آن ها این عذر قانونی را طرح کردند که با ترغیب ایالات متحده به جمع کردن پایگاه خود ، قصد محافظت از ملک واقع در انگلیس را از خطر حمله هسته ای داشتند.
دادگاه پژوهشی حکم داد که درخواست تجویز رسیدگی پژوهشی مردود است دادگاه بیان داشت باور مشتکی عنه ناشی از قضاوتی شخصی بود، امّا بر اساس برداشتی که مشتکی عنه از وقایع امور داشت، عمل وی باید نوعاً قابلیت محافظت از مال را می داشت .در این جا چنین نبود، زیرا اقدامات انجام شده از هدف نهایی بسیار دور بودند به علاوه این ماده مستلزم آن است که مشتکی عنه باور داشته باشد که مال به حفاظت فوری نیازمند است و در این مورد دلیل مبنی بر باور مشتکی عنه به فوری بودن تهدید هستهای موجود نبود.[۲۱۸]
پیشبینی«عذر مشروع» در قانون تخریب کیفری انگلستان به عنوان یکی از عوامل معذور کننده متّهم حقوق دانان این کشور را به بحث به این موضوع کشانده است که اگر کسی مال دیگری را که برای وی ایجاد مزاحمت می کند، و به مالک آن دسترسی وجود ندارد خراب نماید ،آیامرتکب جرم تخریب کیفری شده است؟
اکثر حقوق دانان انگلیسی معتقدند که اگر متّهم در چنین حالتی به حداقل تخریب بسنده کرده باشد میتواند از دفاع عذر مشورع مذکور در قانون تخریب کیفری استفاده نماید به نظر می رسد که حکم این موضوع را درحقوق ایران باید در مقرّرات راجع به اضطرار و حالت ضرورت جستجو کرد.[۲۱۹]
همچنین باید برای وقوع جرم تخریب چه در حقوق ایران و چه در حقوق انگلستان باید دو عنصر مادی و روانی با هم تقارن زمانی داشته باشد و درضمن علاوه بر لزوم تقارن زمانی داشتن دو عنصر مادی و روانی این دو عنصر باید مربوط به جرم واحدی باشند.[۲۲۰]بنابرین دیوان عالی کشور در یکی از آرای خود کسی را که ظرف متعلّق به دیگری را به قصد مضروب کردن او به سویش پرتاب کردهاست به جرم تخریب آن ظروف محکوم نکرد.[۲۲۱]
در دعوای مشابهی در انگلستان [۲۲۲]متّهم سنگی را به طرف تعدادی از مردم که با آن ها درگیر بود پرتاب کرده و شیشه پنجرهای را شکسته بود. علیرغم محکومیت اوّلیه به ارتکاب جرم تخریب، این محکومیت در مرحله استیناف نقض شد چرا که عنصر مادی مربوط به جرم تخریب بود ولی عنصر روانی مربوط به جرم تهاجم به غیر بوده است و نظریه شرّ انتقال یافته در مورد دو جرم از دو نوع مختلف اعمال نمیگردد.[۲۲۳]
البته درمورد رأی دیوان عالی کشور در ایران و صحّت آن ممکن است اشکالی به ذهن برسد و آن این است که همان طور که میدانیم قصد و نیّت اعم است از مستقیم و یا غیر مستقیم. به عبارت دیگر کسی که به قصد کشتن مسافران هواپیما آن را بمب گذاری کرده و هواپیما را منفجر میکند همانقدر قاتل عمد است که کسی که این کار را به قصد تخریب محموله هواپیما و در نتیجه اخذ خسارت از بیمه و یا علم به این که مسافران نیز در اثر انفجار هواپیما کشته خواهند شد مرتکب میشود. بدین ترتیب تصمیم دیوان عالی کشور تنها درصورتی میتواند صحیح باشد که حتّی این نیّت و قصد غیر مستقیم نیز احراز نگردد مثل این که ظروف پرتاب شده نشکن بوده و اتّفاقاً شکستهاند.[۲۲۴]
پس باید گفت، برای تحقّق جرم تخریب ضرورتی ندارد که قصد نابود کردن و خسارت وارد آوردن نسبت به همان مال وجود داشته باشد که عملاً نابود شده و یا خسارت دیده است بنابرین هرگاه کسی مثلاً به قصد شکستن ساعت متعلّق به غیر آن را بر روی شیشیه خودرو متعلّق به او بکوبد ولی به جای شکسته شدن ساعت، شیشه خودرو بشکند، وی مرتکب جرم تخریب شده است.[۲۲۵]
در این جا نظریه شرّ انتقال یافته در حقوق انگلستان را بیان مینماییم این نظریه به این معنا است که در همه مواردی که کسی قصد ارتکاب جرمی را علیه فرد، یا مال خاصّی دارد ولی فرد یا مال دیگری صدمه می بیند مرتکب را همچنان از لحاظ کیفری مسئول بدانیم.[۲۲۶]
بند سوّم: داعی و انگیزه مجرمانه
در تعریف گفتهاند «داعی عبارت از نفع و یا ذوقی است که مجرم را به ارتکاب جرم سوق میدهد» داعی ارتکاب جرم را، عموماً مقصد نهایی که از طرف فاعل جرم تعقیب می شود دانسته اند. در هر جرمی داعی ارتکاب آن ممکن است مختلف باشد مثلاً در سرقت داعی ممکن است گاهی حرص و گاهی احتیاج و بالاخره گاهی بشر دوستی باشد داعی ارتکاب جرم در به وجود آوردن و وصف آن و حتّی مجازات قانونی اثر ندارد ولی بر این قاعده استثنائاتی وجود دارد.
بین داعی و قصد اضرار فرق چندانی وجود ندارد معذلک لازم است بین آن دو فرق قائل شد قصد اضرار (که عمد خاص را در رکن معنوی جرم تخریب شکل میدهد) عبارت از اراده بخردانه مرتکب در وارد کردن خسارت به وسیله عمل ارتکابی است. قصد اضرار در بعضی از جرائم از ارکان تشکیل دهنده جرم محسوب می شود مانند جرم تخریب یا جعل، (داعی) را نباید با (قصد) که در بیشتر موارد یکی از ارکان تشکیل دهنده جرائم جزایی محسوب میشود اشتباه نمود، « به اعتقاد بعضیها نیّت جنایتکارانه عبارت از معرفت فاعل جرم به نامشروع بودن عمل ارتکابی خویش میباشد داعی ارتکاب جرم ممکن است در هر جرمی تغییر یابد در صورتی که سؤنیّت همیشه ثابت است.»[۲۲۷]
داعی یک انگیزه باطنی است که مرتکب را وادار به ارتکاب عمل میکند داعی گاهی احساساتی است که مرتکب را تحریک به انجام فعل مجرمانه می کند . گاهی داعی یک نفع یا امتیاز است، که همین نفع مرتکب را به انجام عمل تشویق میکند مانند آنکه کسی برای به دست آوردن جواهری که نزد دیگری است او را به قتل برساند. در این جا قتل نفس مقدّمه رسیدن به منظور اصلی که استیلاء بر جواهر است میباشد و رسیدن به جواهر داعی یا انگیزه است. قصد و علّت همیشه یکسان است ولی داعی و جهت متغیّیر است، به عنوان مثال در آتش زدن به خرمن دیگری، یکی به داعی حسادت به خرمن دیگری آتش میزند، دیگری با انگیزه عداوت و دشمنی و سوّمی از اینکه مشاهده شعله های بر افروخته از خرمن گندم لذّت ببرد امّا در نهایت همه در یک قصد مشترکند و علّت ارتکاب جرم احراق در خرمن دیگری واحد، و آنهم « آتش زدن و از بین بردن» است. و بالاخره در تعریف انگیزه گفته شده است «انگیزه ارتکاب جرم یا به اصطلاح روانشناسان عواملی که باعث فعالیت موجود زنده میشود عبارت از آن تمایلات خود آگاه یا ناخود آگاهاند که رغبت و شوق را برای ارتکاب جرم در مجرم ایجاد میکنند چون مهر، محبّت، عشق، حسادت، و مانند این ها»[۲۲۸]
[جمعه 1401-09-25] [ 06:30:00 ب.ظ ]
|