب تصریح دارد و حسنی زینه در کتاب خود با نام «العقل عند المعتزله» به این مطلب تاکید نموده است و برخی دیگر که جرات نداشتند تا با این صراحت خود را معتزلی بنامند حتی شیخ غزالی در مصاحبه با نشریه «المساء المصریه» گفته است‌: من از تعداد زیادی از دانشمندان بهره جستم و از ایشان تاثیر پذیرفتم که یکی از ایشان را قاضی عبد الجبار «از شیوخ مشهور معتزله» معرفی می‌کند و نام تعداد دیگری از علمای اهل سنت را هم ذکر می‌کند.
بر عموم مومنین اعلام می کنم که مدرسع عقلی فرقه‌ای است که بر همه واجب است با آن محاربه و مقابله نمایند چرا که بر اساس اصول غیر صحیح بنا شده است ولی در تفاصیل مسائل ممکن است این عالم گاهی نظر درستی بدهد و گاهی نظر اشتباهی که ما با این مساله مشکلی نداریم ولی از حیث روش محاربه با آن‌هاواجب است.[۲۰۲]
دروس شیخ صالح بن حمید
سوال‌: آیا این صحیح است که معتزله فرقه‌ای اسلامی بوده‌اند که بعدها از بین رفته‌اند؟[۲۰۳]
جواب‌: این فرقه بعد از ضعیف شدن دچار انحطاط شده و از بین رفت ولی با تاسف باید گفت که گروهی از عقل‌گرایان که جزو ادبا و نویسندگان محسوب می‌شوند تلاش دارند تا آن را زنده کنند مانند طه حسین و کسانی که با او هم عقیده هستند که تلاش نمودند تا مذهب اعتزال را زنده کنند و متجددینی که مطالعاتی دارند اذعان می‌کنند که ایشان نه تنها معتزلی نیستند بلکه کافرانی هستند که به خداوند متعال کفر می‌ورزند.
گاهی اوقات نظرات عقلی گروهی را شیفته خود می‌کند‌، بعضی از بزرگان معتزله نظراتی دارند که مادی‌گرایان و کسانی که از تفکرات غربی متاثر هستند را به تعجب واداشته و آن‌هارا شیفته خود می‌نمایند. حال سوال این است که چرا باید معتزله را احیا نمود ؟ این گروه جدید به سبب عدم ایمان به دین در صدد احیای معتزله هستند‌،در حالی که معتزله به خدا و پیامبر اکرم و اسلام ایمان داشتند ولی متجددین در صدد هستند تا با سوء استفاده ازافکار ایشان مردم را منحرف کنند.
شکی نیست که معتزله گروهی منحرف بودند در حالی که روش آن‌هاجهت رد ملحدان و متکلمان ابداع شده بود و آن‌هادرصدد بودند تا کافران و زنادقه را محکوم کنند و فلسفه فاسد یونانی را رد کنند اما دچار اشتباه شدند در صورتی که نیت و هدف ایشان نیکو بود و کسانی که در صدد احیای دوباره معتزله هستند هدفشان رسیدن به فلسفه یونان و فلسفه مادی غربی هستند.[۲۰۴]
دکتر ابراهیم مدکور می‌گوید‌: معتزله آزادی اندیشه را تقدیس می نمودند‌،آن‌هاهم نزد مخالفان و هم بین خودشان این آزادی اندیشه را تقدیس می‌کردند و از دشمنان خود عجیبترین و غریبترین آرا را می شنیدند و مورد بررسی قرار می دادند و بطلان آن‌هارا اثبات می نمودند و عرصه بحث را بین خودشان گسترش می‌دادند و بین آن‌هامشکلی نداشت که شاگرد با استادش مخالفت کند و می‌گوید‌: اشاعره مدرسه میانه‌رویی هستند که تلاش می‌کردند تا حد وسط بین نقل و عقل و سلف و معتزله را اخذ کنند و از شبهات عجیب سکولارهای عرب این است که می‌گویند معتزله در زمان خود به جدایی دین از سیاست معتقد نبودند و به نصوص قرآنی و احادیث صحیح عمل می‌کردند در حالی که ما مشاهده می‌کنیم که بسیاری از اندیشمندان عرب به سخنان و نظرات غربی‌ها استشهاد می‌کنند‌، البته ما مخالف استفاده از نظرات دیگران نیستیم چرا که حکمت گمشده مومن است ولی معتقدیم که وقتی در فرهنگ مسلمانان نظرات و افکار خوب وجود دارد چرا از آن‌هااستفاده نکرده و به نظرات غربیها متوسل شویم. اضافه می کنم که اسلام نیز درهای ابداعات فکری و ادبی و ریاضی و سینمایی و… را نبسته است و قیود شرعی مخالف خرافات و امور پست و تحریک جنسی و ادبیات کوچه بازاری و کفر وبی دینی است و در بین علمای مسلمان کسی را نمی‌یابیم که مخالف هر عمل فکری یا ادبی یا تئاتر مفید یا تفریحات سالم باشد.[۲۰۵]
متجددان می گویند در مواردی که تدبیر انسان خودش راهگشا می‌باشد مانند چگونگی آرایش سپاه در میادین جنگ و مانند اینها امر و نهی شرعی وارد نشده است بلکه این‌ها از امور بشری هستند که مسلک پیامبر درآن‌هاتشریع محسوب نمی‌شود[۲۰۶]و این مطلبی است که تعداد کثیری از علمای اسلام آن را تایید کرده‌اند[۲۰۷]و برخی از آن‌هاتا جایی پیش رفته‌اند که حتی معاملات و کشورداری و روش حکومت را از دایره شریعت خارج می‌دانند به طوری که بیشتر اوامر و نواهی پیامبر در معاملات را اجتهاد می‌دانند و نه وحیانی.[۲۰۸]
شیخ جعفر ادریس می‌گوید‌: به همراه ترابی به مدرسه‌ای وارد شدیم و در محل اسکان طلاب ساکن شدیم و ترابی از من درتحصیلات دو سال جلوتر بود و در جماعت ما عضو نشده بود‌، وقتی که من در سال اول دانشگاه بودم شنیدم که به عضویت جماعت درآمده است و از این مطلب بسیار خوشحال شدم. بعدها از نزدیک با او آشنا شدم ولی متوجه شدم که عیب‌هایی در فکر و سلوک او وجود دارد و برخی گمان می‌کردند انگیزه‌های انتقادی او این‌گونه بروز می‌کند ولی من مراقب او بودم چرا که مسئول انتظامات بودم ولی چیز قابل ذکری وجود نداشت و بین ما هیچ برخوردی روی نداده بود‌، با وجود ایراداتی که در او می‌دیدم با او همکاری می‌کردم بعدها از او می شنیدم که از اهل سنت دوری می جست و از شنیدن نام بخاری و ابن کثیر و… ناراحت می‌شد و احترام صحابه را حفظ نمی‌کرد. برخی از دوستان می‌گفتند اگر کسی انتقاد نمود او را معتزلی بنامیم‌، به ایشان گفتم به معتزله ظلم نکنید چرا که آن‌هااهل عبادت و از مخلصان بودند و چیزی که آن‌هارا به تفکر وامی‌داشت همانا انگیزه آن‌هابرای تنزیه خداوند متعال بود و بسیاری از کسانی که امروزه معتزله خوانده می‌شوند اگر با معتزله واقعی و قدیم روبرو شوند بی شک معتزلیان نخستین از ایشان بیزاری می‌جویند ویا اگر گفته شود اشعری و اشاعره در حالی که اشاعره این گونه نبوده‌اند به همین سبب می‌گویم این گروه جدید بیشتر به کفار و فلاسفه ای که ایمان ندارند شبیه هستند و به آن‌هاعقلانی نمی‌گویم چرا که بسیاری ازآیاتی که ذکر عقل در آن‌هاآمده از عقل بدگویی نمی‌کنند بلکه عقل را را در کنار ایمان قرار می‌دهند و جهالت را در کنار کفر و بی ایمانی قرار می‌دهند. اهل هوا مختلف هستند برخی در اعتقاد تابع هوا و هوس هستند برخی در روش و سلوک و برخی دیگر در هر دو موضوع تابع هوی و هوس هستند.[۲۰۹]
یک استفتاء و یک فتوا
سوال‌: السلام علیکم در زمان حاضر گروهی پیدا شده‌اند که خود را معتزله می‌نامند و کار ایشان به جایی رسیده است که اهل سنت و جماعت و هر کس که با افکار ایشان مخالف باشد را منافق نامیده و او را بین منزلتین می‌دانند‌، در حقیقت گاهی اوقات‌دلم می‌خواهد آن‌هارا مورد ضرب و شتم قرار دهم‌، به نظر شما در برخورد با ایشان چه باید کرد و به ما چه نصیحتی می‌نمایید؟
الفتوى[۲۱۰]: الحمدلله والصلاه والسلام على رسول الله وعلى آله وصحبه أما بعد‌، معتزله فرقه‌ای اسلامی بود که در اواخر دوره اموی ظاهر شده و در دوره عباسیان به شکوفایی رسیدند و از کتاب‌های فلاسفه و نظرات آن‌هامتاثر شده و عقل را بر نقل مقدم دانستند و مردم را با آرای خویش و حمایت سلاطین وقت تحت تاثیر قرار دادند و منحرف کردند و اسامی آن‌هاقدریه‌، ‌عدلیه‌، مقتصده و وعیدیه و… می‌باشد که مذهب ایشان بر پنج اصل بنا شده بودتوحید و عدل و وعد و وعید ومنزله بین المنزلتین وامر به معروف ونهی از منکر.
و عالمان مسلمان آرای ایشان را در همان عصر درهم کوبیده و رد کردند عالمانی چون ابوالحسن اشعری و امام احمد حنبل که در جریان محنت مورد آزار قرار گرفت و ابن تیمیه که کتاب «درء تعارض العقل والنقل» را در خصوص آرای آن‌هانوشته است.
اکنون نیز برخی از نویسندگان و متفکران معاصر تلاش می‌کنند تا این تفکر را زنده کرده و در بین صفوف مسلمانان شکاف ایجاد کنند و در اصول اسلام تشکیک کرده و دشمنان را برای غلبه بر اسلام یاری کنند.این گروه اسامی زیادی دارند مانند عقلانیون یا روشنفکران یا تجدید یا جریان دینی روشن یا معاصر که مهم‌ترین عقیده این تفکر اعتزالی تلاش برای تغییر احکام شرعی‌ای است که نص یقینی از قرآن و سنت داریم مانند مجازات مرتد و وجوب جهاد و حدود و طلاق و ارث و حجاب بانوان و… می‌باشد.
البته انتقاد از روشنفکران و اصلاح طلبانی که به دنبال احیای اندیشه‌های اعتزالی هستند محدود به کتاب‌ها و مجلات نشده وامروزه با گسترش شبکه جهانی اینترنت در این عرصه نیز شاهد شکل‌گیری سایت‌ها و وبلاگ‌هایی ازسوی اهل‌سنت هستیم که به موضع‌گیری در مقابل این جریان پرداخته و انتقادات خود را در این‌گونه سایت‌ها در معرض دید عموم قرار می‌دهند. به عنوان مثال سایت «المشکاه»[۲۱۱] بخشی از فضای خود را به معرفی معتزله اختصاص داده و پس از بیان مختصری از تاریخ و عقاید معتزله به معرفی افرادی می‌پردازد که در صدد احیای تفکر اعتزالی هستند و بعد از نام بردن از اشخاصی که ما نیز اسامی ایشان را در مطالب گذشته ذکر نمودیم‌، چنین می‌نویسند‌: «در اینجا نویسندگان زیادی وجود دارند که معاصر ما هستند و اندیشمندان مسلمانی را می‌بینیم که در اجتهاد و پیشرفت آن عقل و نقش آن را از همه مهم‌تر و جدی‌تر می‌دانند و می‌گویند عقل در ارزش گذاری احکام شرعی و حتی حوادث تاریخی نقش مهمی دارد که از ایشان می‌توان فهمی الهویدی و محمد عماره – که بیشترین نقش را در احیای میراث معتزله و دفاع از آن‌هارا داشته است – خالد محمد خالد و محمد سلیم العوا‌، و کسان دیگری را نام برد. هیچ شکی در اهمیت اجتهاد و جایگاه عقل در رابطه با درک شریعت اسلامی وجود ندارد اما شایسته است که این اجتهاد و جایگاه عقل در چارچوب نصوص ثابت شده اسلامی‌باشد و از انگیزه‌های ذاتی اسلام ناشی شده باشد نه از تاثیرات خارجی و انگیزه‌های بیرونی که حد و حسابی ندارند چرا که وقتی مسلمانان به دنبال این گرایش‌ها بروند نتیجه آن چیزی جز این نیست که از اسلام نامی و از شریعت اسلامی فقط ظاهری باقی می‌ماند و اسلام نیز مانند شرایع قبلی خود که با اصول اولیه خود هیچ سنخیتی ندارند دچار انحراف می‌شود؛ حرکت اعتزال نتیجه برخورد برخی از دانشمندان مسلمان با فلسفه‌های غالب فرهنگ‌هایی بود که مسلمانان با ایشان برخورد می‌کردند و این مکتب در واقع حرکتی بود که سعی داشت تا عقاید و افکار اسلامی را در قالب روش‌های جدید عرضه کرده و از آن‌هادر مقابل حملات ضد اسلامی دفاع کند. ولی این توجه به عقل موجب برانگیخته شدن مخالفت عده زیادی شد و حملات بسیاری را متوجه معتزله نمود مانند انکار صفات الاهی که معتزله جهت تنزیه ذات باریتعالی انجام دادند. و این واضح است که پیروان معتزله جدید نیز به همین مشکل دچار شدند زیرا در صدد بر آمدند تا اسلام را طوری جلوه گر نمایند تا برای غربیان قابل قبول واقع شود و نیز از اصول اسلام در مقابل فرهنگ غربی دفاع کنند به سبب این که معتقدند اسلام اگر از فرهنگ غربی بهتر و متقن‌تر نباشد کمتر نیست. اما معتزله جدید باید از عاقبت اسلاف خود درس بگیرند و بدانند که عزت اسلام و برتری آن بر ادیان دیگر در یگانگی روش و منحصر بودن شریعت است و خود اسلام مرجعی است که باید فلسفه‌ها و فرهنگ‌های دیگر را با آن سنجید و آن‌هارا در چارچوبی که کتاب آسمانی و سنت نبوی و به همان روشی که سلف صالح آن را درک می‌کردند بررسی نمود».
انکار اعتزال نوین
در جناح مقابل افرادی وجود دارند که اعتزال نوین را امری موهوم و خیالی پنداشته و ساحت متفکران و اندیشمندان اهل سنت را از این تهمت پاک می‌دانند. به عنوان مثال سایتی با نام «الحسینی»[۲۱۲] وجود دارد که عنوان آغازین آن چنین بوده «مدرسه التجدید فی الفکر الاعتزالی» و به معرفی آرا و افکار اعتزالی می‌پردازد و در خصوص انتساب تفکر اعتزالی به شیخ محمد‌عبده و محمد عماره چنین می‌گوید‌:«بسیاری از عوام مردم و عده‌ای ازخواص چنینی می‌پندارند که استاد شیخ محمد‌عبده معتزلی بوده است و یا مثلا دکتر طه حسین که شیخ محمد‌عبده را ستایش می‌کند و از مقام علمی شیخ محمد‌عبده به بزرگی یاد می‌کند را به دلیل این که کتاب «الکامل» محمد بن یزید المبرد المعتزلی را وارد الازهر می‌کند را معتزلی می‌نامند ویا دکتر محمد عماره را به سبب تدوین مجموعه کامل آثار شیخ محمد‌عبده که به تحقیق او چاپ شده را نیز به اشتباه معتزلی خوانده می‌شود، دکتر عاطف العراقی که استاذ فلسفه اسلامی و خصوصا فلسفه ابن رشد است در مقدمه کتاب «الاسلام دین العلم والمدنیه» چنین می‌نویسد‌:«روشن است که شیخ محمد‌عبده تا حد بسیار زیادی متمایل به تفکر اعتزالی است یعنی موضع او و موضع معتزله نزدیک به یکدیگر است خصوصا در جایی برای بیان می‌کند اصل اول اسلام همان نظر عقلی به مسائل است…» ؛ درست است که این دکتر عراقی بسیار ریزبین و نکته‌سنج بوده است و شیخ محمد‌عبده به اعتزال نسبت نداده است بلکه او را به معتزله تشبیه نموده است اما بسیاری از عوام این دقت نظر را ندارند و می‌گویند فلانی و فلانی نوشته‌اند که شیخ محمد‌عبده معتزلی بوده است و هزاران حرف و حدیث در خصوص شیخ محمد‌عبده مطرح می‌شود.»
و بعد از ذکر این مطالب نظر شیخ محمد‌عبده در کتاب التوحید[۲۱۳] در خصوص معتزله را نقل می‌کند و با آوردن تعلیقه‌ای اصرار می‌کند که شیخ محمد‌عبده نه تنها طرفدار تفکر اعتزالی نبوده است بلکه آن‌هارا نکوهش نیز نموده است‌: «… مردم با تبعیت از واصل بن عطا دچار تفرقه شدند و از فلسفه یونانی آنچه را به ذهنشان می رسد مورد استفاده قرار دادند و گمان کردند که این به تقوا و صلاح نزدیک‌تر است که عقاید اسلامی و دینی را با آن مسائلی که علم ثابت نموده مطرح کنند بدون این که بین اولیات عقلی و وهمیات تفاوتی قائل شوند. پس معارف دینی را با اصولی که هیچ سنخیتی با هم نداشتند آمیختند و وقتی که پیروانشان افزایش یافت حکومت عباسی از آن‌هاحمایت کرد و عقاید ایشان بین مسلمانان رواج یافت و عالمانشان شروع به نوشتن کتاب نمودند و با عقاید و مکاتب سلف به مخالفت پرداختند و در جریان «محنت» چه خون‌ها که به ناحق نریختند و به اسم دین چه جنایت‌ها که نکردند.» و در تعلیقه‌ای که بر این مطلب می‌نویسد چنین می‌آورد‌: این بخشی از نوشته‌های شیخ محمد‌عبده بر ضد معتزله است که عوام بدون توجه به آن‌هااو را به اعتزال محکوم می‌نمایند در حالی که شیخ محمد‌عبده از این افتراها به دور است.
و در خصوص افرادی نظیر احمد امین‌، سعد زغلول‌، طه حسین و قاسم امین نیز چنین نظری دارد: «از مطالبی که در بالا گفته شد متوجه شدیم انتساب شیخ محمد‌عبده و دکتر محمد عماره به تفکر اعتزالی اشتباه است ولی در مورد اشخاصی مانند‌: احمد امین‌، طه حسین‌، سعد زغلول‌، قاسم أمین چه باید گفت؟ آیا انتساب ایشان به تفکر اعتزالی نیز منفی است یا خیر ؟ در خصوص این اسامی که عده کمی از افرادی هستند که به اعتزال نسبت داده می‌شوند باید گفت که نوشتن یک کتاب در خصوص معتزله و تمجید از آن‌هادلیل به تمایل به مکتب اعتزال نیست و ثانیا تعریف و تمجید از عقل و نقش آن و اهمیت آن این توهم را در ذهن ایجاد می‌کند که ایشان از معتزله حمایت می‌کنند در حالی که چنین نیست و این محققان در نوشته‌های خود جانب بی طرفی و امانت را رعایت می‌کنند و قصد دیگری ندارند. البته در اینجا باید گفت غربیان و غربزدگان که با اهل سنت و جریانات سلفی و اصحاب حدیث مشکل دارند و در زمینه تفکر اسلامی نیز اطلاعاتی ندارند‌، آمال و آرزوهای خود در رویارویی با این جریانات را در بین افکار اعتزالی می‌یابند و درصدد هستند تا با سوار شدن بر و رواج تفکر اعتزال به مقابله آن جریانات بپردازند و به این سبب عده‌ای از اندیشمندان مسلمان را به این مکتب منتسب می‌کنند.»
البته به روشنی قابل درک است که چنین انکاری از طرف نویسنده محترم این سایت عقیدتی همان‌طور که خود در متن بالا اشاره نموده جز از جهل یا تعصب این شخص نمی‌تواند نشات گرفته باشد چرا که فقط مستشرقان غربی و به قول ایشان اذناب آن‌هاکه همان روشنفکران و اصلاح طلبان دوره معاصر نیستند که از افتخارات و دست آوردهای معتزله به نیکی یاد می‌کنند و احیای آن را برای احیای تفکر و اندیشه در جامعه اهل سنت ضروری می‌دانند بلکه بسیاری از اندیشمندان عرب که بسیارهم پایبند اصول و قواعد اسلامی هستند از ضرورت احیای اندیشه اعتزالی سخن می‌رانند و برای حاشیه رفتن اندیشه‌های اعتزالی ابراز تاسف می‌کنند ؛ به طور مثال محمد ابراهیم فیومی در کتاب «المعتزله تکوین العقل العربی» بعد از این که اندکی در خصوص آغاز کار معتزله سخن می‌گوید‌، تلویحا به برائت معتزله در خصوص واقعه محنت می‌پردازد و آن را واقعه‌ای می‌شمارد که سیاست خلفای عباسی آن را به وجود آورده و معتزله ناخود آگاه گرفتار این ماجرا شدند و در واقع معتزله تاثیر چندانی در آن نداشتند و بازیچه دستگاه خلافت عباسی شدند و گروه‌های دیگری چون حنابله وقتی به قدرت رسیدند‌، چنان برخورد کوبنده‌ای با مکتب اعتزال و نیز اشاعره نمودند که اصلا قابل قیاس با واقعه محنت نیست [۲۱۴]و در آخرین کلام خود در مقدمه کتاب چنین می نویسد‌: بازخوانی اندیشه‌های معتزله و احیای اندیشه‌های ایشان در زمان حاضر کاری است که باید در صدر اهداف اصلاح‌طلبان و اندیشمندانی قرار گیرد که می‌خواهند حرکت اصلاحی را ترتیب دهند و افکار کسانی را که به دین و ملت خود پشت نموده و از تاریخ و هویت خود بیگانه شده‌اند و به افکار غربی تمایل پیدا کرده اند و در صدد هستند تا نسخه‌ای مغشوش و ناقص از فرهنگ غربی را برای ملت‌هایخود ارائه دهند را به گذشته تاریخی و فرهنگی خود گره بزنند و افکار آن‌هارا اصلاح کنند در مرحله اول باید از روش اعتزالی که همان وجهه روشن تفکر فرهنگ اسلامی است استفاده کنند و از عقلی که با در دست داشتن کتاب و سنت در برابر طوفان جریان‌های انحرافی و نیز حملات کوبنده ادیان دیگر که ایمان واخلاص مسلمانان را نشانه گرفته‌اند ؛ دفاع می‌کند‌، بهره ببرند.[۲۱۵]
و یا نصر حامد ابو زید که در خاتمه کتاب خود «الاتجاه العقلی فی التفسیر» از خدمات معتزله به اسلام تمجید کرده و آن را برگرفته از کاتب و سنت می‌داند و ایشان را مدافعان اسلام در برابر ادیان و انحرافات معرفی می‌کند[۲۱۶]‌‌، چه نتیجه‌ای را در نظر دارد که اثبات کند ؟ آیا فقط در صدد اثبات خوبی و قابل تمجید بودن گروهی است که ۱۰۰۰ سال پیش از بین رفته‌اند ؟ و یا در صدد بیان این مطلب است که روشی که آن‌هابرای دفاع از اسلام به کار برده‌اند که همانا تکیه بر عقل و تفکر و نیز بیان استدلالات عقلانی بوده برای زمان ما نیز بهترین وسیله و کارآمدترین سلاح است.
و یا سلیمان سلیم که در ابتدای کتاب خود «المعتزله» چنین می‌نویسد‌: «تقدیم به استادی که به من فرمود: وقتی که اهل سنت و جماعت معتزله را نابود کردند همانا نور عقل را که نور خداست نابود کردند.» [۲۱۷]
فصل چهارم
معتزلیان نوین‌،‌ چهره‌ها و دیدگاه‌ها
در این فصل به معرفی اجمالی چند شخصیت علمی‌، فرهنگی معاصر اهل سنت می‌پردازیم که با عنوان نومعتزلیان مشهور می‌باشند و دارای گرایش‌های اعتزالی هستند.
محمد‌عبده
شیخ محمد‌عبده در سال ۱۲۶۶ه.ق در یکی از دهکده‌های مصر به نام «محله نصر» متولد شد. نامش محمد بود و پدرش را عبده خطاب می‌کردند، شغل او در ابتدا کشاورزی بود.در سن ۱۳ سالگی به اجبار پدر برای تعلیم معارف اسلامی وارد مرکز «جامع احمدی» شد. او آموزه‌های آنجا را دوست نداشت و آنجا را رها کرد اما پس از مدتی به سفارش شیخ درویش(دایی پدرش) که نظرات او را می‌پسندید دوباره به جامع احمدی بازگشت و بعد به جامع الازهر رفت.
علاوه بر شیخ درویش او از محضر شیخ حسن الطویل و سید جمال‌الدین اسدآبادی بهره برد. همچنین به توصیه سید جمال به مطالعه علوم عقلی پرداخت و وارد شغل معلمی شد و شاگردان زیادی را تربیت نمود که از جمله می‌توان به محمد رشید رضا، سعد زغلول، طه حسین، عبدالغادر مغربی، مصطفی عبدالرزاق اشاره کرد.[۲۱۸]
فضل‌الرحمان در خصوص تلاش‌های محمد‌عبده جهت اصلاح الازهر می‌نویسد‌: شیخ محمد‌عبده که در برابر سنگ‌وارگی برنامه‌های آموزشی الازهر‌، نسبت به اصلاح وضع آن احساس سرخوردگی و شکست می‌کرد به حکومت سفارش کرد تا دانشکده‌ای با نام «دارالقضاء» تاسیس کند تا متولی تربیت حقوق‌دان باشد‌، در نهایت کار به جایی کشیده شد که عبده در سال ۱۹۰۵ مجبور به استعفا از شورای الازهر گردید.[۲۱۹]
علاوه بر کار معلمی کار سیاسی هم می‌کرد و به خاطر همین کار وارد حزب وطنی شد. وی همچنین بنا به پیشنهاد ریاض پاشا (وزیر خدیو پاشا) به سردبیری روزنامه «وقایع مصریه» منصوب شد. عبده در انتشار روزنامه عروه الوثقی با سید جمال نیز همکاری می کرد.او پس از چند سال و با تغییر و تحولی که در بدنه سیاسی- اجتماعی جامعه ایجاد شد، با عضویت انتصابی در اواخر عمر در مجلس شورا که هیئتی مشورتی بود، زندگی خویش را سراسر به اصلاح فکر دینی و سازمان‌های دینی و فعالیت‌های خیریه وقف کرد.
در سال ۱۸۹۹ خدیو مصر عبده را به مقام مفتی منصوب کرد و تا پایان عمر بر این مسند باقی ماند.محمد‌عبده در سال ۱۳۲۳ ه.ق به علت بیماری سرطان در گذشت.
«شیخ محمد‌عبده مشهورترین شاگرد و مرید سید جمال‌الدین اسدآبادی در کشور مصر و به عنوان یک تئوریسین و مدرنیست اسلامی، تمام افکار واندیشه‌های اصلاحی خود را بر روی محور عقل‌گرایی و اخلاق‌گرایی اسلامی متمرکز کرده بود و از همین روی تعداد زیادی از پژوهشگران اهل سنت او را موسس نهضت نومعتزله‌گرایی قلمداد کرده‌اند. عبده در جهان اسلام بیشتر به عنوان یک مصلح دینی و اخلاقی مطرح است تا یک مصلح سیاسی و در این راستا طرح مساله اسلام و مقتضیات زمان در جهان اهل سنت اولین بار توسط او مطرح شده و همین امر همراه با پارامترهای دیگر باعث نیل او به مقام مفتی اعظم دیار مصر ولقب «استاذ الامام» گردید. عبده علی‌رغم سنی مالکی بودنش عقلانیت اسلامی و اصل اجتهاد را احیاء ونوع جدیدی از قیاس را پذیرفت و همراه با طرح دو اصل مصلحت و تلفیق اقتباس از فرهنگ و تمدن بیگانگان را در مواردی که با اصول فرهنگ اسلامی منافات نداشته باشد تجویز کرد که فتاوی متعدد او از جمله فتوای ترنسفال در این راستا مبین همین موضوع است عبده همچنین در این مسیر برای جلوگیری از نامناسب جلوه کردن اصول و تعالیم اسلامی از افراط مدافعان عقل و تفریط حامیان شرع و علمای قشری بیزار بوده و درمقابل آن‌هاموضع‌گیری کرده است مصلح مصری همانند سید جمال دردها و درمان‌های جوامع اسلامی را برشمرده و در قالب نهضت سلفیت بهترین مکانیزه درمانی را بازگشت به اصول سلف صالح قلمداد کرده است عبده اصول این نهضت را با استناد به آیات و روایات از کلیت اسلام فرق میان عبادات و عادات و تعالیم رسول اکرم (ص) استنباط کرده بود و از دیدگاه او مهم‌ترین دلیل ضعف و انحطاط مسلمین بر اثر رسوخ کج‌اندیشی‌ها و کج‌فهمی‌هایی است که در مبانی عقلی دینی و سیاسی آن‌هاوارد شده وخرافات و بدعت‌های دینی رابه همراه آورده است عبده در باب سیاست معتقد بود که خلافت باید از آن اعراب باشد و باید در برابر سیاست ترک کردن اعراب و حاکمیت ترکان عثمانی بر کشور مصر مقاومت کرد. به اعتقاد واقتدارات حاکم اسلامی مفتی مجتهد و امثال آن خصلت مدنی دارد نه شرعی و امتیازات آن‌هااز شرع بر نمی‌خیزد اما شرع میزان تکالیف و اقتدرات آن‌هارا معین می‌کند و این امر نه به جهت جدایی دین از سیاست بلکه برای جلوگیری از استبداد دینی خلیفه مفتی وامثال آن‌هامی‌باشد و سلطه دینی فقط مخصوص خدا و رسولش می‌باشد و بنابراین حکومت اسلامی با تئوکراسی (خداسالاری) متفاوت بوده و حاکم اسلامی در صورت از دست دادن شرایط و ترک وظایف باید امرو نهی و نصیحت شود و در صورت عدم اصلاح بنا به مقتضای مصالح عامه بر کنار گردد همچنین بهترین نوع حکومت از دیدگاه عبده مشروطه سلطنتی (دموکراسی پارلمانی) است البته در صورتی که عامل پیشرفت ملت در جهت اصلاح دینی اخلاقی و سیاسی آن‌هاگردد. و اگر مانع آن بود باید آن حکومت را نادرست و یا حداقل زودرس دانست و اگر حکومت استبدادی یا حتی بیگانه به احراز این مقصود یاری کند باید آن‌را تحمل کرد که به‌دنبال این اصل عبده به مستشاران انگلیسی متوسل شد. علی رغم برخورداری شدید از روحیه ملی‌گرائی با ملی‌گرایان مصر اختلاف نظر پیدا کرد خلاصه کلام آنکه عبده قبل از تبعید در قالب لژ فراماسونری حزب وطنی مصر مجمع تقریب بین المذاهب جمعیت عروه در سودان مطبوعات و امثال آن فعالیت‌های سیاسی داشت و بر روی اصلاح دینی وسیاسی علما و جوامع اسلامی تاکید داشت و تشکیل امت واحده را جزو اصول و اهداف اسلامی خود قرار داده بود ولی پس از تبعید و جداشدن از سید جمال روشی محافطه کارانه و اعتدالی در پیش گرفت و به دلیل وجود سیاست سوء کشورهای اسلامی سیاست را مترادف با فریبکاری نفاق انگیزی و دشمنی بادین و دانش می‌دانست وبیشتر بر روی اصلاح دینی و اخلاقی طبقه عوام و بی سواد کشور مصر تاکید داشت و جهان وطنی اسلامی را امری پوچ و بی ارزش می‌دانست».[۲۲۰]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:26:00 ب.ظ ]




۹- پرداخت چک‌های تضمین شده و مسافرتی را نمی‌توان متوقف نمود مگر آنکه بانک صادرکننده نسبت به آن ادعای جعل نماید.
۱۰- رسیدگی به کلیه شکایات و دعاوی حقوقی و جزایی چک چه در دادگاه و چه در دادسرا فوری و خارج از نوبت خواهد بود.
۱۱-وجود چک در دست صادرکننده دلیل پرداخت وجه چک و انصراف از شکایت شاکی است مگر اینکه خلاف آن ثابت شود.نکته)طبق قانون سابق برای اینکه صادرکننده در فاصله بین صدور حکم و رسیدگی بازداشت نشود تنها قرار تامینی که دادگاه می‌توانست از او اخذ کند وجه الضمان نقدی یا ضمانت نامه بانکی معتبر معادل مبلغ چک بود اما طبق قانون جدید دادگاه می‌تواند یکی از قرارهای تامین کفالت یا وثیقه اعم از وجه نقد یا ضمانت نامه بانکی یا مال منقول یا غیرمنقول را اخذ کند.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

-۲-۲-۱ گفتار دوم: سفتهی در وجه حامل
-۱-۲-۲- ۱ بند اول:تعریف سفته
سفته سندی است که شخص با امضا ی آن تعهّد می‌کند مبلغی را در موعد معین به شخصی بدهد. با توجه به مادهی ۳۰۷ ق.ت سفته را میتوان در وجه حامل صادر نمود. یعنی صادرکننده تعهد مینماید که در موعد مقرر، مبلغ معین شده در سفته را به هر کسی که آن‌را در دست دارد بپردازد.(افتخاری،۱۳۸۰،ص۲۶۰ و خزاعی،۱۳۸۵،ص ۲۳۶ و ستوده تهرانی،۱۳۸۷،صفحه ۱۱۶ و اسکینی،۱۳۷۷،ص۱۶)به علت خطرات نقل و انتقال پول و توسعه تجارت بین الملل سفته بین بازرگانان رواج یافت.امروزه از سفته به عنوان یک وسیله اعتباری در سرمایه گذاری های کوتاه مدت در واحدهای تولیدی،صنعتی،تجارتی و خدماتی استفاده می شود(عرفانی ،۱۳۸۳،ص ۲۱۶).ماده ۳۰۷ سفته را چنین تعریف کرده است: «سفته سندی است که به موجب ان امضاکننده تعهدمی کندمبلغی درموعد معین یا عندالمطالبه در وجه حامل یاشخص معین ویابه حواله کردآن شخص کارسازی نماید».
-۲-۲-۲-۱ بند دوم:مندرجات قانونی سفته:
۱-امضاءیامهرصادرکننده(متعهد)
۲-تاریخ صدور.
۳-مبلغی که بایدتأدیه شودباتمام حروف.
۴-گیرنده وجه.
۵-تاریخ پرداخت.
۶-محل تادیه وجه
۷- نام سند (منتظمی ، یگانه ۱۳۸۷ ،ص ۲۰۹ ) .
-۳-۲-۲-۱ بند سوم:سفته بدون نام
سفته بدون نام ، حالتی دیگر از نحوه تنظیم سفته است. در این حالت ، در تنظیم سند این امکان وجود دارد که بدهکار، سفته ای را که صادر می کند، بدون ذکر نام طلبکار به وی بدهد که در این صورت فرد می تواند یا خودش برای گرفتن در سررسید اقدام یا این که آن را به دیگری حواله بدهد.
عبارت حواله کرد در سفته به شخص دارنده این اختیار را می دهد که بتواند سفته را به دیگری منتقل کند ولی اگر حواله کرد،خط خورده شود،دارنده سفته نمی تواند آن را به دیگری انتقال دهد و تنها خود وی برای وصول آن اقدام کند،علاوه بر آن که می تواند با پشت نویسی آن را به شخص دیگری انتقال دهد.(الماسی،۱۳۸۱ ،ص۳۷).
-۴-۳-۲-۱ بند چهارم :پشت نویسی سفته
پشت نویسی سفته نیز همچون چک برای انتقال سفته به دیگری با وصول وجه آن است، اگر پشت نویسی برای انتقال باشد صاحب جدید سفته دارای تمام حقوق و مزایایی می شود که به آن تعلق دارد.انتقال سفته یا امضای صاحب آن به عمل می آید، صاحب سفته می تواند برای وصول وجه آن به دیگری وکالت دهد که در این صورت باید وکالت برای وصول قید شود(نجفی،۱۳۸۹،ص۷۰).
-۵-۲-۲-۱بند پنجم:سقف سفته
هر برگ سفته،سقف خاصی برای تعهد کردن دارد،مثلا اگر روی سفته ای درج شده باشد«ده میلیون ریال» یعنی آن سفته حداکثر برای تعهد یک میلیون تومان دارای اعتبار است و با آن نمی توان به پرداخت بیش از یک میلیون تومان تعهد کرد.
-۶-۲-۲-۱ بند ششم: تکالیف دارنده سفته
خسروی در این خصوص می گوید:اگر متعهد سفته در سررسید از پرداخت مبلغ مندرج در آن امتناع کند،دارنده سفته مکلف است به موجب نوشته ای که واخواست یا اعتراض عدم تادیه نامیده می شود ، ظرف مدت ۱۰ روز از تاریخ وعده سفته اعتراض خود را اعلام کند که برای واخواست به مجتمع قضایی مراجعه و نسبت به تنظیم و ارسال آن برای صادرکننده سفته اقدام می کند و از تاریخ واخواست ظرف مدت یک سال برای کسی که سفته را در ایران صادر کرده و مدت۲ سال برای کسانی که سفته را در خارج از ایران صادر کرده اند،طبق مواد ۲۸۶ و ۲۸۷ قانون تجارت اقامه دعوی کند.در صورتی که دارنده سفته به تکالیف قانونی خود اقدام نکند،حق اقامه دعوی علیه پشت نویس،ضامن پشت نویس را ندارد و از امتیازات اسناد تجاری بهره مند نمی شود.(منتظمی، یگانه ۱۳۸۷ ،ص ۲۰۹-۲۱۰).
-۳ – ۱مبحث سوم: اصول کلی حاکم بر اسناد تجاری
توسعه تجارت و مبادلات و معاملات تجاری در داخل و خارج و ضرورت سرعت و سهولت در امر بازرگانی و تاثیری که سرمایه و میزان حجم مبادلات تجاری در سرنوشت سیاسی و اقتصادی کشورها دارد،دولتها را بر آن داشته است تا با برقراری ضوابط و مقررات خاصی،امنیت خاطر تجار و بازرگان را در روابط تجاری فراهم نمایند. اسنادی چون سفته و چک و برات، با ویژگیها و کارکردهای خاص، علاوه بر تاثیری که بر اقتصاد هر کشور دارد؛ امروزه از مهمترین ابزار تجارت نیز به شمار می‌رود. تاجری نیست که روزانه با این اسناد سر و کار نداشته باشد. از سوی دیگر،تاجر با به جریان انداختن سرمایه خود نیاز به امنیت خاطر و حمایت حقوقی همگام با دو اصل سرعت و سهولت دارد. امری که با بهره گرفتن از روش های معمول در نظام حقوق مدنی قابل تامین نیست. به این دلیل، در نظامهای حقوقی داخلی و بین‌المللی، اصول خاصی بر معاملات برواتی تاثیر گذار است که معمولاً اسناد مدنی از چنین اصولی برخوردار نیست. بنابراین بخش عمده‌ای از مباحث راجع به اسناد تجاری، مربوط به اصول حاکم بر آنها است.
مهمترین اصول حاکم بر اسناد تجاری، شامل اصل عدم توجه ایرادات، اصل استقلال امضاءها، اصل استقلال تعهد، اصل اشتغال ذمه و اصل مدیونیت و حدود اجرای این اصول، را در این بخش مورد بررسی قرار داده ایم:
-۱-۳- ۱گفتار اول: استقلال امضائات
اصل دیگری که در اسناد تجاری استفاده دارد، اصل استقلال امضاءها است. که بر اساس آن، هر امضاء بر روی سند به هر عنوان(اعم از صادر کننده یا ظهرنویس یا ضامن)مستقل از دیگر امضاءها اعتبار دارد. به شکلی که اگر نسبت به امضای ظهرنویس ایرادی(مثلاً ادعای جعل)مطرح گردد، صادرکننده نمی‌تواند از پرداخت وجه سند به دارنده با حسن نیت خودداری کند.چون که صادر کننده به اعتبار امضای خود در قبال دارنده سند تجاری مسئولیت دارد.
به عنوان مثال: شعبه اول دادگاه حقوقی یک همدان در پرونده شماره ۶۸/۴۹۳۹ ، ادعای جعلی بودن امضای ظهرنویس را بر فرض صحت ادعا موجب سقوط مسئولیت صادر کننده چک ندانسته و به این اعتبار دعوای خواهان را مردود اعلام کرده است. این رای که مورد تائید شعبه۲۱ دیوان عالی کشور قرار گرفته است، به خوبی بیانگر اصل استقلال امضاءها است.(بازیگر، ۱۳۷۸،ص۲۱)بنابراین اگر برخی از امضاءها به دلایلی از قبیل نداشتن اهلیت، تقلبی یا جعلی بودن امضاء فاقد اعتبار شناخته شود؛ یا به واسطه هر ایرادی دیگری موجب عدم تعهد یکی از امضاء کنندگان سند گردد، تعهد سایر امضاء کنندگان به قوت خود باقی است.
در ماده۱۰کنوانسیون ۱۹ مارس ۱۹۳۱ ژنو راجع به قانون متحدالشکل در خصوص چک آمده است:«در صورتی که چک به امضای اشخاصی باشد که فاقد اهلیت جهت پذیرش تعهد از طریق چک هستند،یا چک متضمن امضاهای مجعول یا امضای اشخاص موهوم و یا امضاهایی باشد که بنا به دلایل دیگری نتوان امضاکننده یا کسانی را که به نمایندگی از طرف آنان چک امضاء شده است متعهد نمود،مسئولیت سایر اشخاص امضاکننده چک به قوت خود باقی است»ماده۷ کنوانسیون ۱۹۳۰ ژنو(راجع به برات)نیز مقررات مشابهی دارد.اما در قانون تجارت ایران حکم صریحی در این باب مقرر نشده است.
اصل استقلال تعهد:امضاء کننده سند تجاری، باصدور یا ظهرنویسی،پرداخت وجه آن را تعهد می کند.این تعهد با امضای سند تجاری است که مستقل از دیگر اسباب بدهی می‌باشد.صدور و امضای سند تجاری منشاء بدهی است.بنابراین برائت ذمه مدیون فقط از طریق پرداخت وجه سند حاصل می‌شود.نتیجه عملی اصل استقلال تعهد سند تجاری این است که نه تنها ادعای پرداخت وجه سند به ایادی قبلی دارنده سند پذیرفته نیست؛ بلکه اگر خوانده مدعی شود که وجه چک را به شخص خواهان پرداخته‌ام و رسیدی هم از خواهان ارائه نماید،ولی خواهان مدعی شود که وجه مربوط به دین دیگری بوده و چک بابت بدهی جداگانه‌ای صادر شده است،در این صورت بار اثبات دلیل پرداخت وجه چک بر عهده متعهد سند تجاری است.زیرا اصل بر این است که بدهی ناشی از چک،بدهی مستقلی است و تا زمانیکه لاشه چک نزد خواهان باشد،اصل بر بقای تعهد خوانده است.همچنین اگر صادر کننده ثابت کند که وجه چک را به شخص بلا فصل خود پرداخت نموده است یا با طلب دیگری که از او داشته تهاتر شده است و برای اثبات ادعای خود دلیل هم داشته باشد،موجب برائت ذمه وی در قبال دارنده سند تجاری نمی‌شود.زیرا، با انتقال سند تجاری به شخص ثالث ذمه صادر کننده سند در مقابل دارنده مشغول می‌شود و پرداخت وجه سند به شخص بلا فصل(یا ایادی قبل از دارنده سند) به منزله پرداخت به غیر دائن محسوب است که موجب برائت ذمه نمی‌شود.(بازگیر، چ۱، ۱۳۷۹،ص۲۴)
اصل اشتغال ذمه:وجود سند در ید مدعی، دلیل اشتغال ذمه امضاء کننده سند است.آراء متعددی از محاکم صادر شده است که بر این اصل تاکید نموده‌اندکه به عنوان نمونه می توان به موارد زیر اشاره نمود:
رای دادگاه بدوی منعکس در دادنامه شماره ۷۳/۳۱۸/۱۸ مورخ ۱۹/۶/۱۳۷۴ شعبه ۱۸ دیوانعالی کشور متضمن این معنا است که اصل بر اشتغال ذمه است و ادعای خوانده مبنی بر پرداخت وجه چک به ید قبلی دارنده آن بر فرض صحت پرداخت دین از ناحیه مدیون به غیر داین است که چنین ادعایی قانونا” قابل اعتنا نمی باشد. در بخشی از رای مزبور آمده است: « آقای (الف) دادخواستی به خواسته صدور حکم بر محکومیت خوانده به پرداخت مبلغ ….. ریال به انضمام هزینه دادرسی به طرفیت آقای (ش ) تقدیم دادگاه حقوقی آمل نموده و بشرح مذکور در دادخواست توضیح داده است خوانده به موجب سه نفر چکهای۱۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰ شماره ….. جمعا” مبلغ …. ریال به وی بدهکار و به استناد فتوکپی چکها و برگشتی های بانک رسیدگی و صدور حکم را خواستار گردیده …. خوانده لایحه تقدیم داشته … و در آن اعلام داشته وجه یک فقره چک را پرداخت و رسید دارم … و خواهان نیز لایحه تقدیم داشته … و در آن اعلام داشته رسید مربوط به شخص دیگری و وی پول بابت چک نگرفته است… نظر به اینکه فتوکپی مصدق چکهای اسنادی و گواهی‌های عدم پرداخت وجه آن که صحت صدور و اصالت آن مصون از ایراد خوانده می باشد دلالت بر اشتغال ذمه نامبرده به میزان خواسته در قبال خواهان دارد و دفاع خوانده بشرح لایحه ابرازی مبنی بر اینکه … وجه چک شماره … بموجب رسید مورخ … پرداخت شده است لذا موردی برای طرح دعوی نیست بنظر دادگاه موجه نمی باشد زیرا …فتوکپی مصدق رسید مورخ … ابرازی خوانده ظاهرا” حکایت بر دریافت مبلغ یک میلیون ریال توسط شخصی به نام … از خوانده دعوی بابت چک آقای(الف)دارد که این ادعای خوانده بر فرض صحت پرداخت از ناحیه مدیون بغیر داین است که با توجه به انکار خواهان از دریافت وجه مذکور طبق ماده ۲۷۱ قانون مدنی چنین ادعایی قانونا” قابل اعتنا نمی باشد و در آنجا که خوانده دلیل دیگری بر پرداخت وجوه مورد مطالبه و برائت ذمه خود ابراز و ارائه ننموده است بنابراین دادگاه دعوی خواهان را محمول بر صحت تشخیص و مستندا” به ماده ۳۵۷ قانون آئین دادرسی مدنی خوانده را به پرداخت مبلغ … ریال بابت اصل خواسته و مبلغ … ریال بابت هزینه دادرسی و دفتر بنفع خواهان محکوم می نماید»
رای اصراری شماره ۵۴۸-۴/۲/۳۸ هیات عمومی دیوان عالی کشور نیز مبین اصل اشتغال ذمه است. در این رای آمده است:«رای دادگاه استان به اینکه(مادتین۳۰۱ و۳۰۲ قانون آئین دادرسی مدنی ناظر به موردی است که یکی از طرفین برای اثبات امر وجودی از قبیل پرداخت استناد به دفاتر تجارتی خودنماید و چون پژوهشخواه منکر مدیونیت خود می باشد و انکار نیازی به دلیل ندارد و وجود سفته های مدرکیه با توجه به محرز شدن صدور آنها از ناحیه پژوهشخواه دلیل مدیون بودن او است و بر فرض موضوع سفته های مذکور هم ثبت نشده باشد این عدم ثبت دلیل بر بی اعتباری سفته و عدم اشتغال ذمه پژوهشخواه نیست؛ صحیح است»(متین دفتری، ۱۳۴۰،ص۳۸).
مقتضای اوصاف و اصولی که برای اسناد تجاری ذکر می‌شود، این است که اصل بر اشتغال ذمه باشد. به موجب این اصل،حتی در مواردی که ایرادات و دفاعیات خوانده قابل استماع و در نتیجه دعوا موثر باشد،تا زمانی که وی ادعای خود را ثابت نکردهباشد، حکم به اشتغال ذمه او داده خواهد شد.بنابر‌این،در دعوای راجع به اسناد تجاری،خواهان جز ارائه لاشه سند، تکلیفی به ارائه دلیل دیگر ندارد. بلکه وظیفه خوانده است که اگر مدعی برائت ذمه خود می‌باشد، برای اثبات ادعای خود دلیل اقامه نماید.
اصل مدیونیت: پرداخت مال،در حقوق مدنی دلیل بدهکاری نیست.چون پرداخت مال ممکن است تحت عناوینی از قبیل قرض،عاریه،امانت و غیره باشد.در قانون مدنی ماده ۲۶۵ آمده است:«هر کس مالی به دیگری بدهد ظاهر در عدم تبرع است بنابراین اگر کسی چیزی به دیگری بدهد بدون اینکه مقروض آن چیز باشد می تواند استرداد کند». به موجب این ماده صرف پرداخت ظهور در مدیونیت ندارد. بنابراین اگر کسی همینکه ثابت کند مالی به دیگری داده است، حق دارد استرداد آن را بخواهد.
قانون مدنی در ماده ۳۰۲ مقرر می‌دارد:«اگر کسی که اشتباها خود را مدیون می دانست آن دین را تادیه کند حق دارد از کسی که آن را بدون حق اخذ کرده است استرداد نماید». اگر دریافت کننده مدعی شود که پرداخت بابت طلبی بوده که از پرداخت کننده داشته، باید ادعای خود را ثابت کند.در اینجا پرداخت کننده تکلیفی بر اثبات عدم بدهی خود ندارد؛زیرا به موجب ماده ۲۶۵ قانون مدنی، دادن مال افاده مدیونیت نمی‌کند.(کاتوزیان، ص ۲۱۷ -۲۱۸)
ولی در اسناد تجاری اصل بر مدیونیت امضاء کننده سند است.بنابراین،اگر کسی سند تجاری به دیگری بدهد،اصل بر این است که مدیون آن شخص بوده است.( بهرامی،۱۳۸۳،ص۲۶)بنابراین اولاً،اگر دارنده سند، وجه آن را مطالبه کند،صادر کننده نمی‌تواند به صرف ادعای اینکه مدیون نبوده است،از پرداخت وجه سند امتناع نماید.ثانیاً،اگر شخصی به موجب چک مبلغی به دیگری پرداخت کرده باشد، تا وقتی که عنوان قرض یا هر عنوان دیگری را که مفید حق استرداد او باشد،ثابت نکرده باشد، نمی‌تواند به استناد مواد ۲۶۵ و ۳۰۲ قانون مدنی استرداد آن را بخواهد.نکته دیگراین است که اگر صادر کننده سند(مثل چک) با ارائه دلیل از جمله مندرجات متن چک یا هر نوشته یا دلیل دیگری ثابت کند که صدور سند بابت دین نبوده و بلکه حق استرداد داشته است،در این صورت فقط از شخصی که سند را به او تسلیم کرده است حق استرداد دارد. به عبارت دیگر ادعای حق استرداد در مقابل انتقال گیرندگان بعدی سند قابل استماع نیست.
-۳-۳-۱ گفتار دوم :عدم استناد به ایرادات
یکی از اصول حاکم بر اسناد تجاری،اصل غیر قابل استناد بودن ایرادات در مقابل سند تجاری میباشد طبق این اصل، اسناد تجاری به خودی خود معرّف طلب صاحب آن می‏باشند و روابط حقوقی که ممکن است بین امضاکنندگان و ظهرنویسان موجود باشد و ادّعاهایی که هر یک از آنها بر دیگری درباره معامله‏ای که به صدور سند تجاری منجر شده است،در حقوق صاحب سند تجاری، تأثیری ندارد و سند تجاری گردش کرده و از طرف دارنده اصلی به دیگری منتقل شده و یک سند مستقل از رابطه حقوقی اصلی است .
بر اصل مزبور،استثنائاتی وارد است که عبارتند از:
الف) شرایط شکلی سند:
اگر سند شرایط تعیین‏شده از سوی قانون را دارا نباشد، هر کسی می‏تواند ایراد بگیرد و بگوید این نوشته برات یا چک نیست؛ بنابراین اسناد تجاری باید واجد شرایط شکلی و صوری مقرّر در قانون تجارت باشد.
شرایطی که به شکل و ظاهر سند مربوط می‏شود و عدم رعایت این شرایط، سند را از تجاری بودن و امتیازات خاص آن،از جمله مسئولیت تضامنی امضاکنندگان،اصل استقلال امضاها و عدم توجه به ایرادات خارج می‏سازد؛مثلاً چنانچه در برات نام محال‏علیه (براتگیر) ذکر نشده باشد، با توجه به مواد۲۲۳ و ۲۲۶ قانون تجارت، مقررات مربوط به بروات تجاری در مورد آن جاری نخواهد شد؛ در این صورت، هر امضاکننده‏ای می‏تواند در مقابل دارنده با حسن نیّت یا حتی بدون حسن نیّت ایراد کند یا اگر در انتقال سند،مقررات ظهرنویسی رعایت نگردد،مسئولیتی متوجه ظهرنویس نخواهد بود؛ زیرا استفاده از تضمینات قانونی و امتیازات مربوط از سوی ذی‏نفع، موکول به تنظیم و انتقال صحیح این اسناد است.( ستوده تهرانی، ۱۳۷۵، ج۳، ص۶۵)
ب) جعل:
در صورتی که امضای مندرج در سند تجاری جعل شده باشد،امضاکننده سند تجاری،می‏تواند ادّعا کند که امضای منتسب به او جعل شده و او این سند را امضا نکرده است و از پرداخت وجه سند خودداری کند .البته اثبات جعل و ارائه دلائل جعل طبق ماده ۲۱۹ آئین دادرسی مدنی، بهعهده مدعی جعل میباشد.

ج) حجر و عدم اهلیت امضاکننده سند تجاری:
اگر ثابت شود که امضاکننده در زمان امضا، محجور(مجنون، سفیه، صغیر و ورشکسته)بوده است،و اهلیت لازم برای صدور سند را نداشته،آن امضاکننده از دور مسئولین سند تجاری خارج می‏شود و میتواند با استناد به ایراد عدم اهلیت از پرداخت وجه سند خودداری نماید،چون طبق ماده ۱۹۰ قانون مدنی،اهلیت طرفین یکی از شرایط اساسی صحت معامله است و در صورت فقدان اهلیت عمل حقوقی انجام شده مثل صدور و امضای سند تجاری باطل است.(اسکینی،۱۳۷۳،ص۱۶)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:26:00 ب.ظ ]




  • خطاهای موجود در هنگام بسته بندی.

این مواد جاذب اکسیژن، در دیواره های بسته بندی­هایی مانند ساشه ها(پاکت ها) استفاده می­شدند و امروزه می توان از آنها در ساختار اتیکت­ها و یا بصورت وارد کردن مستقیم آنها در ساختار بسته بندی­های مختلف استفاده نمود. برای مثال از این مواد جاذب اکسیژن، در صنعت بسته بندی نوشابه ها در بسته بندی­های پلی اتیلن ترفتالات، در فیلم های مورد استفاده در بسته بندی انواع فرآورده های گوشتی و بسته بندیهای زیپ دار که قابلیت بسته شدن دوباره را ­دارند، ­استفاده ­می­ شود[۴].

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

اثرات نامطلوب اکسیژن در بسته بندی مواد غذایی عبارتند از [۸, ۱۳]:

  • اکسایش چربیهای غیر اشباع که منجر به طعم بد در ماده غذایی می­گردد.
  • کاهش ویتامین ث به خصوص در غذاهایی که از میوه و یا سبزی تهیه شده اند.
  • رشد میکروارگانیسم های هوازی عامل فساد.
  • ایجاد بوی کهنگی در فراورده های نانوایی.
  • ازدیاد تخم حشرات و رشد آنها.
  • تشدید تنفس میوه­جات و سبزیجات تازه.
  • قهوه ای شدن آنزیمی و غیر آنزیمی میوه­جات برش خورده.
  • اکسایش مواد عطری و طعمی روغنی در نوشیدنی هایی مثل چای و قهوه.
  • تغییر رنگ رنگدانه های میوه­جات و سبزیجات فراوری شده.

برای حذف اکسیژن توسط جاذب های اکسیژن از مکانیسم های زیر استفاده می شود[۱۴, ۱۵]:

  • اکسایش پودر آهن
  • اکسایش اسید اسکوربیک
  • اکسایش کاتیگول
  • استفاده از فوتوسنتز
  • اکسایش آنزیمی مانند آنزیم های گلوکزاکسیداز و الکل اکسیداز
  • اکسایش اسیدهای چرب غیراشباع مثل اسید اولئیک و اسید لینولنیک
  • مخمرهای تثبیت شده روی یک سطح جامد

برای اینکه یک جاذب اکسیژن قابلیت استفاده در ماده غذایی داشته باشد باید شرایط ذیل را دارا باشد[۸, ۱۶-۱۸]:

  • برای سلامتی انسان ضرر نداشته باشد چون احتمال دارد به طور تصادفی توسط مصرف کننده استفاده شود.
  • اکسیژن را با سرعت مناسبی جذب کند. اگر سرعت واکنش با اکسیژن خیلی زیاد باشد در طول وارد کردن به بسته ظرفیت جذب آن کاهش می­یابد و اگر خیلی کم باشد غذا را در مقابل اکسیژن خیلی خوب حفظ نمی­کند.
  • ترکیبات سمی، گازها و بوهای نامطبوع تولید نکند.
  • کوچک بوده و کارایی و کیفیت ثابتی داشته باشد.
  • مقدار زیادی اکسیژن جذب کند.
  • اقتصادی باشد.

          1. انواع جاذب های اکسیژن

امروزه جاذب های اکسیژن در اشکال زیر موجود است:

  • فیلم های جاذب اکسیژن
  • برچسب های جاذب اکسیژن
  • در پوش های جاذب اکسیژن
  • پاکت های جاذب اکسیژن

دو جاذب متداول، پودر آهن و اسید آسکوربیک هستند. اغلب رباینده های اکسیژن تجاری موجود، بر اساس اکسایش آهن عمل می­ کنند که به صورت پاکت­های جاذب عرضه می شوند. رایج ترین ترکیبات آهن دار در جاذب ها، فرو سولفات است که میزان اکسیژن نهایی در این روش ۰۱/۰ درصد و یا کمتر خواهد بود. مکانیسم عمل، در زیر نمایش داده شده است:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:26:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم